الگوی تصمیم‌گیری برای تعیین ساختار مالکیت واحدهای پارک شیمیایی؛ تلفیق فنون تصمیم و تحلیل پوششی داده‎‌ها

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار، گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

چکیده

اهمیت بازارهای جهانی و رشد رقابت، منجر به تقسیم کار جدیدی در اقتصاد جهانی و ملی شده است. این‌گونه تغییرات توجه به مسائل خاص کسب‌و‌کار را باعث شده است؛ مانند دستیابی به منابع، به اشتراک‌گذاری اطلاعات و شکل‌دهی روابط زنجیرۀ تأمین برای شرکت‌های کوچک و حتی شرکت‌های بزرگ که اقدام به تشکیل پارک‎‌های صنعتی می‌کنند. یکی از این تغییرات ادغام و اکتساب است که به‌عنوان مبنایی نظری در شکل‎‌گیری پارک محسوب می‎‌شود. پژوهش حاضر با هدف ارائۀ الگویی برای شناسایی و کاربرد عوامل پیش‎‌برندۀ اکتساب در بین واحدهای تولیدی یک پارک شیمیایی انجام گرفته است. روش پژوهش از نـوع توصیفی- اکتشافی است. جامعه و نمونۀ آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان خبره شاغل در شرکت سرمایه گذاری صنایع شیمیایی ایران تشکیل دادند. در مطالعۀ حاضر گزینه‎‌های مالکیت (ادغام و اکتساب) شرکت توسعه‎‌گر پارک، در قالب ماتریس های تصمیم و توسط گروه خبره با استفاده از روش‎‌های تاکسونومی و تاپسیس ارزیابی، تفکیک و رتبه‎‌بندی شد. از کارایی نسبی نیز به‌عنوان مبنایی برای تعیین سهم سرمایه‌گذاری منابع تأمین مالی پارک استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان سرمایه‌گذاری شرکت سرمایه‌گذار در واحدهای تولیدی پارک، در پیوستاری از صفر تا 100درصد متغیر است؛ درحالی‌که این شرکت باید در واحدهایی همچون «الکل شوینده» و «الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)» به میزان 100درصد سرمایه‌گذاری کند. در واحدهایی نظیر «شویندۀ مایع (مایع ظرفشویی)» و«گوگرد تری‎‌اکساید» و «گاز سنتز و کربن دی‎‌اکساید»  نباید سرمایه‌گذاری کند و در جایی که ترکیبی از سرمایه‌گذاران حضوردارند، تعیین میزان سرمایه‎‌گذاری در واحدهای تولیدی پارک توسط سه منبع تأمین مالی (توسعه‎‌گر، بخش خصوصی و بانک) نیز با به‌کارگیری روش تحلیل پوششی داده‎‌ها میسر شد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Decision model for determining the ownership structure of chemical park units, Integration of decision-making techniques and data envelopment analysis

نویسنده [English]

  • Darush Mohamadi Zanjirani
Associated Professor, Department of Management, Faculty of Administrative Sciences and Economics, University of Isfahan, Isfahan, Iran
چکیده [English]

The importance of global markets and the growth of competition has led to a new division of work in the global and national economy. Such changes have caused attention to specific business issues such as obtaining resources, sharing information, and forming supply chain relationships for small companies and even large companies that try to form industrial parks. One of these changes is merger and acquisition, which is considered as a theoretical basis in the park formation. The present research has been carried out with the aim of providing a model to identify and apply factors that promote acquisition among the production units of a chemical park. The research method is descriptive-analytical, which uses various techniques of decision theory to determine the pattern of acquisition and ownership share of production units, financing and investment strategies, and the levels of integration and acquisition of the downstream units of the park . The application of the multi-criteria methodology and the design of the decision support system has made the park developer company's decision-making easier in the selection of production units, with the quantitative goals of the amount of ownership, acquisition and investment.

کلیدواژه‌ها [English]

  • chemical park
  • merger and acquisition
  • topsis
  • taxonomy
  • data envelopment analysis

مقدمه

احداث یک پارک صنعتی یا شیمیایی براساس رویکرد یکپارچه‌سازی فرایندها به‎‌جای ایجاد واحدهای تولیدی مجزا، الگوی نوینی در اقتصادی و صنعتی محسوب می‌شود. یکپارچه‌سازی، بر این نکته تأکید دارد که در بسیاری از موارد به‌جای ایجاد واحدهای تولیدی مجزا، اقدام به تمرکز آنها در قالب یک پارک صنعتی می شود؛ بنابراین، راهبرد برتر در ایجاد پارک صنعتی، ارزیابی جایگاه مناسب برای هر واحد فرایندی مستقل در زنجیرۀ ارزش[1] آن است، به‌گونه‌ای که مزایای یکپارچگی حاصل شود He et al., 2018)). واحدها‌ی (کاربران) پارک، معمولاً زیرساخت‌ها‌ و حتی ساختمان‌ها‌ و برخی تأسیسات خود را به اشتراک می‎‌گذارند، درحالی‌که هیچ‌کدام از آنها از موقعیت غالب و مسلطی در پارک برخوردار نیستند. هم‌افزایی و صرفه‌ها‌ی به مقیاس درخور توجهی در نتیجۀ همکاری و به اشتراک‎‌گذاری مواد، خدمات، اطلاعات و سایر موارد در واحدهای یک پارک صنعتی پدیدار و گزارش شده است. از راهبردهای مهم همکاری در زنجیرۀ تأمین پارک شیمیایی[2] می‌توان به همکاری در بین رقبا، سرمایه‎‌گذاری مشترک، تأمین مالی، مالکیت سهام خصوصی و ادغام و اکتساب اشاره کرد Wang et al., 2024)). ادغام و اکتساب ازجمله حوزه‎‌های مؤثر همکاری تجاری است که به کسب منابع و بهبود مزیت رقابتی برای شرکت‌ها کمک می‎‌کند تا ظرفیت‎‌های خود را تعدیل کنند (Liao, 2014). ادغام زمانی رخ می‎‌دهد که سهام‌داران تصمیم می‌گیرند منابع شرکت‎‌های خود را در مجموعه‌ای واحد همچون پارک شیمیایی تجمیع کنند Roberts et al., 2016)) . علاوه‌بر مقولۀ نشر نوآوری، همکاری در راستای صرفۀ به مقیاس، یکپارچه‎‌سازی مهارت‎‌ها، فناوری‎‌ها و صلاحیت‎‌های مختلف از کارکردهای مهم ادغام شرکت‎‌ها در قالب پارک‎‌های صنعتی و شیمیایی است (Mancinelli & Mazzanti, 2009).

در مطالعۀ حاضر به راهبرد فرایند و الگوی مالکیت (ادغام و اکتساب) در پارک شیمیایی طراحی‌شده برای شرکت سرمایه‎‌گذاری صنایع شیمیایی ایران (شیران) پرداخته و بر میزان یکپارچگی فرایند و سطح اکتساب و تملک واحدهای پایین‎‌دستی در پارک شیمیایی مدنظر تمرکز شده است؛ در همین راستا یک روش تحلیل چند معیاره و سیستم پشتیبان تصمیم برای کمک به تصمیم‎‌گیری شرکت صنایع شیمیایی ایران در انتخاب واحدهای تولیدی با اهداف مالکیت، اکتساب و سرمایه‎‌گذاری طراحی و استفاده ‎‌شده است.

ساختار مقالۀ حاضر بدین ترتیب است که پس از بیان مسئله، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش، روش پژوهش معرفی شده است. سپس یافته‎‌های حاصل از اجماع نظرات گروه خبره در تعیین سهم مالکیت و اکتساب واحدهای تولیدی یا کنترل مسئولیت آنها در پارک شیمیایی هدف، براساس کاربرد روش‎‌های تصمیم‎‌گیری چندمعیاره و تحلیل پوششی داده‎‌ها تشریح شده و درنهایت نتیجه‎‌گیری از این یافته‎‌ها انجام شده است.

 

مبانی نظری

از راهبردهای مهم همکاری در زنجیرۀ تأمین یک پارک شیمیایی می‎‌توان به همکاری در بین رقبا، سرمایه‎‌گذاری مشترک، تأمین مالی، مالکیت سهام خصوصی و ادغام و اکتساب اشاره کرد (Fischer, 2017). پارک شیمیایی، سایت یا محلی است که چندین شرکت شیمیایی را در خود جای داده است که از جنبۀ قانونی و حقوقی، نهادهای جداگانه و مستقلی هستند (He et al., 2018). در این نوع، زیرساخت‎‌های لازم و دامنه‎‌ای گسترده و متغیر از خدمات مختلف، توسط بزرگ‌ترین شرکت شیمیایی موجود در سایت (کاربر اصلی یا توسعه‎‌گر) یا توسط یک (یا چند) شرکت زیرساختی مستقل ارائه می‌شود. پیدایش یک پارک شیمیایی با استقرار و فعالیت دومین شرکت شیمیایی مستقل ازنظر قانونی (نه لزوماً ازنظر مالی) در محل معین پارک شروع می‌شود (Wang et al., 2024). درعین‌حال، برخی از مشکلات حقوقی نیز ممکن است از زمان استقرار و فعالیت حتی یک شرکت غیرشیمیایی (برای مثال شرکت خدمات زیرساخت) آغاز شود که امکانات سایت را به اشتراک می‎‌گذارد. اپراتور اصلی پارک شیمیایی(توسعه‌گر) طیف گسترده‎‌ای از خدمات را به سرمایه‎‌گذاران و شرکت‎‌های تجاری مستقر در آن ارائه خواهد داد و آنها را قادر می‌سازد تا با تمرکز بر حوزه‎‌های تخصصی و شایستگی‎‌های کلیدی خود (در تولید، تدارکات یا ارائۀ خدمات تخصصی)، استفاده از زیرساخت‎‌های منحصربه‌فرد و نیز به اشتراک‎‌گذاری خدمات خود در سایر سایت‎‌های شیمیایی، کسب‌وکار خود را توسعه داده و رونق بخشند .

پارک‎‌های‌ شیمیایی از موقعیت‌ مطلوبی برای مواجهه با چالش‌ها‌ی عمده‎‌ برخوردار هستند که امروزه محیط اقتصادی، زیست‌محیطی و سیاسی برای صنایع شیمیایی کشور ایجاد کرده است. گسترۀ خدمات قابل ارائه، همراه با فراهم‎‌سازی زیرساخت‎‌های لازم در صنایع شیمیایی، مسیرهای بهینۀ حمل‎‌و‎‌نقل، تردد و کانال‎‌های تأمین، توزیع و دفع ازجمله ویژگی‎‌های فنی برجسته در پارک شیمیایی موفق به شمار می‎‌آید (Zeng et al., 2020). مزایای پارک‎‌های شیمیایی به‌ویژه در رابطه با مسائل مربوط به ایمنی، امنیت و مدیریت حوادث اضطراری بسیار مهم و برجسته است. بااین‌حال، انتقال (قدرت/مسئولیت) از یک مالک (توسعه‌گر پارک) که مسئولادارۀ کل سایت است به شرکت‌ها‌ی دیگری که ازنظر قانونی مستقل هستند، اما در جنبه‌ها‌یی نظیر استفاده از محل، مواد و انرژی با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند، می‌تواند حساس و مشکل‌آفرین باشد (Bao et al., 2019).

ساﺧﺘﺎر ﻣﺎلکیت، کسب ﺣﻖ مالکیت ﺑﻪ‌وﺳﯿﻠۀ ﻣـﺪﯾﺮان و ﻧﻈـﺎرت ﺑﻪوﺳﯿﻠۀ سهام‌داران ﻋﻤﺪه و ﺑـﺰرگ، راﻫـی اﺳـﺖ کـﻪ ﺑـﻪ شکل ﺑﺎﻟﻘﻮه میﺗﻮاﻧﺪ مشکلات ﻧﻤﺎﯾﻨـﺪگی را کـﺎﻫﺶ و ارزش ﻣﺆﺳﺴﻪ را اﻓﺰاﯾﺶ دﻫﺪ. ﺣﻖ ﻣﺎلکیت ﺑـﻪ‌وﺳﯿﻠۀ ﻣﺪﯾﺮان، ﻣﻨﺎﻓﻊ آنها را ﺑـﺎ ﻣﻨـﺎﻓﻊ ﺳـﺎﯾﺮ سهام‌داران ﻫم‌‌راﺳﺘﺎ می‎‌کند؛ ﺑﻪﻃﻮری‌که ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ، انگیزۀ دﻧﺒﺎل‌کـﺮدن ﻓﻌﺎﻟﯿـﺖﻫـﺎی ﺣـﺪاکثرکننده ارزش را دارد و وﺟﻮد سهام‌داران ﻋﻤﺪه ﻧﯿﺰ ﻣـیﺗﻮاﻧـﺪ ﻣﯿـﺰان ﻧﻈـﺎرت را اﻓـﺰاﯾﺶ دهد ﯾـﺎ آن را ﺑﻬﺒـﻮد ﺑﺨﺸﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﻪ عملکرد ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد (Hanafizadeh et al., 2006).

دیدگاه‌های مبتنی‌بر ارﺗﺒـﺎط ﺑـﯿﻦ مالکیت و واگذاری: مالکیت شرکت‌ها ﺑﻪ‌ﻃﻮرکلی در دﺳﺖ ﺗﻌـﺪاد اﻧـﺪکی از ﺑﻠــﻮک دارندگان ﺳــﻬﺎم ﻣﺘﻤﺮکــﺰ اﺳــﺖ. ﺑﻠـﻮک دارندگان ﺳﻬﺎم ﺑﺮای ﺗﺄﺛﯿﺮ گذاشتن بر ﺗﺼـﻤﯿﻢﻫـﺎی شرکت دارای ﻗﺪرت ﻫﺴﺘﻨﺪ. یک دیدگاه اﯾﻦ اﺳﺖ کـه سهام‌داران ﺑﺰرگ، ﺣﺎکمیت را ﺑﻬﺘﺮ اعمال می‌کنند. آﻧﻬﺎ ﺑـﺮﺧـﻼف سهام‌داران پراکنـﺪه ﺑﻪ دﻟﯿﻞ درﺻﺪ مالکیت درخور ﺗﻮﺟـﻪ ﺧـﻮد، این انگیزه را دارﻧـﺪ که ﺗـﺎآﻧﺠـﺎیی‌کـﻪ ﻣـیﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﺑﺮ ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻈﺎرت داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. اﯾﻦ ﻧﻈﺎرت اﻃﻤﯿﻨﺎن ﻣـی‌دﻫـﺪ که ﺗﺼـﻤﯿﻢﻫـﺎی ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﻬﺘـﺮ اﺗﺨـﺎذ ﺷـﻮد. ﺣﺘـی سهام‌داران ﺑﺰرگ میﺗﻮاﻧﻨـﺪ از ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪگـﺬاری ﺑـﯿﺶ‌ازﺣﺪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ جلوگیری کنند و اگر از داراییﻫﺎی شرکت ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺆﺛﺮی اﺳﺘﻔﺎده شد، اﻇﻬـﺎر ﻧﺎرﺿـﺎﯾتی کنند. طبق این استدلال سهام‌داران ﺑـﺰرگ ﺑـﺎ واگذاری، ﺑﯿﺸﺘﺮ در ارﺗﺒﺎط ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎﯾﺪ در ﻧﻈﺮ داﺷـﺖ کـﻪ اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ ﻣﻌﻨـﺎی اﯾﺠـﺎد ﻣﺴـﺎئل ﻧﻤﺎﯾﻨـﺪگی اﺳـﺖ (Rahman et al., 2013). در سایر دیدگاه‌ها مالکیت ﺳـﻬﺎم ﺗﻮﺳـﻂ ﻣــﺪﯾﺮان شرکت واگــﺬارﺷــﺪه، از چندین راه بر ﺳــﻮد سهام‌داران از واگذاری ﺗﺄﺛﯿﺮ می‌گذارد؛ اول، ﺳﻄﻮح ﺑﺎﻻﺗﺮ مالکیت، ﻣـﺪﯾﺮان را ﻣﺠﺒـﻮر ﻣـی‌کنند که ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻫﻢاﻓﺰایی منفی را ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺷـﻮﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻣﺸـﻮقﻫـﺎیی ﺑـﺮای ﻓـﺮوش داراﯾـیﻫـﺎیی ارائه می‌کنند کـﻪ ارزش شرکت را کاهش و ﻋﻤﻠﯿﺎت پس از آن را ﺑﻬﺒـﻮد می‌دﻫد. دوم، ﺳﻄﻮح پایین مالکیت ﺑـﺮای ﻣﺪﯾﺮان ﺑﻪ‌ﻣﻨﻈﻮر اﻧﺤـﺮاف از اﺳـﺘﺮاﺗژی حداکثرسازی ارزش، ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ کسب داراییﻫﺎی ﻏﯿﺮﻣـﺮﺗﺒﻂ ﯾـﺎ داراﯾـی کــﻪ ﺑــﺮای ﻣــﺪﯾﺮان ﻧﺴــﺒﺖ‌ﺑــﻪ سهام‌داران ارزش ﺑﯿﺸــﺘﺮی دارﻧـﺪ؛ درنهایت، مالکیت به مدیران انگیزه می‌دﻫﺪ زمانی که آنها ﺑـﺮ ﺳـﺮ ﻗﯿﻤـﺖ ﻣــﺬاکره ﻣــی‌کنند، چانه‌زﻧــی ﺑﻬﺘــﺮی داﺷــﺘﻪ ﺑﺎﺷــﻨد؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، اﻧﺘﻈﺎر می رود راﺑﻄۀ مثبتی ﺑـﯿﻦ ﻫـﻢاﻓﺰاﯾـی شرکت واگـﺬارﺷـﺪه و مالکیت ﺳـﻬﺎم ﺗﻮﺳـﻂ ﻣـﺪﯾﺮان وﺟﻮد داﺷﺘﻪ باشد (Rezaiedolatabadi & Sadeghfalah, 2014).

تأمین مالی: هدف از تأمین مالی، سرمایه‌گذاری، سودآوری، کاهش ریسک و برطرف‌کردن نیازهای اقتصادی و اجتماعی بنگاه است. سود ناشی از کسب‌وکار بنگاه از عوامل مهم تداوم فعالیت بنگاه اقتصادی تلقی می‌شود و منبع مهمی برای تأمین مالی فعالیت‌های عملیاتی آن درآینده به حساب می‌آید (Malekiamiri et al., 2021). از نگرانی‌های بنگاه‌های اقتصادی در جهان، تأمین منابع مطلوب مالی است. هرنوع فعالیت نیاز به منابع مالی دارد؛ ازاین‌رو، منابع مالی را به شریان حیاتی بنگاه‌های اقتصادی و سازمان‎‌های کوچک و بزرگ تشبیه کرده‎‌اند. درحقیقت، هدف اصلی از هر نوع فعالیت اقتصادی سودآوری است و کسب سود بدون وجود منابع مالی امکان‎‌پذیر نیست (Zakernia et al., 2016). براساس نظر وستون و برگهام «ساختارسرمایه، تأمین مالی دائمی شرکت است که با اوراق بدهی بلندمدت، سهام ممتاز و ارزش خالص بیان می‌شود». تعریف دیگری از ساختار سرمایه شامل تصمیمات سرمایه‎‌گذاری شرکت، استفادۀ بهینه از اهرم، زمان‎‌بندی قیمت‌گذاری و تعیین سطح پذیرفتنی ریسک و نقدینگی است؛ بنابراین، ساختار سرمایه همان شکل چگونگی تأمین سرمایه است (Dastgir & Filsaraie, 2012)؛ در همین را ستا، مدیران مالی برای تصمیم‌گیری برای انتخاب روش تأمین مالی بنگاه همواره با این پرسش جدی مواجه‌ هستند که کدام روش یا ابزار تأمین مالی می‌تواند بهترین و بهینه‌ترین تأمین مالی را برای شرکت انجام دهد؛ بنابراین، برای کمک به مدیران مالی برای تصمیم‌گیری صحیح تأمین مالی بهینه در فرایند تأمین مالی بنگاه اقتصادی لازم ا ست تا معیارهای کمّی و کیفی ارائه شود و بتوانند باتوجه‌به این معیارها درخصوص ابزار تأمین مالی تصمیم‌گیری کنند (Veisi et al., 2024).

اکتساب: اصطلاح اکتساب[3] به معنای عملی برای دستیبای به کنترل مؤثر توسط شرکت بر دارایی‎‌ها یا مالکیت شرکتی دیگر است، بدون اینکه هیچ‌گونه ترکیبی به وجود بیاید (Hoseini et al., 2022). زمانی که شرکت اکتسابی را انجام می‌دهد، مجموعه‌ای از منابع و توانایی‌های مشهود و نامشهود را خریداری می‌کند. اکتساب منجر به نزدیک‌شدن اکتساب‌کننده و اکتساب‌شونده می‌شود (Esmailzadeh & Hanifi, 2021)؛ بنابراین، در هنگام اکتساب ممکن است دو یا چند شرکت مستقل همچنان حقوق خودشان را به‌صورت جداگانه حفظ کنند، اما در کنترل این شرکت‎‌ها تغییراتی به وجود بیاید؛ در این راستا می‎‌توان گفت که اکتساب‌کننده می‎‌تواند کنترل شرکت هدف را در دست بگیرد. به لحاظ تجاری اصطلاح اکتساب متفاوت از اصطلاح تصرف است و هر دوی آنها به‌صورت جداگانه استفاده می‎‌شود؛ برای مثال در کشور انگلستان، مالکیت 51% یا بیشتر حقوق صاحبان سهام به‌عنوان اکتساب در نظر گرفته می‎‌شود؛ درحالی‌که اکتساب بیش از91% از یک شرکت را تنها می‎‌توان تصاحب خواند؛ زیرا دارندگان سهام ممکن است 01% باقی‌مانده را نیز بسته به تمایل خودشان به فروش برسانند. آستانۀ کمیت/ارزش سهام عموما ً توسط سهام‌داران تجاری تعیین می‎‌شود. هرچه این سهام‌داران ماهرتر و سازمان‌دهی شده‎‌تر عمل کنند، سهام‌داران جدید کنترل کمتری خواهند داشت. چیزی که به‌عنوان اکتساب شناخته شده است، برخی مواقع ادغام نیز خوانده می‎‌شود تا مدیران شرکت خریداری‌شده موقعیت خود را از دست ندهند.

ادغام واکتساب‎‌ها را می‎‌توان در حوزۀ مدیریت راهبردی سازمان‎‌ها یافت. این رخدادها نمودی از راهبردهـای سازمانی، مدیریتی و مالی در زمینۀ خرید، فروش و ترکیب سازمان‎‌ها است؛ بنابراین، ادغام و اکتساب ازجمله حوزه‌های مؤثر همکاری تجاری است که به کسب منابع و بهبود مزیت رقابتی برای شرکت‎‌ها کمک می‎‌کند تا ظرفیت‎‌های خود را تعدیل کنند. ادغام زمانی رخ می‎‌دهد که سهام‌داران تصمیم می‌گیرند منابع شرکت‎‌های خود را در مجموعه‌ای واحد تجمیع کنند (Roberts et al., 2016).

ادغام و اکتساب به سه شکل عمودی، افقی و مختلط اتفاق می‎‌افتد (Chen & Findlay, 2003). از دلایل ادغام و اکتساب می‎‌توان به اهداف مالی و مالیاتی، توسعه و افزایش کارآیی نوآوری، کسب منابع، اطلاعات بازارهای خارجی و اشتراک‎‌گذاری فرصت‎‌های کسب‌وکار (Zahra, 2005) و بهره‎‌وری فناورانه اشاره کرد. علاوه‌بر مقولۀ نشر نوآوری، همکاری در راستای صرفه به مقیاس، یکپارچه‎‌سازی مهارت‎‌ها، فناوری‎‌ها و صلاحیت‎‌های مختلف از کارکردهای مهم ادغام شرکت‎‌ها در قالب پارک‎‌های صنعتی است (Mancinelli & Mazzanti, 2009). از دیگر مزایای همکاری راهبردی می‎‌توان به مواجهۀ مؤثرتر با پیچیدگی‎‌های محیطی، یادگیری فناورانه، بهبود سازمانی، انعطاف‌پذیری سلسله‌مراتب، انتقال دانش، رقابت‎‌پذیری، خدمات مناسب‎‌تر و برنامه‎‌ریزی مؤثرتر در مواجهه با مسائل پیچیده اشاره کرد (Brass et al., 2004). همچنین عواملی چون یکپارچگی پس از ادغام، حفظ روابط تجاری قبل از ادغام، تناسب با راهبردهای بنگاه، رهبری، ارتباطات داخلی و خارجی، روش تأمین مالی، سرعت ادغام، مدیریت مسائل فرهنگی، مدیریت مسائل نیروی انسانی، حداقل‎‌سازی تعدیل نیروی انسانی، حداقل‎‌سازی تعدیل مدیریتی و برنامه‎‌ریزی مناسب برای ادغام به‌عنوان عوامل مؤثر بر موفقیت ادغام و اکتساب فهرست می‎‌شوند.

به اذعان بسیاری از صاجب‎‌نظران، عوامل مؤثر بر گزینش شریک تجاری در یک پارک شیمیایی شامل تشابه اهداف سازمانی (Al-Khalifa & Peterson, 1999)، تشابه فرهنگ سازمانی، تناسب اندازۀ بنگاه (Glaister, 1996)، هماهنگی با منافع بنگاه (Roberts et al., 2016)، برخورداری از منابع مکمل، مهارت‌ها و تخصص‎‌های مشترک (Dacin et al., 1997) و تناسب فناورانه (Glaister, 1996) است.

لیائو نشان داد که شرکت‎‌ها از فروش بلوکی سهام خود به دیگر شرکت‌ها منتفع می‎‌شوند و محدودیت‎‌های مالی خود را کاهش می‎‌دهند. او دریافت که شرکت‎‌های هدف، بیشتر شرکت‎‌هایی هستندکه از محدودیت مالی رنج می برند؛ اما از فرصت‎‌های سرمایه‎‌گذاری و رشد بالایی برخوردارند. شرکت‎‌های هدف به دنبال کاهش محدودیت‌های مالی مخارج سرمایه گذاری و فروش خود را نیز افزایش می‌دهند (Liao, 2014). ماریو فیشر به این نتایج می‎‌رسد که هنگام بررسی تصمیم اولیه دربارۀ نحوۀ تأمین مالی اکتساب، ویژگی‎‌های شرکت‎‌های تصاحب‎‌کننده بیشتر تصمیم‎‌گیری دربارۀ استفاده‌کردن یا استفاده‌نکردن از تأمین مالی خارجی اضافی را تعیین می‎‌کند. در مرحلۀ دوم هنگام تصمیم‎‌گیری دربارۀ منبع تأمین مالی خارجی، ویژگی‎‌های شرکت‌های هدف اهمیت می‎‌یابد؛ درحالی‌که باقی‌ماندۀ سطح نقدینگی تا حد زیادی درخور توجه است. او از مدلی دومرحله‎‌ای براساس نظریۀ سلسه‌مراتبی استفاده و ادعا می‎‌کند که شرکت‎‌های تصاحب‎‌کننده در ابتدا برای تأمین مالی از منابع داخلی و تنها درصورت نیاز و در مرحلۀ دوم از تأمین مالی خارجی استفاده می‎‌کنند (Fischer, 2017). ابراهیمی و همکاران (1398) تأثیر ویژگی‎‌های متوسط بازده سهام، رشد مدنظر، سودآوری و ساختار دارایی شرکت‎‌های همتا بر راهبرد مدیریت سرمایه‎‌گذاری را بررسی کردند و نتایج پژوهش نشان می‎‌دهد که از بین متغیرهای مطالعه‌شده تنها متغیر متوسط رشد مدنظر شرکت‎‌های همتا بر راهبرد مدیریت سرمایه‎‌گذاری تأثیرمی‎‌گذارد. سان و ﻫﻤکــــﺎران (2017) ﻣﻄﺎﻟﻌــــﻪای درﺧﺼــــﻮص واگذاری، اﺛﺮ ﺛﺮوت و ﺣﺎکمیت ﺷـﺮکتی اﻧﺠـﺎم دادﻧـﺪ. آﻧﻬﺎ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل بررسی عکس‎‌اﻟﻌﻤﻞ ﺑﺎزار ﺑﻪﺗﺼﻤﯿﻢﻫﺎی واگذاری و ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺣﺎکمیت ﺷﺮکتی ﺑـﺮ آن ﺑﻮدﻧـﺪ. طبق ﻧﺘﺎﯾﺞ آنها شرکت‎‌هایی ﺑـﺎ حاکمیت شرکتی ﻗﻮی، اﺣﺘﻤﺎل خیلی زﯾﺎدی دارد که واگـﺬاری را اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ؛ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ً ﺣﻘﻮق سهام‌داران ﻗـﻮی، ﻫﯿـئتﻣﺪﯾﺮۀ ﺑﺰرگ و مالکیت ﻣـﺪﯾﺮیتی اﺣﺘﻤـﺎل واگـﺬاری را اﻓﺰاﯾﺶ می‎‌دﻫﺪ؛ یک ﺑﺎزار رﻗﺎبتی ﻗﻮی، اﺣﺘﻤﺎل واگذاری را اﻓﺰاﯾﺶ می‎‌دﻫﺪ و اﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﻧﺸـﺎن ﻣـی‎‌دﻫـﺪ که مکانیسم حاکمیتی داﺧلی و ﺧـﺎرجی ﺑـﺮای ﺣـﺪاکثرکردن ﻣﻨـﺎﻓﻊ سهام‌داران مکمل یکدیگر ﻫﺴـﺘﻨﺪ.

ﺗﺎمپسون و همکاران (2003) ﺑﻪ‌ﻣﻨﻈﻮر ﺑﺮرسی واگـﺬاری و ﻣﺎلکیت ﻧﺸـﺎن دادﻧـﺪ کــﻪ ارزش و وﺳــﻌﺖ ﻓﻌﺎﻟﯿــﺖﻫــﺎی واگــﺬاری ﺑــﺎ ﺳــﺎﯾﺰ ﺷﺮکت و ﺗﻨﻮع در ارﺗﺒﺎط اﺳﺖ و در ﻧﺘﺎﯾﺞ نیز ﺑﯿﺎن می‎‌کنند که ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫـﺎی واگـﺬاری ﺑﺎزﺗـﺎبی از ﺗﻤـﺎﯾﻼت شخصی ﻣﺪﯾﺮان ﺑﺮای ﺑﻪ ﻋﻬﺪه گرﻓﺘﻦ واگـﺬاری ﻧﯿﺴـﺖ، بلکه یک پاﺳـﺦ ﻫﺪﻓﻤﻨـﺪ ﺑـﻪ ﺗﻐﯿﯿـﺮات ﺑﯿﺮوﻧـی و ﺷــﺮاﯾﻂ ﺑــﺎزار اﺳــﺖ و اﯾــﻦ اﻣــﺮ ﺑــﺎ ﻧﻈﺮﯾــۀ ﻧﻤﺎﯾﻨــﺪگی و دﯾﺪگاه راﻫﺒﺮدی ﺷﺮکت ﺳﺎزگار اﺳﺖ.

ژنان وان و همکاران (2020) نشان می‎‌دهند که صرف نظر از هم‎‌افزایی هزینه، سودآوری پس از ادغام در شرکت‎‌های ادغامی افزایش می‎‌یابد، به شرطی که شرکت‎‌ها عدم قطعیت بازدۀ بالایی را تجربه کنند. همچنین سرمایه‎‌گذاری خارجی رابطۀ منفی با ارزش شرکت دارد؛ علاوه‌براین، سرمایه‌گذاری‎‌های خارجی در افق‎‌های کوتاه و بلند با عملکرد شرکت رابطۀ منفی دارد و افزایش سرمایه‎‌گذاری‎‌های خارجی لزوماً باعث افزایش رشد درآمد یا بهره‎‌وری شرکت نمی‎‌شود.

 

روش‎‌ پژوهش

در این مطالعه از روش تحلیل چندمعیاره (ماتریس تصمیمی مرکب از گزینه‌ها و شاخص‌های تصمیم) و سیستم پشتیبان تصمیم برای کمک به تصمیم‎‌گیری شرکت صنایع شیمیایی ایران در انتخاب واحدهای تولیدی با اهداف مالکیت، اکتساب و سرمایه‎‌گذاری استفاده شده است. جامعۀ آماری واحدهای تولیدی در پارک اشاره‌شده مشتمل بر 13 واحد تولیدی اصلی با عنوان «سیستم یکپارچۀ تولید» است. شاخص‎‌های ارزیابی واحدهای تولیدی پارک از چارچوب نظری استخراج و یک گروه 7 نفره از مدیران میانی شرکت سرمایه‎‌گذاری صتایع شیمیایی ایران برای نمونۀ آماری و به روش نمونه‌گیری قضاوتی انتخاب شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات کیفی شامل پرسش‌نامۀ مقایسۀ زوجی روش بهترین_بدترین بود. شاخص اعتبار این روش جمع‌آوری اطلاعات و نرخ سازگاری مقایسات است که نرم‌افزار آن را محاسبه کرده است. در بین فنون مختلفی که برای تعیین وزن شاخص‎‌های اشاره‌شده در بالا، در نظریه تصمیم‌گیری معرفی شده است، روش بهترین_بدترین[4] انطباق بیشتری با ماهیت کیفی شاخص‎‌ها و تعداد آنها (ازدیاد مقایسات زوجی) دارد. بر مبنای این روش، ابتدا بهترین و بدترین شاخص (شاخص‌هایی که دارای بیشترین و کمترین درجۀ اهمیت هستند) توسط تصمیم‎‌گیرنده مشخص و مقایسۀ زوجی بین هریـک از ایـن دو شاخص (بهترین و بدترین) و دیگر شاخص‎‌ها انجام شد. سپس مدل ریاضی حداکثر-حداقل برای مشخص‎‌کردن وزن شاخص‎‌های مختلف فرموله و حل شد. در ایـن روش می‎‌توان نرخ ناسازگاری مقایسات را برای بررسی اعتبار مقایسات در نظر گرفت. برای به‌کارگیری این تکنیک ابتدا بهترین (مهم‌تر، مطلوب‌تر) و بدترین (دارای کمترین اهمیت و کمترین مطلوبیت) شاخص در بین شاخص‌های سنجش مالکیت واحدهای تولیدی مشخص ‎‌شد که به ترتیب عبارت بود از «جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‎‌گذاران» و «وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات». در مرحلۀ بعد و پرسش‌نامۀ مقایسۀ زوجی محقق‌ساخته طراحی و ارجحیت بهترین شاخص در مقایسه با سایر شاخص‌ها براساس طیف ساعتی مشخص شد. در بخش دوم از پرسش‌نامۀ اشاره‌شده متقابلاً ارجحیت تمامی شاخص‌ها نیز به بدترین شاخص با اعداد 1 تا 9 مشخص شد. چانچه WB معرف درجۀ اهمیت (وزن) بهترین شاخص و WW نیز معرف وزن بدترین شاخص باشد، برای تعیین وزن بهینۀ هریک از شاخص‌ها، زوج‌های  و  تشکیل می‌شود. سپس برای برآورده‎‌کردن این شرایط در همۀ jها، باید راه‌حلی پیدا شود تا عبارت  و را برای همۀ jهایی حداکثرکند که حداقل شده است. باتوجه‌به غیرمنفی بودن وزن‌ها و برابر یک بودن مجموع اوزان، می‌توان مدل را به‌صورت زیر فرموله کرد و اوزان شاخص‌ها را با حل آن به دست آورد (Hashemipetrudi et al., 2022).

  در مراحل بعدی برای طبقه‌بندی، ارزیابی و تعیین درصد مالکیت واحدهای تولیدی از دو روش تاکسونومی[5] و تاپسیس[6] بهره‌برداری شده است که مراحل به‌کارگیری دو روش اشاره‌شده به طور خلاصه شامل موارد زیر است: 1) تشکیل ماتریس بی‌مقیاس موزون با استفاده از نرم اقلیدسی؛ 2) تبدیل ماتریس بی‌مقیاس موزون به ماتریس نرمال استاندارد؛ 3) استخراج واحد نرمال استاندارد ایدئال و محاسبۀ اندازۀ قاصلۀ اقلیدسی سایر واحدها از آن؛ 4) محاسبۀ کران‌های بالا (UCL)و پایین (LCL) براساس رابطۀ βƋ± µ؛ 5) تفکیک واحدهای تولیدی و جداسازی واحدهای خارج از حدود نرمال (تاکسونومی)؛ 6) تعیین واحدهای تولیدی ایدئال (مطلوب و نامطلوب) در ماتریس بی‌مقیاس موزون؛ 7) محاسبۀ اندازۀ فاصلۀ واحدهای تولیدی از واحد تولیدی ایدئال (مطلوب و نامطلوب)؛ 8) محاسبۀ شاخص نزدیکی نسبی و رتبه‎‌بندی واحدهای تولیدی پارک (تاپسیس) و 9) تعیین درصد مالکیت یا سرمایه‌گذاری شیران براساس شاخص نزدیکی نسبی نرمال‌شده برای واحدهای متجانس در روش تاکسونومی.

 

یافته‎‌ها

نتایج حاصل از اجرای روش تحلیل استفاده‌شده برای تعیین الگوی اکتساب واحدهای تولیدی پارک شیمیایی به ترتیب شامل مراحل زیر است:

تعیین شاخص‎‌های مؤثر بر تصمیمات یکپارچگی و مالکیت بر واحدها؛ شرکت سرمایهگذاری صنایع شیمیایی ایران (شیران) از این دسته از شاخص‎‌ها برای تعیین نحوۀ مالکیت و نیز سنجش میزان سرمایهگذاری لازم در واحدهای تولیدی پارک شیمیایی استفاده کرد. هر اندازه امتیاز حاصل از اجماع نظرات خبرگان بیشتر باشد، به این معنی است که شرکت شیران باید سهم بیشتری از واحد تولیدی مدنظر را تملک کند. شاخص‎‌های اشاره‌شده به‌وسیلۀ مطالعۀ عمیق چارچوب نظری و سپس اجماع نظرات کارشناسان شاغل در شرکت شیران استخراج و پالایش شده است و به شرح جدول 1 است:

 

جدول (1): شاخص‎‌های ارزیابی واحدهای تولیدی

Table )1: valuation indicators of production units by experts

نام شاخص

توضیحات

منبع

وابستگی شبکۀ تولید پارک به خروجی واحد تولیدی مدنظر

اختلال یا توقف احتمالی موجود در فعالیت‌های تولیدی واحد مدنظر و به همین ترتیب آسیبی را ملاک تصمیمات شرکت برای تملک واحد مد نظر قرار می‌دهد که ممکن است به عملکرد مطلوب شبکۀ یکپارچۀ پارک وارد شود.

 Roberts et al. (2016); Yuan et al. (2020)

وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات

چنانچه شرکت توسعه‌گر برای فروش محصولات خود به یک یا برخی از واحدهای موجود در پارک شیمیایی وابسته باشد و نقص در عملیات واحدهای اشاره‌شده بتواند به فروش آن آسیب بیشتری بزند یا هزینۀ فرصت بالاتری را سبب شود، بایستی در تملک واحد (واحدهای) مدنظر تجدیدنظر کند.

Fischer (2017); Dacin et al. (1997).

اشتراک در منابع واحد با منابع شرکت توسعه‌گر

هر اندازه منابع لازم برای فعالیت واحد مدنظر به‌طورمستقیم در اختیار توسعه‌گر باشد یا بخش بیشتری از منابع لازم آن واحد را در کنترل خود داشته باشد، انگیزۀ مالکیت واحد مدنظر نیز بیشتر خواهد بود.

Yuan et al. (2020)

تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران

در اختیارداشتن بخش بیشتری از فناوری لازم برای فعالیت واحد مدنظر توسط شرکت توسعه‌گر می‌تواند ملاک دیگری برای تصمیمات یکپارچگی در پارک شیمیایی باشد.

Dacin et al. (1997)

همسویی با اهداف و راهبرد‌های توسعه‌گر

به تناسب و هماهنگی بین مالکیت واحد مدنظر با اهداف و راهبردهای تجاری شرکت توسعه‌گر اشاره دارد.

Fischer (2017)

هم‎‌افزایی و تجانس در خوراک و مواد

تشابه و تجانس بین خوراک یا سایر مواد لازم در بین فرایندهای تولیدی توسعه‌گر و واحد تولیدی مدنظر نیز می‌تواند ملاک دیگری برای تعیین مالکیت توسعه‌گر در مجموعۀ پارک باشد.

گروه خبرۀ پژوهش

ریسک سرمایه‌گذاری در واحد

چنانچه سرمایه‌گذاری در واحد مدنظر به دلیل ماهیت عملیات آن، از ریسک و مخاطرۀ بیشتری برای توسعه‌گر و نیز مجموعۀ پارک شیمیایی برخوردار باشد، شرکت توسعه‌گر باید در واگذاری مالکیت یا کنترل این واحد به سایر شرکت‌های تجاری تجدیدنظر کند.

Likitwongkajon & Vithessonthi (2020)

جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‎‌گذاران

شاید سایر سرمایه‌گذاران رغبتی برای سرمایه‌گذاری در یک یا برخی از واحدهای موجود در پارک نداشته باشند؛ دراین‌صورت توسعه‌گر به ناچار بایستی این واحد (واحدها) را به تملک خود درآورد.

گروه خبره پژوهش

توانایی مدیریت و پشتیبانی واحد توسط توسعه‌گر

شرکت توسعه‌گر بایستی از توانایی ادارۀ واحدهایی برخوردار باشد که تملک می‌کند.

Roberts et al. (2016); Fischer (2017)

اهمیت واحد در موفقیت پارک

چنانچه واحد مدنظر در انجام مطلوب فعالیت‌های خود دچار نقصان شود، به عملکرد مطلوب پارک نیز آسیب وارد می‌شود. هر اندازه این آسیب، جدی‌تر احساس شود، توسعه‌گر نیز باید انگیزۀ بیشتری برای تملک و کنترل مستقیم آن واحد داشته باشد.

Rahman et al. (2013); Dacin et al. (1997)

دورۀ بازگشت سرمایه باتوجه‌به سود و سایر عایدی‌ها

هر اندازه سودآوری یک یا برخی از واحدهای تولیدی موجود در پارک به لحاظ مالی بیشتر باشد، چشم‎‌انداز مالکیت آن نیز روشن‌تر خواهد بود.

Veisi et al. (2024)

درجۀ تأمین مواد در داخل پارک

اگر بخش زیادی از مواد و ورودی‎‌های لازم واحد، در داخل پارک تأمین شود، بهتر است خود توسه‌گر، واحد مدنظر را تملک کند تا دست بالاتری را در کنترل جریان مواد و هموارسازی آن در شبکۀ تولید و نیز قیمت‎‌گذاری مواد و محصولات داشته باشد.

Yuan et al. (2020)

 

تعیین درجۀ اهمیت (وزن) شاخص‎‌های مؤثر بر تصمیمات یکپارچه‌سازی و مالکیت واحدهای تولیدی پارک: مدل ریاضی حاصل از مقایسات زوجی شاخص‎‌ها در نرم‌افزار اکسل بازنویسی شد و پس از جمع‎‌آوری و ادغام پرسش‌نامه‎‌های تعیین وزن شاخص‎‌ها، مدل ریاضی مربوط در منوی سلور[7] این نرم‌افزار حل شد. نتایج نهایی تعیین وزن شاخص‎‌ها و اولویت‎‌بندی آنها در جدول 2 آورده شده است. تمامی شاخص‌های سازگاری مقایسات زوجی که اعضای گروه خبره انجام داده بودند، در بازۀ پذیرفته‌شده‌ای (CR<0.1) قرار داشت.

 

جدول (2): درجۀ اهمیت و اولویت شاخص‎‌های ارزیابی واحدهای تولیدی

Table (2): The degree of importance and priority of the evaluation indicators of production units

درجۀ اهمیت

شاخص‌های ارزیابی

رتبه

106/0

جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‎‌گذاران

1

098/0

درجۀ تأمین مواد در داخل پارک

2

095/0

ریسک سرمایه‌گذاری در واحد

3

091/0

توانایی شیران در مدیریت و پشتیبانی واحد

4

090/0

همسویی واحد با اهداف و راهبرد‌های شیران

5

088/0

هم‎‌افزایی و تجانس در خوراک و مواد

6

086/0

تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران

7

084/0

اشتراک در منابع واحد با منابع شیران

8

078/0

اهمیت واحد در موفقیت پارک

9

070/0

وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد

10

065/0

دورۀ بازگشت سرمایه باتوجه‌به سود و سایر عایدی‎‌ها

11

050/0

وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات

12

1

مجموع وزنها

 

همان‌طور که در جدول 2 مشاهده می‌شود شاخص‌های «جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‎‌گذاران» و «وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات» به ترتیب دارای بیشترین و کمترین درجۀ اهمیت در ارزیابی واحدهای تولیدی پارک بوده است.

ارزیابی واحدهای تولیدی پارک، رتبه‎‌بندی و تفکیک آنها: در این بخش نیز در بین فنون مختلف تصمیم‎‌گیری چندشاخصه از تکنیک‌های تاکسونومی و تاپسیس به ترتیب برای دسته‎‌بندی و تفکیک واحدهای تولیدی همگن (از دیدگاه مالکیت) و نیز ارزیابی و رتبه‎‌بندی واحدهای تولیدی اشاره‌شده استفاده شد. دلیل انتخاب این تکنیک‎‌ها به اهداف مسئلۀ مالکیت شرکت توسعه‎‌گر و نیز به پایایی جواب‎‌های رتبه‎‌ای این دو تکنیک در مقابل تغییرات عناصر ماتریس و بالاخره امکان تلفیق این دو روش، مربوط است. در جدول 3 نتیجۀ نهایی حاصل از اجماع نظرات افراد خبره درخصوص رتبه‎‌بندی و تفکیک واحدها (کاربرد روش تاکسونومی) آورده شده است. براساس مراحل محاسباتی روش تاکسونومی، اندازۀ فاصلۀ واحدهای تولیدی پارک با واحد ایدئال مثبت در سطر انتهایی جدول 3 نشان داده شده است. بدیهی است واحدهایی که دارای اندازۀ فاصلۀ کوچک‌تری هستند، دارای امتیاز بیشتری هستند و در اولویت سرمایه‌گذاری خواهند بود.

با محاسبۀ میانگین و انحراف معیار فواصل محاسبه‌شده در سطر انتهای جدول 3 محاسبۀ کران‌های بالا (UCL) و پایین (LCL) فواصل استاندارد به شرح جدول 4 انجام گرفت. باتوجه‌به کران‎‌های موجود در جدول 4 و ملاحظۀ سطر آخر در جدول3 مشخص می‎‌شود که دو واحد تولیدی «الکل شوینده» و «الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)» با فاصلۀ بسیار زیادی، پایین‎‌تر از کرانۀ پایین قرار دارند و در فهرست واحدهای کاملاً همگن و دارای اولویت سرمایه‎‌گذاری 100درصد تشخیص داده می‎‌شود. بعد از آن دو واحد تولیدی «آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی» و «الکل سولفات‎‌ها» که به میانگین فواصل استاندارد (خط مرکزی) نزدیکی و شباهت بیشتری دارند، به‌عنوان دو واحد تولیدی متجانس تشخیص داده می‎‌شوند و شرکت شیران بایستی حداقل در 51درصد از سهام مالکیتی آنها شریک باشد و به‌عبارت‌دیگر در کنترل مدیریتی آنها بایستی دست غالب را داشته باشد. 6 واحد تولیدی با عناوین: «سولفونات آلکیلات سنگین»، «حلال»، «آلکیل پلی گلیکوزاید»، «روغن سفید گرید صنعتی»، «روغن سفید گرید دارویی» و «الکل اترسولفات» نیز در دستۀ سوم قرار دارند و میزان مشارکت یا سرمایه‎‌گذاری شرکت شیران در هریک از آنها را می‎‌توان بر مبنای شاخص نزدیکی نرمال‌شده مشخص کرد که به روش تاپسیس محاسبه شده است. برای این منظور محاسبات نهایی روش تاپسیس در جدو ل 5 آورده شده است و بالاخره 3 واحد «شوینده مایع (مایع ظرفشویی)»، «گوگرد تری‎‌اکساید» و «گاز سنتز و کربن دی‎‌اکساید» نزدیک به حدود بالای کنترل هستند و سرمایه‌گذاری یا مالکیت شیران در این واحدها موضوعیتی ندارد.

 

جدول (3): ماتریس نرمال استاندارد ارزیابی واحدهای تولیدی پارک و اندازه فاصلۀ نرمال در روش تاکسونومی

Table (3): The standard normal matrix for the evaluation of park production units and the size of the normal distance in the taxonomy method

شاخص‎‌های تعیین‎‌کنندۀ اولویت‌های

سرمایهگذاری و مالکیت توسط شیران

الکل شوینده

الکل اتوکسیلات مخازن ذخیره)

آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی

الکل سولفات ها

سولفونات آلکیلات سنگین

حلال

آلکیل پلی گلیکوزاید

الکل اترسولفات

روغن سفید گرید صنعتی

روغن سفید گرید دارویی

گوگرد تری اکساید

شوینده مایع(مایع ظرفشویی)

گاز سنتز و کربن دی اکساید

وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد

375/2

494/1

143/0

343/0-

039/0-

229/0-

632/0-

634/0-

425/0-

422/0-

416/0-

625/0-

612/0-

وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات

763/0

319/2

454/1

392/0-

422/0-

023/0-

192/1-

308/0

799/0-

795/0-

016/0-

805/0-

4/0-

اشتراک در منابع واحد با منابع شیران

535/2

77/1

038/0

23/0-

08/0-

324/0-

34/0-

466/0-

329/0-

3260/-

833/0-

585/0-

832/0-

تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران

369/2

008/2

048/0

255/0-

085/0-

361/0-

379/0-

521/0-

36/0-

364/0-

647/0-

655/0-

79/0-

همسویی واحد با اهداف و راهبردهای شیران

117/2

288/2

045/0

08/0-

027/0-

414/0-

443/0-

466/0-

43/0-

427/0-

585/0-

597/0-

749/0-

هم‎‌افزایی و تجانس در خوراک و مواد

103/2

264/2

003/0

096/0-

246/0-

368/0-

256/0-

385/0-

373/0-

37/0-

877/0-

633/0-

756/0-

ریسک سرمایه‌گذاری در واحد

142/2

307/2

183/0-

153/0-

0577/-

301/0-

187/0-

464/0-

451/0-

458/0-

569/0-

578/0-

568/0-

جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‌گذاران

122/2

281/2

488/0-

078/0

483/0-

592/0-

263/0-

265/0-

25/0-

248/0-

59/0-

713/0-

589/0-

توانایی شیران در مدیریت و پشتیبانی واحد

126/2

287/2

054/0

079/0-

279/0-

441/0-

463/0-

466/0-

447/0-

444/0-

612/0-

626/0-

611/0-

اهمیت واحد در موفقیت پارک

416/2

915/1

24/0

169/0-

129/0-

309/0-

714/0-

527/0-

509/0-

506/0-

499/0-

551/0-

693/0-

دورۀ بازگشت سرمایه باتوجه‌به سود و سایر عایدی‎‌ها

003/2

171/2

46/0

289/0-

121/0-

201/0

773/0-

737/0-

415/0-

712/0-

703/0-

424/0-

701/-

درجۀ تأمین مواد در داخل پارک

317/2

012/2

16/0-

069/0

297/0-

587/0-

306/0-

309/0-

294/0-

291/0-

864/0-

727/0-

864/0-

اندازۀ فاصلۀ واحدهای تولیدی با واحد ایدئال

607/1

613/1

867/7

764/8

057/9

205/9

932/9

64/9

655/9

73/9

286/10

345/10

544/10

جدول (4): محاسبۀ کران بالا و پایین فواصل برای تفکیک واحدهای تولیدی همگن براساس روش تاکسونومی

Table (4): Calculating the upper and lower limits of the intervals for the separation of homogeneous production units based on the taxonomy method

اندازه فواصل استاندارد از واحد تولیدی ایدئال

61/1

61/1

76/8

64/9

93/9

87/7

34/10

06/9

66/9

73/9

2/9

29/10

54/10

میانگین (خط مرکزی):   326/8 =  µ

 

انحراف استانداد :  946/2Ƌ =

UCL = µ + 0.5Ƌ =799/9

 

LCL = µ - 0.5Ƌ = 854/6

 

همان‌طور که اشاره شد، برای تعیین درصد مالکیت شرکت توسعه‎‌گر در واحدهایی که درون حدود کنترل روش تاکسونومی قرار دارند، واحدهای تولیدی براساس روش تاپسیس ارزیابی و رتبه‎‌بندی شدند. نتایج حاصل از اجماع نظرات افراد خبره (میانگین حسابی نظرات) در جدول 5 نشان داده شده است. در این جدول مجموع محاسبات روش تاپسیس در یک ماتریس بی‌مقیاس موزون خلاصه شده است که سطر انتهای آن، مطلوبیت مالکیت شرکت توسعه‎‌گر در واحدهای تولیدی را برحسب شاخص نزدیکی نسبی نشان می‌دهد. نزدیکی نسبی بزرگ‌تر، بیانگر فاصلۀ دورتر از راه‌حل ایدئال منفی است و براین‌اساس نتیجۀ نهایی تصمیمات سهم مالکیت یا میزان سرمایه‎‌گذاری در واحدهای تولیدی موجود در شبکۀ یکپارچۀ پارک شیمیایی را می‎‌توان در جدول 6 خلاصه کرد و نمایش داد. 4 گروه تاکسونومی شناسایی‌شده، واحدهای مختلف پارک را روی یک پیوستار و از واحدهایی که سرمایه‎‌گذاری در آنها توجیه ندارد تا واحدهایی که به طور کامل باید در تملک شرکت توسعه‎‌گر باشند، تفکیک کرده است. میزان سرمایه‎‌گذاری یا سهم تملک شرکت توسعه‎‌گر در این واحدها نیز در ستون آخر جدول 6 قابل مشاهده است. سهم مالکیت و میزان سرمایه‎‌گذاری شرکت شیران در واحدهای تولیدی متعلق به گروه تاکسونومی سوم، براساس مقادیر نزدیکی نسبی نرمالایزشده به‌صورت نمایی از 10 تا 49درصد مجدداَ توزیع شده است. به طور متقابل در آخرین ستون جدول 6 نیز درصد مالکیت یا سرمایه‎‌گذاری سایر منابع تأمین سرمایه در واحدهای تولیدی پارک مشخص شده است. تعیین ترکیب بهینۀ میزان سرمایه‌گذاری سایر منابع تأمین سرمایه، با فرض مشخص‌بودن این منابع در بخش زیر بررسی شده است.

 

 

جدول (5): ماتریس بی‎‌مقیاس موزون و شاخص نهایی نزدیکی نسبی واحدهای تولیدی در تاپسیس

Table (5) Weighted scaleless matrix and final index of relative proximity of production units in TOPSIS

شاخص‎‌های تعیین‎‌کنندۀ اولویت‌های

سرمایه‌گذاری و مالکیت توسط شیران

 

الکل شوینده

الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)

الکل سولفات ها

الکل اترسولفات

آلکیل پلی گلیکوزاید

آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی

 

شوینده مایع(مایع ظرفشویی)

سولفونات آلکیلات سنگین

روغن سفید گرید صنعتی

روغن سفید گرید دارویی

حلال

گوگرد تری اکساید

گاز سنتز و کربن دی اکساید

وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد

0057/0

004/0

0015/0

0011/0

001/0

0021/0

0011/0

0019/0

0013/0

0013/0

0016/0

0014/0

0011/0

وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات

0014/0

0022/0

0008/0

0012/0

0004/0

0018/0

0006/0

0008/0

0006/0

0006/0

001/0

001/0

0008/0

اشتراک در منابع واحد با منابع شیران

0096/0

0076/0

0023/0

0017/0

002/0

0030/0

0013/0

0027/0

002/0

002/0

002/0

0007/0

0007/0

تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران

0091/0

0082/0

0024/0

0018/0

0021/0

0032/0

0014/0

0029/0

0022/0

0022/0

0022/0

0015/0

0011/0

همسویی واحد با اهداف و راهبردها شیران

0086/0

0091/0

0023/0

0024/0

0024/0

0036/0

002/0

0028/0

0024/0

0024/0

0024/0

002/0

0016/0

هم‎‌افزایی و تجانس در خوراک و مواد

0105/0

0111/0

0034/0

0025/0

0029/0

0037/0

0017/0

0029/0

0025/0

0025/0

0025/0

0008/0

0013/0

ریسک سرمایه‌گذاری در واحد

0123/0

0129/0

004/0

0029/0

0028/0

0039/0

0024/0

0024/0

0029/0

0029/0

0034/0

0025/0

0025/0

جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‌گذاران

0173/0

0118/0

0066/0

0048/0

0048/0

0036/0

0024/0

0036/0

0048/0

0048/0

003/0

003/0

0031/0

توانایی شیران در مدیریت و پشتیبانی واحد

0128/0

0133/0

005/0

0036/0

0036/0

0054/0

0003/0

0043/0

0037/0

0037/0

0037/0

0031/0

0031/0

اهمیت واحد در موفقیت پارک

0126/0

011/0

0042/0

0031/0

0025/0

0055/0

0031/0

0043/0

0031/0

0031/0

0038/0

0032/0

0025/0

دورۀ بازگشت سرمایه باتوجه‌به سود و سایر عایدی‌ها

0081/0

0085/0

0034/0

0025/0

0025/0

0049/0

0031/0

0037/0

0031/0

0025/0

0044/0

0025/0

0025/0

درجۀ تأمین مواد در داخل پارک

0285/0

0261/0

0108/0

0078/0

0078/0

009/0

0045/0

0079/0

0079/0

0079/0

008/0

0034/0

0034/0

شاخص نزدیکی نسبی

9599/0

901/0

2453/0

1387/0

1475/0

2235/0

0463/0

1616/0

1465/0

1462/0

1479/0

0321/0

0222/0

 

 

 

جدول(6): نتایج حاصل از اندازه‎‌گیری و رتبه‎‌بندی واحدهای تولیدی با روش تاپسیس

Table (6): The results of the measurement and ranking of production units with TOPSIS method

درصد مالکیت

(سرمایه‌گذاری)

سایرین

درصد مالکیت (سرمایه‌گذاری)

شیران

Cli

نرمالایزشده

گروه تاکسونومی

نزدیکی

نسبی(Cli)

واحد تولیدی

رتبه

0

100 %

 

1

960/0

الکل شوینده

1

 

901/0

الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)

2

49 ≥

51 % ≤

2

245/0

الکل سولفات‎‌ها

3

49 ≥

51 % ≤

223/0

آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی

4

51 %

 49 %

182/0

3

161/0

سولفونات آلکیلات سنگین

5

75 %

25 %

166/0

148/0

حلال

6

75 %

25 %

166/0

147/0

آلکیل پلی گلیکوزاید

7

85 %

15 %

165/0

146/0

روغن سفید گرید صنعتی

8

85 %

15 %

165/0

146/0

روغن سفید گرید دارویی

9

90 %

10 %

156/0

139/0

الکل اترسولفات

10

 

NA

 

4

046/0

شوینده مایع(مایع ظرفشویی)

11

100 %

032/0

گوگرد تری‎‌اکساید

12

 

022/0

گاز سنتز و کربن دی‎‌اکساید

13

 

تعیین ترکیب و تخصیص بهینۀ سهم سایر منابع سرمایه‎‌گذاری در واحدهای تولیدی پارک: در این بخش سایر مالکین (غیر از شرکت توسعه‎‌گر) تخصیص مالکیت و سرمایه‌گذاری را در واحدهای تولیدی پارک تشریح می‎کنند. باتوجه‌به نتایج محاسباتی مندرج در جدول 6 واحدهای الکل شوینده و الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره) با مالکیت 100درصدی توسعه‎‌گر اداره خواهند شد؛ بنابراین، دربارۀ این دو واحد نیازی به تشخیص نحوۀ تخصیص سرمایه از طرف سایر سرمایه‌گذاران نیست؛ اما در رابطه با سایر واحدها، محقق به روش زیر دو منبع سرمایه‌گذاری (جایگزین شرکت توسعه‌گر) یعنی بانک و بخش خصوصی را برای تأمین مالی منابع مازاد بر سرمایه‌گذاری شرکت توسعه‎‌گر در نظر گرفت و روش جداگانه‎‌ای را برای تعیین سهم مالکیت این دو منبع مشخص کرد.

منبع اول (بخش خصوصی) ماهیاتاً با انگیزۀ کسب سود و نیز حداکثرسازی ثروت در واحدهایی سرمایه‎‌گذاری می‎کند که بازده بالا و ریسک کم را برای وی به همراه داشته باشد. ازطرفی، منبع دوم (بانک) می‌تواند به‌عنوان بازویی در کنار توسعه‎‌گر و برای سرمایه‌گذاری در واحدهایی ورود کند که به دلیل سیاست‎‌های تجاری توسعه‌گر یا به دلیل ترکیب ریسک و بازده برای بخش خصوصی منطقی نیست؛ براین‌اساس، لازم است فاصلۀ سهم شرکت توسعه‌گر از 100درصد مالکیت در هریک از واحدهای تولیدی، به بانک یا به بخش خصوصی واگذار ‌شود.

برای تشخیص سهم تخصیص، ابتدا واحدهای الکل شوینده و الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره) از این بررسی خارج می‌شوند و روی 11 واحد تولیدی باقی‌مانده تمرکز می‌شود. مشهود و مسبوق‌نبودن عملکرد واحدهای تولیدی پارک برای به‌کارگیری روش‎‌های مختلف تعیین الگوی سرمایه‎‌گذاری و تأمین مالی در آنها، سبب شد تا براساس داده‎‌های جمع‎‌آوری‌شده از خبرگان و با محاسبۀ سطح کارایی این واحدها پاسخ قانع‎‌کننده‎‌ای برای تعیین سهم تخصیص مالکیت سایر سهام‌داران پارک مشخص شود.

برای محاسبۀ سطح کارایی نسبی واحدهای تولیدی نیز از تکنیک تحلیل پوششی داده‎‌ها[8] (روش مضربی با کنترل وزنی) استفاده شد. برای این منظور ابتدا شاخص‎‌های ورودی و خروجی برای کاربرد در این تکنیک به شرح جدول 7 مشخص شد:

جدول(7): تعیین شاخص‎‌های وروردی و خروجی در ارزیابی کارایی واحدهای تولیدی پارک

Table (7): Determining the input and output indicators in the evaluation of the efficiency of the production units of the park

شاخص‎‌های خروجی

ردیف

شاخص‎‌های ورودی

ردیف

دورۀ بازگشت سرمایه باتوجه‌به سود و سایر عایدی‌ها

1

ریسک سرمایه‌گذاری در واحد

1

جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‌گذاران

2

اهمیت واحد در موفقیت پارک

2

 

وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات

3

وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد

4

 

در مرحلۀ بعد سطح کارایی نسبی 11 واحد تولیدی مدنظر براساس مدل مضربی تحلیل پوششی داده‎‌ها با کنترل وزنی و براساس دیدگاه قضاوتی گروه خبره تعیین شد. در تفسیر نتایج حاصل از به‌کارگیری این رویکرد، فرض بر این است که واحدهای کاراتر برای بخش خصوصی جذابیت بیشتری دارند؛ بنابراین، منطقی است که تأمین مالی (فراتر از سهم مالکیت توسعه‌گر) در آنها به بخش خصوصی واگذار شود. به همین ترتیب برای واحدهایی که کارایی کمتری دارند، بایستی سهم مالکیت بانک را در آنها تقویت کرد. برای محاسبۀ مقادیر کارایی هریک از واحدهای اشاره‌شده بایستی 11 مدل ریاضی فرموله و با نرم‌افزار مربوط حل شود. نمونۀ محاسبات انجام‌شده برای واحد تولیدی «آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی» در جدول 8 نشان داده شده است.

 

جدول(8): محاسبۀ کارایی نسبی واحد تولیدی آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی

Table (8): Calculating the relative efficiency of the linear alkylbenzene sulfonic acid production unit

 

کارایی

واحد الکل سولفات‌ها

خروجی‌ها

ورودی‌ها

 

ردیف

دورۀ بازگشت سرمایه باتوجه‌به سود و سایر عایدی ها

جذابیت‌نداشتن برای سایر سرمایه‌گذاران

ریسک سرمایه گذاری در واحد

اهمیت واحد در موفقیت پارک

وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات

وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد

065/0

089/0

045/0

078/0

010/0

070/0

وزن‎‌های بهینه برای ورودی‎‌ها و خروجی‎‌ها

97/0

4

8

6

5

3

4

الکل سولفات‎‌ها

1

 

4

8

6

5

6

4

آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی

2

 

4

8

8

4

2

4

سولفونات آلکیلات سنگین

3

 

8

6

8

9

9

8

حلال

4

 

5

4

5

5

3

4

آلکیل پلی گلیکوزاید

5

 

6

6

5

7

4

7

روغن سفید گرید صنعتی

6

 

5

8

6

5

3

5

روغن سفید گرید دارویی

7

 

4

8

6

5

3

5

الکل اترسولفات

8

 

7

5

7

6

5

6

شوینده مایع(مایع ظرفشویی)

9

 

4

5

5

5

5

5

گوگرد تری‎‌اکساید

10

 

4

5

5

4

4

4

گاز سنتز و کربن دی‎‌اکساید

11

 

01/0

01/0

01/0

01/0

01/0

01/0

حداقل مقدار وزنی

 

065/0

106/0

095/0

078/0

05/0

07/0

حداکثر مقدار وزنی

به همین ترتیب، جدول 9 نتایج کلی حاصل از اندازه‎‌گیری و رتبه‎‌بندی واحدهای تولیدی را براساس کارایی نسبی آنها نشان داده است. با‌توجه‌به مندرجات این جدول، واحدهای تولیدی زیر دارای سطح کارایی بیشتر از 90درصد هستند؛ بنابراین، پیشنهاد می‎‌شود درصد مالکیت مازاد بر سهم شرکت توسعه‌گر (موضوع جدول 6) در آنها به بخش خصوصی واگذار شود؛ زیرا از جذابیت بیشتری برای این منبع سرمایه‌گذاری برخوردار هستند: 1) الکل سولفات‎‌ها؛ 2) آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی؛ 3) سولفونات آلکیلات سنگین؛ 4) روغن سفید گرید دارویی و 5) الکل اترسولفات.

 

جدول(9): نتایج حاصل از اندازه‎‌گیری و رتبه‎‌بندی واحدهای تولیدی براساس کارایی نسبی

Table (9): The results of measuring and ranking production units based on relative efficiency

کارایی نسبی

واحدهای تولیدی پارک

رتبه

1

الکل سولفات‎‌ها

1

1

سولفونات آلکیلات سنگین

2

1

روغن سفید گرید دارویی

3

97/0

آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی

4

97/0

الکل اترسولفات

5

86/0

روغن سفید گرید صنعتی

6

79/0

گاز سنتز و کربن دی‎‌اکساید

7

785/0

حلال

8

775/0

شوینده مایع(مایع ظرفشویی)

9

743/0

آلکیل پلی گلیکوزاید

10

729/0

گوگرد تری‎‌اکساید

11

 

دربارۀ سایر واحدها نیز همچنان که در جدول نمایان است، سطح کارایی از 86/0 برای واحد «روغن سفید گرید صنعتی» تا مقدار 729/0، برای واحد «گوگرد تری‎‌اکساید» متغیر و دارای روندی نزولی است؛ بنابراین، براساس معیاری که در بالا برای تخصیص سهم اشاره شد، باید با کاهش در سطح کارایی و درنتیجه کاهش مطلوبیت ریسک و بازدۀ سهم (نزد بخش خصوصی)، سهم بانک در مالکیت مازاد بر درصد تملک توسعه‌گر افزایش یابد. برای این منظور و برای دستیابی به روشی برای نرمالایزکردن و سپس تبدیل اعداد کارایی به سهم تخصیص سرمایه، از قاعدۀ ضریب فاصلۀ کارایی بین دو طبقه از منابع تخصیص سرمایه استفاده می‎‌شود. این ضریب فاصله به شرح زیر محاسبه می‌شود:

241/0 = 729/0– 97/0

کمترین میزان کارایی در طبقۀ سرمایه‎‌گذاری بخش خصوصی: 97/0

کمترین میزان کارایی در طبقۀ سرمایه‎‌گذاری بخش بانکی: 729/0

از ضریب فوق برای محاسبۀ نسبت فاصلۀ هر واحد تا دستیابی به طبقۀ بالاتر استفاده می‎‌شود؛ برای مثال نسبت فاصلۀ واحد «روغن سفید گرید صنعتی» به‌صورت زیر محاسبه شده است:

 

 

 

 

چنانچه نسبت فاصله در سهم سایرین از سرمایه‌گذاری ضرب شود، سهم بخش خصوصی محاسبه خواهد شد. این مقدار برای واحد «روغن سفید گرید صنعتی» به شرح زیر و برابر با 46/0 است:

46/0 = 85/0× 544/0

جدول 10 نتایج محاسباتی اشاره‌شده را برای واحدهای مدنظر به تصویر کشیده است. همچنان‌که در این جدول مشاهده می‎‌شود با کاهش در میزان کارایی نسبی واحدها، سهم بانک از سرمایه‌گذاری و تملک در واحدها افزایش می‎‌یابد و بخش خصوصی نیز تمایل کمتری به سرمایه‌گذاری در واحدها خواهد داشت؛ برای مثال هنگامی که کارایی نسبی واحدی مانند «روغن سفید گرید صنعتی» 86/0 است، براساس نسبت فاصله، سهم بخش خصوصی 46درصد و سهم بخش بانکی 39درصد است. هنگامی که کارایی نسبی واحد «گوگرد تری‎‌اکساید» 729/0 است، براساس نسبت فاصله، بخش خصوصی فاقد سرمایه‌گذاری و سهم بخش بانکی 100درصد است.

جدول (10): ترکیب سرمایه‌گذاری بخش‎‌های خصوصی و بانکی در واحدهای تولیدی پارک

Table (10): The combination of investment of private and banking sectors in the production units of the park

سهم بخش بانکی

سهم بخش خصوصی

نسبت فاصله

کارایی نسبی

سهم سایرین

سهم

توسعه‌گر

واحدهای تولیدی پارک

رتبه

39 %

46 %

544/0

86/0

85 %

15/0

روغن سفید گرید صنعتی

6

75 %

25 %

253/0

79/0

100 %

0

گاز سنتز و کربن دی‎‌اکساید

7

58 %

17 %

232/0

785/0

75 %

25/0

حلال

8

81 %

19 %

191/0

775/0

100 %

0

شوینده مایع(مایع ظرفشویی)

9

71 %

4 %

058/0

743/0

75 %

25/0

آلکیل پلی گلیکوزاید

10

100 %

0 %

000/0

729/0

100 %

0

گوگرد تری‎‌اکساید

11

 

نتیجه‌گیری و پیشنهادها

اهمیت بازارهای جهانی و رشد رقابت منجر به تقسیم کار جدیدی در اقتصاد جهانی و ملی شده است (Álvarez et al., 2009). این‌گونه تغییرات توجه به مسائل خاص کسب‌وکار مانند دستیابی به منابع، دریافت اطلاعات و شکل‎‌دهی روابط زنجیرۀ تأمین را برای شرکت‎‌های کوچک و حتی شرکت‎‌های بزرگی باعث شده است که اقدام به تشکیل پارک‎‌های صنعتی می‎‌کنند. یکی از این تغییرات ادغام و اکتساب است که مبنای نظری شکل‎‌گیری پارک‎‌ها به حساب می‎‌آید. در این فرایند بخش عمده‎‌ای از زنجیرۀ تأمین در قالب خوشه‌ای صنعتی شروع به فعالیت می‎‌کند (Zeng et al., 2020). از کارکردهای این‌گونه همکاری‎‌ها می‎‌توان به تسهیم و اشتراک منابع، تبادل دانش و اطلاعات و ... به‌عنوان زیربنایی برای گزینش و به‌کارگیری راهبردهای سازگار با شرایط شرکت‎‌ها اشاره کرد.

با مرور پیشینۀ پژوهش مشخص شد که به اذعان بسیاری از صاجب‎‌نظران، عوامل مؤثر بر گزینش شریک تجاری در یک پارک شیمیایی شامل تشابه اهداف سازمانی، تشابه فرهنگ سازمانی، تناسب اندازۀ بنگاه، هماهنگی با منافع بنگاه، برخورداری از منابع مکمل، مهارت‌ها و تخصص‎‌های مشترک و تناسب فناورانه است. در مطالعۀ حاضر از 12 معیار اصلی در تصمیمات اکتساب برای توسعه‎‌گر اصلی پارک شیمیایی استفاده شد که از ادبیات موضوع و اجماع نظرات گروه خبره استخراج شده است. برای تعیین درجۀ اهمیت این معیارها از روش بهترین_بدترین استفاده شد. سپس در قالب ماتریس‌های تصمیم جداگانه، واحدهای تولیدی پارک (به‌عنوان گزینه) و شاخص‌های اشاره‌شده در اختیار اعضای گروه خبره قرار داده شد تا گزینه‎‌های مالکیت (ادغام و اکتساب) ارزیابی، تفکیک، رتبه‎‌بندی و انتخاب شود؛ در این راستا از روش‎‌های تاکسونومی و تاپسیس بهره‎‌برداری شد. نتایج نشان داد که میزان سرمایه‌گذاری شرکت سرمایه‌گذار در واحدهای تولیدی پارک، در پیوستاری از صفر تا 100درصد متغیر است؛ درحالی‌که این شرکت باید در واحدهایی همچون «الکل شوینده» و «الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)» به میزان 100درصد سرمایه‌گذاری کند. در واحدهایی نظیر «شوینده مایع (مایع ظرفشویی)» و«گوگرد تری‎‌اکساید» و «گاز سنتز و کربن دی‎‌اکساید» نباید سرمایه‌گذاری کند و در جایی که ترکیبی از سرمایه‌گذاران حضور دارند، تعیین میزان سرمایه‎‌گذاری در واحدهای تولیدی پارک توسط سه منبع تأمین مالی (توسعه‌گر، بخش خصوصی و بانک) نیز با به‌کارگیری روش تحلیل پوششی داده‎‌ها و شاخص کارایی نسبی میسر شد؛ برای مثال هنگامی که کارایی نسبی محاسبه‌شده برای واحدی مانند «روغن سفید گرید صنعتی» 86/0 است، براساس نسبت فاصله، سهم بخش خصوصی 46درصد و سهم بخش بانکی 39درصد است. هنگامی که کارایی نسبی واحد «گوگرد تری‎‌اکساید» 729/0 است، براساس نسبت فاصله، بخش خصوصی فاقد سرمایه‌گذاری و سهم بخش بانکی 100درصد خواهد بود. به پژوهشگران آتی پیشنهاد می‎‌شود تا برای استخراج الگوی ادغام و اکتساب در مجموعه‎‌های مشابه یک پارک شیمیایی از رویکرد ارزش خالص سرمایه‎‌گذاری استفاده و نتایج حاصل را با یافته‌های این پژوهش ارزیابی و مقایسه کنند. تعیین درجۀ اهمیت شاخص‌های ارزیابی واحدهای تولیدی به‌وسیلۀ سایر فنون تعیین وزن همانند روش AHP فازی، محاسبۀ کارایی نسبی واحدهای تولیدی به‌وسیلۀ سایر مدل‌های تحلیل پوششی داده‌ها در فضای قطعی یا فازی و استفاده از سایر تکنیک‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره برای ارزیابی و رتبه‌‍بندی واحدهای تولیدی و مقایسۀ نتایج حاصل ازجمله پیشنهادهای پژوهشی جالب توجه است.

 

[1] Value Chain

[2] Chemical Park

[3]Acquisition

[4] The Best Worst Method

[5] Taxonomy

[6] Topsis

[7] Solver

[8] Data Envelopment Analyses

ابراهیمی، محمد، وکیلی‌فرد، حمیدرضا، طالب‌نیا، قدرت‌الله، و نیکومرام، هاشم (1398). تأثیر متوسط بازده سهام، رشد مورد انتظار، سودآوری و ساختار دارایی شرکت‌های همتا بر راهبرد مدیریت سرمایه‌گذاری با استفاده از شبیه‌سازی مونت‌کارلوی زنجیرة مارکوفی و بیز سلسله‌مراتبی. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 7(2)، 41-58.
اسماعیل‌زاده، ابوالفضل، و حنیفی، فرهاد (1400). ارائۀ الگوی ادغام و اکتساب در صنایع خودروسازی ایران مبتنی‌بر روش تصمیم‌گیری چندمعیاره فازی (FuzzyMcdm). فصلنامـۀ دانش سرمایه‌گـذاری، 10(37)، 457-437.
دستگیر، محسن، و فیل‌ســرایی، مهدی (1392). نگاهــی گذرا به تأمین مالی بــرون ترازنامه‎‌ای. مجله حسابدار، 268(4)، 38-40. https://hesabdar.iica.ir/files/pdf/1393/5/hesabdar-1393-5-269-34-39.pdf
ذاکرنیا، احسان (1395). اولویت‎‌بندی عوامل مؤثر بر انتخاب شیوۀ تأمین مالی در ایران با استفاده از روشTOPSIS ، در محیط فازی مبتنی‌بر متغیرهای کلامی. مجله مهندسی مالی و مدیریت اوراق بهادار، 27(7)، 53-70.
رضایی دولت‌آبادی، حسین، و صادق‎‌فلاح، راضیه (1393). تحلیل دیدگاه ﺳﻬﺎﻣ‌ﺪاران ﺑﺰرگ ﺑﻪ ﻋﻤﻞ واگذاری ﺑﻠﻮکی ﺳﻬﺎم ﺑﺮای ﺗﺄﻣﯿﻦ مالی بنگاه ﺑﺮاﺳﺎس ﻣچینگ (ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ: شرکتﻫﺎی پذیرﻓﺘﻪ‌ﺷﺪه در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻬﺮان). مدﯾﺮﯾﺖ دارایی و ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﺎلی، 2(2)، 49-64. https://amf.ui.ac.ir/article_19885.html
حسینی، سیده‌منیره، تبریزیان، بیتا، و شاهوردیانی، شادی (1401). ارائه الگوی اکتساب و ادغام شرکت‌های دانش‌بنیان و نوپا استقاده از روش تصمیم‎‌گیری چندمعیاره فازی (Fuzzy Mcdm). فصلنامـه علمی پژوهشی دانش سرمایه‌گـذاری، 11(41)، 529-549 https://sanad.iau.ir/Journal/jik/Article/842978
حنفی‌زاده، پیام، سلامی، رضا ،و روحانی، مینا (1385). تعیین عوامل مؤثر در انتخاب روش همکاری میان بنگاه‌ها: مطالعه موردی در بنگاه‌های فناوری اطلاعات ایران. فصلنامه دانش مدیریت، 19(4)، 3-18.
ملکی امیری، فاطمه، نبوی چشمی، سیدعلی، و معماریان، عرفان (1400). تببین نقش ویژگی‌های شرکت بر منابع تأمین مالی ادغام و اکتساب براساس نظریه سلسله‌مراتبی. دانش مالی تحلیل اوراق بهادار، 14(50)، 29-44.
ویسی، سجاد، انواری، ابراهیم، و مظاهری، اسماعیل (1403). تحلیل تأثیرپذیری الگوی تأمین مالی از عوامل درون و برون‌شرکتی با رویکرد معادلات ساختاری. مدیرﯾﺖ داراﯾــی و ﺗــﺄﻣﯿﻦ ﻣالی، 12(4)، 85-118.