نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
دانشیار، گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
The importance of global markets and the growth of competition has led to a new division of work in the global and national economy. Such changes have caused attention to specific business issues such as obtaining resources, sharing information, and forming supply chain relationships for small companies and even large companies that try to form industrial parks. One of these changes is merger and acquisition, which is considered as a theoretical basis in the park formation. The present research has been carried out with the aim of providing a model to identify and apply factors that promote acquisition among the production units of a chemical park. The research method is descriptive-analytical, which uses various techniques of decision theory to determine the pattern of acquisition and ownership share of production units, financing and investment strategies, and the levels of integration and acquisition of the downstream units of the park . The application of the multi-criteria methodology and the design of the decision support system has made the park developer company's decision-making easier in the selection of production units, with the quantitative goals of the amount of ownership, acquisition and investment.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
احداث یک پارک صنعتی یا شیمیایی براساس رویکرد یکپارچهسازی فرایندها بهجای ایجاد واحدهای تولیدی مجزا، الگوی نوینی در اقتصادی و صنعتی محسوب میشود. یکپارچهسازی، بر این نکته تأکید دارد که در بسیاری از موارد بهجای ایجاد واحدهای تولیدی مجزا، اقدام به تمرکز آنها در قالب یک پارک صنعتی می شود؛ بنابراین، راهبرد برتر در ایجاد پارک صنعتی، ارزیابی جایگاه مناسب برای هر واحد فرایندی مستقل در زنجیرۀ ارزش[1] آن است، بهگونهای که مزایای یکپارچگی حاصل شود He et al., 2018)). واحدهای (کاربران) پارک، معمولاً زیرساختها و حتی ساختمانها و برخی تأسیسات خود را به اشتراک میگذارند، درحالیکه هیچکدام از آنها از موقعیت غالب و مسلطی در پارک برخوردار نیستند. همافزایی و صرفههای به مقیاس درخور توجهی در نتیجۀ همکاری و به اشتراکگذاری مواد، خدمات، اطلاعات و سایر موارد در واحدهای یک پارک صنعتی پدیدار و گزارش شده است. از راهبردهای مهم همکاری در زنجیرۀ تأمین پارک شیمیایی[2] میتوان به همکاری در بین رقبا، سرمایهگذاری مشترک، تأمین مالی، مالکیت سهام خصوصی و ادغام و اکتساب اشاره کرد Wang et al., 2024)). ادغام و اکتساب ازجمله حوزههای مؤثر همکاری تجاری است که به کسب منابع و بهبود مزیت رقابتی برای شرکتها کمک میکند تا ظرفیتهای خود را تعدیل کنند (Liao, 2014). ادغام زمانی رخ میدهد که سهامداران تصمیم میگیرند منابع شرکتهای خود را در مجموعهای واحد همچون پارک شیمیایی تجمیع کنند Roberts et al., 2016)) . علاوهبر مقولۀ نشر نوآوری، همکاری در راستای صرفۀ به مقیاس، یکپارچهسازی مهارتها، فناوریها و صلاحیتهای مختلف از کارکردهای مهم ادغام شرکتها در قالب پارکهای صنعتی و شیمیایی است (Mancinelli & Mazzanti, 2009).
در مطالعۀ حاضر به راهبرد فرایند و الگوی مالکیت (ادغام و اکتساب) در پارک شیمیایی طراحیشده برای شرکت سرمایهگذاری صنایع شیمیایی ایران (شیران) پرداخته و بر میزان یکپارچگی فرایند و سطح اکتساب و تملک واحدهای پاییندستی در پارک شیمیایی مدنظر تمرکز شده است؛ در همین راستا یک روش تحلیل چند معیاره و سیستم پشتیبان تصمیم برای کمک به تصمیمگیری شرکت صنایع شیمیایی ایران در انتخاب واحدهای تولیدی با اهداف مالکیت، اکتساب و سرمایهگذاری طراحی و استفاده شده است.
ساختار مقالۀ حاضر بدین ترتیب است که پس از بیان مسئله، مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش، روش پژوهش معرفی شده است. سپس یافتههای حاصل از اجماع نظرات گروه خبره در تعیین سهم مالکیت و اکتساب واحدهای تولیدی یا کنترل مسئولیت آنها در پارک شیمیایی هدف، براساس کاربرد روشهای تصمیمگیری چندمعیاره و تحلیل پوششی دادهها تشریح شده و درنهایت نتیجهگیری از این یافتهها انجام شده است.
مبانی نظری
از راهبردهای مهم همکاری در زنجیرۀ تأمین یک پارک شیمیایی میتوان به همکاری در بین رقبا، سرمایهگذاری مشترک، تأمین مالی، مالکیت سهام خصوصی و ادغام و اکتساب اشاره کرد (Fischer, 2017). پارک شیمیایی، سایت یا محلی است که چندین شرکت شیمیایی را در خود جای داده است که از جنبۀ قانونی و حقوقی، نهادهای جداگانه و مستقلی هستند (He et al., 2018). در این نوع، زیرساختهای لازم و دامنهای گسترده و متغیر از خدمات مختلف، توسط بزرگترین شرکت شیمیایی موجود در سایت (کاربر اصلی یا توسعهگر) یا توسط یک (یا چند) شرکت زیرساختی مستقل ارائه میشود. پیدایش یک پارک شیمیایی با استقرار و فعالیت دومین شرکت شیمیایی مستقل ازنظر قانونی (نه لزوماً ازنظر مالی) در محل معین پارک شروع میشود (Wang et al., 2024). درعینحال، برخی از مشکلات حقوقی نیز ممکن است از زمان استقرار و فعالیت حتی یک شرکت غیرشیمیایی (برای مثال شرکت خدمات زیرساخت) آغاز شود که امکانات سایت را به اشتراک میگذارد. اپراتور اصلی پارک شیمیایی(توسعهگر) طیف گستردهای از خدمات را به سرمایهگذاران و شرکتهای تجاری مستقر در آن ارائه خواهد داد و آنها را قادر میسازد تا با تمرکز بر حوزههای تخصصی و شایستگیهای کلیدی خود (در تولید، تدارکات یا ارائۀ خدمات تخصصی)، استفاده از زیرساختهای منحصربهفرد و نیز به اشتراکگذاری خدمات خود در سایر سایتهای شیمیایی، کسبوکار خود را توسعه داده و رونق بخشند .
پارکهای شیمیایی از موقعیت مطلوبی برای مواجهه با چالشهای عمده برخوردار هستند که امروزه محیط اقتصادی، زیستمحیطی و سیاسی برای صنایع شیمیایی کشور ایجاد کرده است. گسترۀ خدمات قابل ارائه، همراه با فراهمسازی زیرساختهای لازم در صنایع شیمیایی، مسیرهای بهینۀ حملونقل، تردد و کانالهای تأمین، توزیع و دفع ازجمله ویژگیهای فنی برجسته در پارک شیمیایی موفق به شمار میآید (Zeng et al., 2020). مزایای پارکهای شیمیایی بهویژه در رابطه با مسائل مربوط به ایمنی، امنیت و مدیریت حوادث اضطراری بسیار مهم و برجسته است. بااینحال، انتقال (قدرت/مسئولیت) از یک مالک (توسعهگر پارک) که مسئولادارۀ کل سایت است به شرکتهای دیگری که ازنظر قانونی مستقل هستند، اما در جنبههایی نظیر استفاده از محل، مواد و انرژی با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند، میتواند حساس و مشکلآفرین باشد (Bao et al., 2019).
ساﺧﺘﺎر ﻣﺎلکیت، کسب ﺣﻖ مالکیت ﺑﻪوﺳﯿﻠۀ ﻣـﺪﯾﺮان و ﻧﻈـﺎرت ﺑﻪوﺳﯿﻠۀ سهامداران ﻋﻤﺪه و ﺑـﺰرگ، راﻫـی اﺳـﺖ کـﻪ ﺑـﻪ شکل ﺑﺎﻟﻘﻮه میﺗﻮاﻧﺪ مشکلات ﻧﻤﺎﯾﻨـﺪگی را کـﺎﻫﺶ و ارزش ﻣﺆﺳﺴﻪ را اﻓﺰاﯾﺶ دﻫﺪ. ﺣﻖ ﻣﺎلکیت ﺑـﻪوﺳﯿﻠۀ ﻣﺪﯾﺮان، ﻣﻨﺎﻓﻊ آنها را ﺑـﺎ ﻣﻨـﺎﻓﻊ ﺳـﺎﯾﺮ سهامداران ﻫمراﺳﺘﺎ میکند؛ ﺑﻪﻃﻮریکه ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ، انگیزۀ دﻧﺒﺎلکـﺮدن ﻓﻌﺎﻟﯿـﺖﻫـﺎی ﺣـﺪاکثرکننده ارزش را دارد و وﺟﻮد سهامداران ﻋﻤﺪه ﻧﯿﺰ ﻣـیﺗﻮاﻧـﺪ ﻣﯿـﺰان ﻧﻈـﺎرت را اﻓـﺰاﯾﺶ دهد ﯾـﺎ آن را ﺑﻬﺒـﻮد ﺑﺨﺸﺪ و ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺑﻪ عملکرد ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد (Hanafizadeh et al., 2006).
دیدگاههای مبتنیبر ارﺗﺒـﺎط ﺑـﯿﻦ مالکیت و واگذاری: مالکیت شرکتها ﺑﻪﻃﻮرکلی در دﺳﺖ ﺗﻌـﺪاد اﻧـﺪکی از ﺑﻠــﻮک دارندگان ﺳــﻬﺎم ﻣﺘﻤﺮکــﺰ اﺳــﺖ. ﺑﻠـﻮک دارندگان ﺳﻬﺎم ﺑﺮای ﺗﺄﺛﯿﺮ گذاشتن بر ﺗﺼـﻤﯿﻢﻫـﺎی شرکت دارای ﻗﺪرت ﻫﺴﺘﻨﺪ. یک دیدگاه اﯾﻦ اﺳﺖ کـه سهامداران ﺑﺰرگ، ﺣﺎکمیت را ﺑﻬﺘﺮ اعمال میکنند. آﻧﻬﺎ ﺑـﺮﺧـﻼف سهامداران پراکنـﺪه ﺑﻪ دﻟﯿﻞ درﺻﺪ مالکیت درخور ﺗﻮﺟـﻪ ﺧـﻮد، این انگیزه را دارﻧـﺪ که ﺗـﺎآﻧﺠـﺎییکـﻪ ﻣـیﺗﻮاﻧﻨـﺪ ﺑﺮ ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ ﻧﻈﺎرت داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. اﯾﻦ ﻧﻈﺎرت اﻃﻤﯿﻨﺎن ﻣـیدﻫـﺪ که ﺗﺼـﻤﯿﻢﻫـﺎی ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ ﺑﻬﺘـﺮ اﺗﺨـﺎذ ﺷـﻮد. ﺣﺘـی سهامداران ﺑﺰرگ میﺗﻮاﻧﻨـﺪ از ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪگـﺬاری ﺑـﯿﺶازﺣﺪ ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ جلوگیری کنند و اگر از داراییﻫﺎی شرکت ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺆﺛﺮی اﺳﺘﻔﺎده شد، اﻇﻬـﺎر ﻧﺎرﺿـﺎﯾتی کنند. طبق این استدلال سهامداران ﺑـﺰرگ ﺑـﺎ واگذاری، ﺑﯿﺸﺘﺮ در ارﺗﺒﺎط ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺎﯾﺪ در ﻧﻈﺮ داﺷـﺖ کـﻪ اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط ﺑﻪ ﻣﻌﻨـﺎی اﯾﺠـﺎد ﻣﺴـﺎئل ﻧﻤﺎﯾﻨـﺪگی اﺳـﺖ (Rahman et al., 2013). در سایر دیدگاهها مالکیت ﺳـﻬﺎم ﺗﻮﺳـﻂ ﻣــﺪﯾﺮان شرکت واگــﺬارﺷــﺪه، از چندین راه بر ﺳــﻮد سهامداران از واگذاری ﺗﺄﺛﯿﺮ میگذارد؛ اول، ﺳﻄﻮح ﺑﺎﻻﺗﺮ مالکیت، ﻣـﺪﯾﺮان را ﻣﺠﺒـﻮر ﻣـیکنند که ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻫﻢاﻓﺰایی منفی را ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺷـﻮﻧﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻣﺸـﻮقﻫـﺎیی ﺑـﺮای ﻓـﺮوش داراﯾـیﻫـﺎیی ارائه میکنند کـﻪ ارزش شرکت را کاهش و ﻋﻤﻠﯿﺎت پس از آن را ﺑﻬﺒـﻮد میدﻫد. دوم، ﺳﻄﻮح پایین مالکیت ﺑـﺮای ﻣﺪﯾﺮان ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر اﻧﺤـﺮاف از اﺳـﺘﺮاﺗژی حداکثرسازی ارزش، ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ کسب داراییﻫﺎی ﻏﯿﺮﻣـﺮﺗﺒﻂ ﯾـﺎ داراﯾـی کــﻪ ﺑــﺮای ﻣــﺪﯾﺮان ﻧﺴــﺒﺖﺑــﻪ سهامداران ارزش ﺑﯿﺸــﺘﺮی دارﻧـﺪ؛ درنهایت، مالکیت به مدیران انگیزه میدﻫﺪ زمانی که آنها ﺑـﺮ ﺳـﺮ ﻗﯿﻤـﺖ ﻣــﺬاکره ﻣــیکنند، چانهزﻧــی ﺑﻬﺘــﺮی داﺷــﺘﻪ ﺑﺎﺷــﻨد؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، اﻧﺘﻈﺎر می رود راﺑﻄۀ مثبتی ﺑـﯿﻦ ﻫـﻢاﻓﺰاﯾـی شرکت واگـﺬارﺷـﺪه و مالکیت ﺳـﻬﺎم ﺗﻮﺳـﻂ ﻣـﺪﯾﺮان وﺟﻮد داﺷﺘﻪ باشد (Rezaiedolatabadi & Sadeghfalah, 2014).
تأمین مالی: هدف از تأمین مالی، سرمایهگذاری، سودآوری، کاهش ریسک و برطرفکردن نیازهای اقتصادی و اجتماعی بنگاه است. سود ناشی از کسبوکار بنگاه از عوامل مهم تداوم فعالیت بنگاه اقتصادی تلقی میشود و منبع مهمی برای تأمین مالی فعالیتهای عملیاتی آن درآینده به حساب میآید (Malekiamiri et al., 2021). از نگرانیهای بنگاههای اقتصادی در جهان، تأمین منابع مطلوب مالی است. هرنوع فعالیت نیاز به منابع مالی دارد؛ ازاینرو، منابع مالی را به شریان حیاتی بنگاههای اقتصادی و سازمانهای کوچک و بزرگ تشبیه کردهاند. درحقیقت، هدف اصلی از هر نوع فعالیت اقتصادی سودآوری است و کسب سود بدون وجود منابع مالی امکانپذیر نیست (Zakernia et al., 2016). براساس نظر وستون و برگهام «ساختارسرمایه، تأمین مالی دائمی شرکت است که با اوراق بدهی بلندمدت، سهام ممتاز و ارزش خالص بیان میشود». تعریف دیگری از ساختار سرمایه شامل تصمیمات سرمایهگذاری شرکت، استفادۀ بهینه از اهرم، زمانبندی قیمتگذاری و تعیین سطح پذیرفتنی ریسک و نقدینگی است؛ بنابراین، ساختار سرمایه همان شکل چگونگی تأمین سرمایه است (Dastgir & Filsaraie, 2012)؛ در همین را ستا، مدیران مالی برای تصمیمگیری برای انتخاب روش تأمین مالی بنگاه همواره با این پرسش جدی مواجه هستند که کدام روش یا ابزار تأمین مالی میتواند بهترین و بهینهترین تأمین مالی را برای شرکت انجام دهد؛ بنابراین، برای کمک به مدیران مالی برای تصمیمگیری صحیح تأمین مالی بهینه در فرایند تأمین مالی بنگاه اقتصادی لازم ا ست تا معیارهای کمّی و کیفی ارائه شود و بتوانند باتوجهبه این معیارها درخصوص ابزار تأمین مالی تصمیمگیری کنند (Veisi et al., 2024).
اکتساب: اصطلاح اکتساب[3] به معنای عملی برای دستیبای به کنترل مؤثر توسط شرکت بر داراییها یا مالکیت شرکتی دیگر است، بدون اینکه هیچگونه ترکیبی به وجود بیاید (Hoseini et al., 2022). زمانی که شرکت اکتسابی را انجام میدهد، مجموعهای از منابع و تواناییهای مشهود و نامشهود را خریداری میکند. اکتساب منجر به نزدیکشدن اکتسابکننده و اکتسابشونده میشود (Esmailzadeh & Hanifi, 2021)؛ بنابراین، در هنگام اکتساب ممکن است دو یا چند شرکت مستقل همچنان حقوق خودشان را بهصورت جداگانه حفظ کنند، اما در کنترل این شرکتها تغییراتی به وجود بیاید؛ در این راستا میتوان گفت که اکتسابکننده میتواند کنترل شرکت هدف را در دست بگیرد. به لحاظ تجاری اصطلاح اکتساب متفاوت از اصطلاح تصرف است و هر دوی آنها بهصورت جداگانه استفاده میشود؛ برای مثال در کشور انگلستان، مالکیت 51% یا بیشتر حقوق صاحبان سهام بهعنوان اکتساب در نظر گرفته میشود؛ درحالیکه اکتساب بیش از91% از یک شرکت را تنها میتوان تصاحب خواند؛ زیرا دارندگان سهام ممکن است 01% باقیمانده را نیز بسته به تمایل خودشان به فروش برسانند. آستانۀ کمیت/ارزش سهام عموما ً توسط سهامداران تجاری تعیین میشود. هرچه این سهامداران ماهرتر و سازماندهی شدهتر عمل کنند، سهامداران جدید کنترل کمتری خواهند داشت. چیزی که بهعنوان اکتساب شناخته شده است، برخی مواقع ادغام نیز خوانده میشود تا مدیران شرکت خریداریشده موقعیت خود را از دست ندهند.
ادغام واکتسابها را میتوان در حوزۀ مدیریت راهبردی سازمانها یافت. این رخدادها نمودی از راهبردهـای سازمانی، مدیریتی و مالی در زمینۀ خرید، فروش و ترکیب سازمانها است؛ بنابراین، ادغام و اکتساب ازجمله حوزههای مؤثر همکاری تجاری است که به کسب منابع و بهبود مزیت رقابتی برای شرکتها کمک میکند تا ظرفیتهای خود را تعدیل کنند. ادغام زمانی رخ میدهد که سهامداران تصمیم میگیرند منابع شرکتهای خود را در مجموعهای واحد تجمیع کنند (Roberts et al., 2016).
ادغام و اکتساب به سه شکل عمودی، افقی و مختلط اتفاق میافتد (Chen & Findlay, 2003). از دلایل ادغام و اکتساب میتوان به اهداف مالی و مالیاتی، توسعه و افزایش کارآیی نوآوری، کسب منابع، اطلاعات بازارهای خارجی و اشتراکگذاری فرصتهای کسبوکار (Zahra, 2005) و بهرهوری فناورانه اشاره کرد. علاوهبر مقولۀ نشر نوآوری، همکاری در راستای صرفه به مقیاس، یکپارچهسازی مهارتها، فناوریها و صلاحیتهای مختلف از کارکردهای مهم ادغام شرکتها در قالب پارکهای صنعتی است (Mancinelli & Mazzanti, 2009). از دیگر مزایای همکاری راهبردی میتوان به مواجهۀ مؤثرتر با پیچیدگیهای محیطی، یادگیری فناورانه، بهبود سازمانی، انعطافپذیری سلسلهمراتب، انتقال دانش، رقابتپذیری، خدمات مناسبتر و برنامهریزی مؤثرتر در مواجهه با مسائل پیچیده اشاره کرد (Brass et al., 2004). همچنین عواملی چون یکپارچگی پس از ادغام، حفظ روابط تجاری قبل از ادغام، تناسب با راهبردهای بنگاه، رهبری، ارتباطات داخلی و خارجی، روش تأمین مالی، سرعت ادغام، مدیریت مسائل فرهنگی، مدیریت مسائل نیروی انسانی، حداقلسازی تعدیل نیروی انسانی، حداقلسازی تعدیل مدیریتی و برنامهریزی مناسب برای ادغام بهعنوان عوامل مؤثر بر موفقیت ادغام و اکتساب فهرست میشوند.
به اذعان بسیاری از صاجبنظران، عوامل مؤثر بر گزینش شریک تجاری در یک پارک شیمیایی شامل تشابه اهداف سازمانی (Al-Khalifa & Peterson, 1999)، تشابه فرهنگ سازمانی، تناسب اندازۀ بنگاه (Glaister, 1996)، هماهنگی با منافع بنگاه (Roberts et al., 2016)، برخورداری از منابع مکمل، مهارتها و تخصصهای مشترک (Dacin et al., 1997) و تناسب فناورانه (Glaister, 1996) است.
لیائو نشان داد که شرکتها از فروش بلوکی سهام خود به دیگر شرکتها منتفع میشوند و محدودیتهای مالی خود را کاهش میدهند. او دریافت که شرکتهای هدف، بیشتر شرکتهایی هستندکه از محدودیت مالی رنج می برند؛ اما از فرصتهای سرمایهگذاری و رشد بالایی برخوردارند. شرکتهای هدف به دنبال کاهش محدودیتهای مالی مخارج سرمایه گذاری و فروش خود را نیز افزایش میدهند (Liao, 2014). ماریو فیشر به این نتایج میرسد که هنگام بررسی تصمیم اولیه دربارۀ نحوۀ تأمین مالی اکتساب، ویژگیهای شرکتهای تصاحبکننده بیشتر تصمیمگیری دربارۀ استفادهکردن یا استفادهنکردن از تأمین مالی خارجی اضافی را تعیین میکند. در مرحلۀ دوم هنگام تصمیمگیری دربارۀ منبع تأمین مالی خارجی، ویژگیهای شرکتهای هدف اهمیت مییابد؛ درحالیکه باقیماندۀ سطح نقدینگی تا حد زیادی درخور توجه است. او از مدلی دومرحلهای براساس نظریۀ سلسهمراتبی استفاده و ادعا میکند که شرکتهای تصاحبکننده در ابتدا برای تأمین مالی از منابع داخلی و تنها درصورت نیاز و در مرحلۀ دوم از تأمین مالی خارجی استفاده میکنند (Fischer, 2017). ابراهیمی و همکاران (1398) تأثیر ویژگیهای متوسط بازده سهام، رشد مدنظر، سودآوری و ساختار دارایی شرکتهای همتا بر راهبرد مدیریت سرمایهگذاری را بررسی کردند و نتایج پژوهش نشان میدهد که از بین متغیرهای مطالعهشده تنها متغیر متوسط رشد مدنظر شرکتهای همتا بر راهبرد مدیریت سرمایهگذاری تأثیرمیگذارد. سان و ﻫﻤکــــﺎران (2017) ﻣﻄﺎﻟﻌــــﻪای درﺧﺼــــﻮص واگذاری، اﺛﺮ ﺛﺮوت و ﺣﺎکمیت ﺷـﺮکتی اﻧﺠـﺎم دادﻧـﺪ. آﻧﻬﺎ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل بررسی عکساﻟﻌﻤﻞ ﺑﺎزار ﺑﻪﺗﺼﻤﯿﻢﻫﺎی واگذاری و ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺣﺎکمیت ﺷﺮکتی ﺑـﺮ آن ﺑﻮدﻧـﺪ. طبق ﻧﺘﺎﯾﺞ آنها شرکتهایی ﺑـﺎ حاکمیت شرکتی ﻗﻮی، اﺣﺘﻤﺎل خیلی زﯾﺎدی دارد که واگـﺬاری را اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ؛ ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ً ﺣﻘﻮق سهامداران ﻗـﻮی، ﻫﯿـئتﻣﺪﯾﺮۀ ﺑﺰرگ و مالکیت ﻣـﺪﯾﺮیتی اﺣﺘﻤـﺎل واگـﺬاری را اﻓﺰاﯾﺶ میدﻫﺪ؛ یک ﺑﺎزار رﻗﺎبتی ﻗﻮی، اﺣﺘﻤﺎل واگذاری را اﻓﺰاﯾﺶ میدﻫﺪ و اﯾﻦ ﻋﺎﻣﻞ ﻧﺸـﺎن ﻣـیدﻫـﺪ که مکانیسم حاکمیتی داﺧلی و ﺧـﺎرجی ﺑـﺮای ﺣـﺪاکثرکردن ﻣﻨـﺎﻓﻊ سهامداران مکمل یکدیگر ﻫﺴـﺘﻨﺪ.
ﺗﺎمپسون و همکاران (2003) ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺑﺮرسی واگـﺬاری و ﻣﺎلکیت ﻧﺸـﺎن دادﻧـﺪ کــﻪ ارزش و وﺳــﻌﺖ ﻓﻌﺎﻟﯿــﺖﻫــﺎی واگــﺬاری ﺑــﺎ ﺳــﺎﯾﺰ ﺷﺮکت و ﺗﻨﻮع در ارﺗﺒﺎط اﺳﺖ و در ﻧﺘﺎﯾﺞ نیز ﺑﯿﺎن میکنند که ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫـﺎی واگـﺬاری ﺑﺎزﺗـﺎبی از ﺗﻤـﺎﯾﻼت شخصی ﻣﺪﯾﺮان ﺑﺮای ﺑﻪ ﻋﻬﺪه گرﻓﺘﻦ واگـﺬاری ﻧﯿﺴـﺖ، بلکه یک پاﺳـﺦ ﻫﺪﻓﻤﻨـﺪ ﺑـﻪ ﺗﻐﯿﯿـﺮات ﺑﯿﺮوﻧـی و ﺷــﺮاﯾﻂ ﺑــﺎزار اﺳــﺖ و اﯾــﻦ اﻣــﺮ ﺑــﺎ ﻧﻈﺮﯾــۀ ﻧﻤﺎﯾﻨــﺪگی و دﯾﺪگاه راﻫﺒﺮدی ﺷﺮکت ﺳﺎزگار اﺳﺖ.
ژنان وان و همکاران (2020) نشان میدهند که صرف نظر از همافزایی هزینه، سودآوری پس از ادغام در شرکتهای ادغامی افزایش مییابد، به شرطی که شرکتها عدم قطعیت بازدۀ بالایی را تجربه کنند. همچنین سرمایهگذاری خارجی رابطۀ منفی با ارزش شرکت دارد؛ علاوهبراین، سرمایهگذاریهای خارجی در افقهای کوتاه و بلند با عملکرد شرکت رابطۀ منفی دارد و افزایش سرمایهگذاریهای خارجی لزوماً باعث افزایش رشد درآمد یا بهرهوری شرکت نمیشود.
روش پژوهش
در این مطالعه از روش تحلیل چندمعیاره (ماتریس تصمیمی مرکب از گزینهها و شاخصهای تصمیم) و سیستم پشتیبان تصمیم برای کمک به تصمیمگیری شرکت صنایع شیمیایی ایران در انتخاب واحدهای تولیدی با اهداف مالکیت، اکتساب و سرمایهگذاری استفاده شده است. جامعۀ آماری واحدهای تولیدی در پارک اشارهشده مشتمل بر 13 واحد تولیدی اصلی با عنوان «سیستم یکپارچۀ تولید» است. شاخصهای ارزیابی واحدهای تولیدی پارک از چارچوب نظری استخراج و یک گروه 7 نفره از مدیران میانی شرکت سرمایهگذاری صتایع شیمیایی ایران برای نمونۀ آماری و به روش نمونهگیری قضاوتی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات کیفی شامل پرسشنامۀ مقایسۀ زوجی روش بهترین_بدترین بود. شاخص اعتبار این روش جمعآوری اطلاعات و نرخ سازگاری مقایسات است که نرمافزار آن را محاسبه کرده است. در بین فنون مختلفی که برای تعیین وزن شاخصهای اشارهشده در بالا، در نظریه تصمیمگیری معرفی شده است، روش بهترین_بدترین[4] انطباق بیشتری با ماهیت کیفی شاخصها و تعداد آنها (ازدیاد مقایسات زوجی) دارد. بر مبنای این روش، ابتدا بهترین و بدترین شاخص (شاخصهایی که دارای بیشترین و کمترین درجۀ اهمیت هستند) توسط تصمیمگیرنده مشخص و مقایسۀ زوجی بین هریـک از ایـن دو شاخص (بهترین و بدترین) و دیگر شاخصها انجام شد. سپس مدل ریاضی حداکثر-حداقل برای مشخصکردن وزن شاخصهای مختلف فرموله و حل شد. در ایـن روش میتوان نرخ ناسازگاری مقایسات را برای بررسی اعتبار مقایسات در نظر گرفت. برای بهکارگیری این تکنیک ابتدا بهترین (مهمتر، مطلوبتر) و بدترین (دارای کمترین اهمیت و کمترین مطلوبیت) شاخص در بین شاخصهای سنجش مالکیت واحدهای تولیدی مشخص شد که به ترتیب عبارت بود از «جذابیتنداشتن برای سایر سرمایهگذاران» و «وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات». در مرحلۀ بعد و پرسشنامۀ مقایسۀ زوجی محققساخته طراحی و ارجحیت بهترین شاخص در مقایسه با سایر شاخصها براساس طیف ساعتی مشخص شد. در بخش دوم از پرسشنامۀ اشارهشده متقابلاً ارجحیت تمامی شاخصها نیز به بدترین شاخص با اعداد 1 تا 9 مشخص شد. چانچه WB معرف درجۀ اهمیت (وزن) بهترین شاخص و WW نیز معرف وزن بدترین شاخص باشد، برای تعیین وزن بهینۀ هریک از شاخصها، زوجهای و تشکیل میشود. سپس برای برآوردهکردن این شرایط در همۀ jها، باید راهحلی پیدا شود تا عبارت و را برای همۀ jهایی حداکثرکند که حداقل شده است. باتوجهبه غیرمنفی بودن وزنها و برابر یک بودن مجموع اوزان، میتوان مدل را بهصورت زیر فرموله کرد و اوزان شاخصها را با حل آن به دست آورد (Hashemipetrudi et al., 2022).
یافتهها
تعیین شاخصهای مؤثر بر تصمیمات یکپارچگی و مالکیت بر واحدها؛ شرکت سرمایهگذاری صنایع شیمیایی ایران (شیران) از این دسته از شاخصها برای تعیین نحوۀ مالکیت و نیز سنجش میزان سرمایهگذاری لازم در واحدهای تولیدی پارک شیمیایی استفاده کرد. هر اندازه امتیاز حاصل از اجماع نظرات خبرگان بیشتر باشد، به این معنی است که شرکت شیران باید سهم بیشتری از واحد تولیدی مدنظر را تملک کند. شاخصهای اشارهشده بهوسیلۀ مطالعۀ عمیق چارچوب نظری و سپس اجماع نظرات کارشناسان شاغل در شرکت شیران استخراج و پالایش شده است و به شرح جدول 1 است:
جدول (1): شاخصهای ارزیابی واحدهای تولیدی
Table )1(ٍ: valuation indicators of production units by experts
نام شاخص |
توضیحات |
منبع |
وابستگی شبکۀ تولید پارک به خروجی واحد تولیدی مدنظر |
اختلال یا توقف احتمالی موجود در فعالیتهای تولیدی واحد مدنظر و به همین ترتیب آسیبی را ملاک تصمیمات شرکت برای تملک واحد مد نظر قرار میدهد که ممکن است به عملکرد مطلوب شبکۀ یکپارچۀ پارک وارد شود. |
|
وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات |
چنانچه شرکت توسعهگر برای فروش محصولات خود به یک یا برخی از واحدهای موجود در پارک شیمیایی وابسته باشد و نقص در عملیات واحدهای اشارهشده بتواند به فروش آن آسیب بیشتری بزند یا هزینۀ فرصت بالاتری را سبب شود، بایستی در تملک واحد (واحدهای) مدنظر تجدیدنظر کند. |
|
اشتراک در منابع واحد با منابع شرکت توسعهگر |
هر اندازه منابع لازم برای فعالیت واحد مدنظر بهطورمستقیم در اختیار توسعهگر باشد یا بخش بیشتری از منابع لازم آن واحد را در کنترل خود داشته باشد، انگیزۀ مالکیت واحد مدنظر نیز بیشتر خواهد بود. |
Yuan et al. (2020) |
تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران |
در اختیارداشتن بخش بیشتری از فناوری لازم برای فعالیت واحد مدنظر توسط شرکت توسعهگر میتواند ملاک دیگری برای تصمیمات یکپارچگی در پارک شیمیایی باشد. |
Dacin et al. (1997) |
همسویی با اهداف و راهبردهای توسعهگر |
به تناسب و هماهنگی بین مالکیت واحد مدنظر با اهداف و راهبردهای تجاری شرکت توسعهگر اشاره دارد. |
Fischer (2017) |
همافزایی و تجانس در خوراک و مواد |
تشابه و تجانس بین خوراک یا سایر مواد لازم در بین فرایندهای تولیدی توسعهگر و واحد تولیدی مدنظر نیز میتواند ملاک دیگری برای تعیین مالکیت توسعهگر در مجموعۀ پارک باشد. |
گروه خبرۀ پژوهش |
ریسک سرمایهگذاری در واحد |
چنانچه سرمایهگذاری در واحد مدنظر به دلیل ماهیت عملیات آن، از ریسک و مخاطرۀ بیشتری برای توسعهگر و نیز مجموعۀ پارک شیمیایی برخوردار باشد، شرکت توسعهگر باید در واگذاری مالکیت یا کنترل این واحد به سایر شرکتهای تجاری تجدیدنظر کند. |
Likitwongkajon & Vithessonthi (2020) |
جذابیتنداشتن برای سایر سرمایهگذاران |
شاید سایر سرمایهگذاران رغبتی برای سرمایهگذاری در یک یا برخی از واحدهای موجود در پارک نداشته باشند؛ دراینصورت توسعهگر به ناچار بایستی این واحد (واحدها) را به تملک خود درآورد. |
گروه خبره پژوهش |
توانایی مدیریت و پشتیبانی واحد توسط توسعهگر |
شرکت توسعهگر بایستی از توانایی ادارۀ واحدهایی برخوردار باشد که تملک میکند. |
|
اهمیت واحد در موفقیت پارک |
چنانچه واحد مدنظر در انجام مطلوب فعالیتهای خود دچار نقصان شود، به عملکرد مطلوب پارک نیز آسیب وارد میشود. هر اندازه این آسیب، جدیتر احساس شود، توسعهگر نیز باید انگیزۀ بیشتری برای تملک و کنترل مستقیم آن واحد داشته باشد. |
|
دورۀ بازگشت سرمایه باتوجهبه سود و سایر عایدیها |
هر اندازه سودآوری یک یا برخی از واحدهای تولیدی موجود در پارک به لحاظ مالی بیشتر باشد، چشمانداز مالکیت آن نیز روشنتر خواهد بود. |
Veisi et al. (2024) |
درجۀ تأمین مواد در داخل پارک |
اگر بخش زیادی از مواد و ورودیهای لازم واحد، در داخل پارک تأمین شود، بهتر است خود توسهگر، واحد مدنظر را تملک کند تا دست بالاتری را در کنترل جریان مواد و هموارسازی آن در شبکۀ تولید و نیز قیمتگذاری مواد و محصولات داشته باشد. |
Yuan et al. (2020) |
تعیین درجۀ اهمیت (وزن) شاخصهای مؤثر بر تصمیمات یکپارچهسازی و مالکیت واحدهای تولیدی پارک: مدل ریاضی حاصل از مقایسات زوجی شاخصها در نرمافزار اکسل بازنویسی شد و پس از جمعآوری و ادغام پرسشنامههای تعیین وزن شاخصها، مدل ریاضی مربوط در منوی سلور[7] این نرمافزار حل شد. نتایج نهایی تعیین وزن شاخصها و اولویتبندی آنها در جدول 2 آورده شده است. تمامی شاخصهای سازگاری مقایسات زوجی که اعضای گروه خبره انجام داده بودند، در بازۀ پذیرفتهشدهای (CR<0.1) قرار داشت.
درجۀ اهمیت |
شاخصهای ارزیابی |
رتبه |
106/0 |
جذابیتنداشتن برای سایر سرمایهگذاران |
1 |
098/0 |
درجۀ تأمین مواد در داخل پارک |
2 |
095/0 |
ریسک سرمایهگذاری در واحد |
3 |
091/0 |
توانایی شیران در مدیریت و پشتیبانی واحد |
4 |
090/0 |
همسویی واحد با اهداف و راهبردهای شیران |
5 |
088/0 |
همافزایی و تجانس در خوراک و مواد |
6 |
086/0 |
تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران |
7 |
084/0 |
اشتراک در منابع واحد با منابع شیران |
8 |
078/0 |
اهمیت واحد در موفقیت پارک |
9 |
070/0 |
وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد |
10 |
065/0 |
دورۀ بازگشت سرمایه باتوجهبه سود و سایر عایدیها |
11 |
050/0 |
وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات |
12 |
1 |
مجموع وزنها |
ارزیابی واحدهای تولیدی پارک، رتبهبندی و تفکیک آنها: در این بخش نیز در بین فنون مختلف تصمیمگیری چندشاخصه از تکنیکهای تاکسونومی و تاپسیس به ترتیب برای دستهبندی و تفکیک واحدهای تولیدی همگن (از دیدگاه مالکیت) و نیز ارزیابی و رتبهبندی واحدهای تولیدی اشارهشده استفاده شد. دلیل انتخاب این تکنیکها به اهداف مسئلۀ مالکیت شرکت توسعهگر و نیز به پایایی جوابهای رتبهای این دو تکنیک در مقابل تغییرات عناصر ماتریس و بالاخره امکان تلفیق این دو روش، مربوط است. در جدول 3 نتیجۀ نهایی حاصل از اجماع نظرات افراد خبره درخصوص رتبهبندی و تفکیک واحدها (کاربرد روش تاکسونومی) آورده شده است. براساس مراحل محاسباتی روش تاکسونومی، اندازۀ فاصلۀ واحدهای تولیدی پارک با واحد ایدئال مثبت در سطر انتهایی جدول 3 نشان داده شده است. بدیهی است واحدهایی که دارای اندازۀ فاصلۀ کوچکتری هستند، دارای امتیاز بیشتری هستند و در اولویت سرمایهگذاری خواهند بود.
با محاسبۀ میانگین و انحراف معیار فواصل محاسبهشده در سطر انتهای جدول 3 محاسبۀ کرانهای بالا (UCL) و پایین (LCL) فواصل استاندارد به شرح جدول 4 انجام گرفت. باتوجهبه کرانهای موجود در جدول 4 و ملاحظۀ سطر آخر در جدول3 مشخص میشود که دو واحد تولیدی «الکل شوینده» و «الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)» با فاصلۀ بسیار زیادی، پایینتر از کرانۀ پایین قرار دارند و در فهرست واحدهای کاملاً همگن و دارای اولویت سرمایهگذاری 100درصد تشخیص داده میشود. بعد از آن دو واحد تولیدی «آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی» و «الکل سولفاتها» که به میانگین فواصل استاندارد (خط مرکزی) نزدیکی و شباهت بیشتری دارند، بهعنوان دو واحد تولیدی متجانس تشخیص داده میشوند و شرکت شیران بایستی حداقل در 51درصد از سهام مالکیتی آنها شریک باشد و بهعبارتدیگر در کنترل مدیریتی آنها بایستی دست غالب را داشته باشد. 6 واحد تولیدی با عناوین: «سولفونات آلکیلات سنگین»، «حلال»، «آلکیل پلی گلیکوزاید»، «روغن سفید گرید صنعتی»، «روغن سفید گرید دارویی» و «الکل اترسولفات» نیز در دستۀ سوم قرار دارند و میزان مشارکت یا سرمایهگذاری شرکت شیران در هریک از آنها را میتوان بر مبنای شاخص نزدیکی نرمالشده مشخص کرد که به روش تاپسیس محاسبه شده است. برای این منظور محاسبات نهایی روش تاپسیس در جدو ل 5 آورده شده است و بالاخره 3 واحد «شوینده مایع (مایع ظرفشویی)»، «گوگرد تریاکساید» و «گاز سنتز و کربن دیاکساید» نزدیک به حدود بالای کنترل هستند و سرمایهگذاری یا مالکیت شیران در این واحدها موضوعیتی ندارد.
جدول (3): ماتریس نرمال استاندارد ارزیابی واحدهای تولیدی پارک و اندازه فاصلۀ نرمال در روش تاکسونومی
Table (3): The standard normal matrix for the evaluation of park production units and the size of the normal distance in the taxonomy method
شاخصهای تعیینکنندۀ اولویتهای سرمایهگذاری و مالکیت توسط شیران |
الکل شوینده |
الکل اتوکسیلات مخازن ذخیره) |
آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی |
الکل سولفات ها |
سولفونات آلکیلات سنگین |
حلال |
آلکیل پلی گلیکوزاید |
الکل اترسولفات |
روغن سفید گرید صنعتی |
روغن سفید گرید دارویی |
گوگرد تری اکساید |
شوینده مایع(مایع ظرفشویی) |
گاز سنتز و کربن دی اکساید |
وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد |
375/2 |
494/1 |
143/0 |
343/0- |
039/0- |
229/0- |
632/0- |
634/0- |
425/0- |
422/0- |
416/0- |
625/0- |
612/0- |
وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات |
763/0 |
319/2 |
454/1 |
392/0- |
422/0- |
023/0- |
192/1- |
308/0 |
799/0- |
795/0- |
016/0- |
805/0- |
4/0- |
اشتراک در منابع واحد با منابع شیران |
535/2 |
77/1 |
038/0 |
23/0- |
08/0- |
324/0- |
34/0- |
466/0- |
329/0- |
3260/- |
833/0- |
585/0- |
832/0- |
تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران |
369/2 |
008/2 |
048/0 |
255/0- |
085/0- |
361/0- |
379/0- |
521/0- |
36/0- |
364/0- |
647/0- |
655/0- |
79/0- |
همسویی واحد با اهداف و راهبردهای شیران |
117/2 |
288/2 |
045/0 |
08/0- |
027/0- |
414/0- |
443/0- |
466/0- |
43/0- |
427/0- |
585/0- |
597/0- |
749/0- |
همافزایی و تجانس در خوراک و مواد |
103/2 |
264/2 |
003/0 |
096/0- |
246/0- |
368/0- |
256/0- |
385/0- |
373/0- |
37/0- |
877/0- |
633/0- |
756/0- |
ریسک سرمایهگذاری در واحد |
142/2 |
307/2 |
183/0- |
153/0- |
0577/- |
301/0- |
187/0- |
464/0- |
451/0- |
458/0- |
569/0- |
578/0- |
568/0- |
جذابیتنداشتن برای سایر سرمایهگذاران |
122/2 |
281/2 |
488/0- |
078/0 |
483/0- |
592/0- |
263/0- |
265/0- |
25/0- |
248/0- |
59/0- |
713/0- |
589/0- |
توانایی شیران در مدیریت و پشتیبانی واحد |
126/2 |
287/2 |
054/0 |
079/0- |
279/0- |
441/0- |
463/0- |
466/0- |
447/0- |
444/0- |
612/0- |
626/0- |
611/0- |
اهمیت واحد در موفقیت پارک |
416/2 |
915/1 |
24/0 |
169/0- |
129/0- |
309/0- |
714/0- |
527/0- |
509/0- |
506/0- |
499/0- |
551/0- |
693/0- |
دورۀ بازگشت سرمایه باتوجهبه سود و سایر عایدیها |
003/2 |
171/2 |
46/0 |
289/0- |
121/0- |
201/0 |
773/0- |
737/0- |
415/0- |
712/0- |
703/0- |
424/0- |
701/- |
درجۀ تأمین مواد در داخل پارک |
317/2 |
012/2 |
16/0- |
069/0 |
297/0- |
587/0- |
306/0- |
309/0- |
294/0- |
291/0- |
864/0- |
727/0- |
864/0- |
اندازۀ فاصلۀ واحدهای تولیدی با واحد ایدئال |
607/1 |
613/1 |
867/7 |
764/8 |
057/9 |
205/9 |
932/9 |
64/9 |
655/9 |
73/9 |
286/10 |
345/10 |
544/10 |
جدول (4): محاسبۀ کران بالا و پایین فواصل برای تفکیک واحدهای تولیدی همگن براساس روش تاکسونومی
اندازه فواصل استاندارد از واحد تولیدی ایدئال |
||||||||||||
61/1 |
61/1 |
76/8 |
64/9 |
93/9 |
87/7 |
34/10 |
06/9 |
66/9 |
73/9 |
2/9 |
29/10 |
54/10 |
میانگین (خط مرکزی): 326/8 = µ |
|
انحراف استانداد : 946/2Ƌ = |
||||||||||
UCL = µ + 0.5Ƌ =799/9 |
|
LCL = µ - 0.5Ƌ = 854/6 |
همانطور که اشاره شد، برای تعیین درصد مالکیت شرکت توسعهگر در واحدهایی که درون حدود کنترل روش تاکسونومی قرار دارند، واحدهای تولیدی براساس روش تاپسیس ارزیابی و رتبهبندی شدند. نتایج حاصل از اجماع نظرات افراد خبره (میانگین حسابی نظرات) در جدول 5 نشان داده شده است. در این جدول مجموع محاسبات روش تاپسیس در یک ماتریس بیمقیاس موزون خلاصه شده است که سطر انتهای آن، مطلوبیت مالکیت شرکت توسعهگر در واحدهای تولیدی را برحسب شاخص نزدیکی نسبی نشان میدهد. نزدیکی نسبی بزرگتر، بیانگر فاصلۀ دورتر از راهحل ایدئال منفی است و برایناساس نتیجۀ نهایی تصمیمات سهم مالکیت یا میزان سرمایهگذاری در واحدهای تولیدی موجود در شبکۀ یکپارچۀ پارک شیمیایی را میتوان در جدول 6 خلاصه کرد و نمایش داد. 4 گروه تاکسونومی شناساییشده، واحدهای مختلف پارک را روی یک پیوستار و از واحدهایی که سرمایهگذاری در آنها توجیه ندارد تا واحدهایی که به طور کامل باید در تملک شرکت توسعهگر باشند، تفکیک کرده است. میزان سرمایهگذاری یا سهم تملک شرکت توسعهگر در این واحدها نیز در ستون آخر جدول 6 قابل مشاهده است. سهم مالکیت و میزان سرمایهگذاری شرکت شیران در واحدهای تولیدی متعلق به گروه تاکسونومی سوم، براساس مقادیر نزدیکی نسبی نرمالایزشده بهصورت نمایی از 10 تا 49درصد مجدداَ توزیع شده است. به طور متقابل در آخرین ستون جدول 6 نیز درصد مالکیت یا سرمایهگذاری سایر منابع تأمین سرمایه در واحدهای تولیدی پارک مشخص شده است. تعیین ترکیب بهینۀ میزان سرمایهگذاری سایر منابع تأمین سرمایه، با فرض مشخصبودن این منابع در بخش زیر بررسی شده است.
جدول (5): ماتریس بیمقیاس موزون و شاخص نهایی نزدیکی نسبی واحدهای تولیدی در تاپسیس
Table (5) Weighted scaleless matrix and final index of relative proximity of production units in TOPSIS
شاخصهای تعیینکنندۀ اولویتهای سرمایهگذاری و مالکیت توسط شیران |
|||||||||||||
الکل شوینده |
الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره) |
الکل سولفات ها |
الکل اترسولفات |
آلکیل پلی گلیکوزاید |
آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی
|
شوینده مایع(مایع ظرفشویی) |
سولفونات آلکیلات سنگین |
روغن سفید گرید صنعتی |
روغن سفید گرید دارویی |
حلال |
گوگرد تری اکساید |
گاز سنتز و کربن دی اکساید |
|
وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد |
0057/0 |
004/0 |
0015/0 |
0011/0 |
001/0 |
0021/0 |
0011/0 |
0019/0 |
0013/0 |
0013/0 |
0016/0 |
0014/0 |
0011/0 |
وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات |
0014/0 |
0022/0 |
0008/0 |
0012/0 |
0004/0 |
0018/0 |
0006/0 |
0008/0 |
0006/0 |
0006/0 |
001/0 |
001/0 |
0008/0 |
اشتراک در منابع واحد با منابع شیران |
0096/0 |
0076/0 |
0023/0 |
0017/0 |
002/0 |
0030/0 |
0013/0 |
0027/0 |
002/0 |
002/0 |
002/0 |
0007/0 |
0007/0 |
تشابهات فناورانه یا فرایندی واحد با شیران |
0091/0 |
0082/0 |
0024/0 |
0018/0 |
0021/0 |
0032/0 |
0014/0 |
0029/0 |
0022/0 |
0022/0 |
0022/0 |
0015/0 |
0011/0 |
همسویی واحد با اهداف و راهبردها شیران |
0086/0 |
0091/0 |
0023/0 |
0024/0 |
0024/0 |
0036/0 |
002/0 |
0028/0 |
0024/0 |
0024/0 |
0024/0 |
002/0 |
0016/0 |
همافزایی و تجانس در خوراک و مواد |
0105/0 |
0111/0 |
0034/0 |
0025/0 |
0029/0 |
0037/0 |
0017/0 |
0029/0 |
0025/0 |
0025/0 |
0025/0 |
0008/0 |
0013/0 |
ریسک سرمایهگذاری در واحد |
0123/0 |
0129/0 |
004/0 |
0029/0 |
0028/0 |
0039/0 |
0024/0 |
0024/0 |
0029/0 |
0029/0 |
0034/0 |
0025/0 |
0025/0 |
جذابیتنداشتن برای سایر سرمایهگذاران |
0173/0 |
0118/0 |
0066/0 |
0048/0 |
0048/0 |
0036/0 |
0024/0 |
0036/0 |
0048/0 |
0048/0 |
003/0 |
003/0 |
0031/0 |
توانایی شیران در مدیریت و پشتیبانی واحد |
0128/0 |
0133/0 |
005/0 |
0036/0 |
0036/0 |
0054/0 |
0003/0 |
0043/0 |
0037/0 |
0037/0 |
0037/0 |
0031/0 |
0031/0 |
اهمیت واحد در موفقیت پارک |
0126/0 |
011/0 |
0042/0 |
0031/0 |
0025/0 |
0055/0 |
0031/0 |
0043/0 |
0031/0 |
0031/0 |
0038/0 |
0032/0 |
0025/0 |
دورۀ بازگشت سرمایه باتوجهبه سود و سایر عایدیها |
0081/0 |
0085/0 |
0034/0 |
0025/0 |
0025/0 |
0049/0 |
0031/0 |
0037/0 |
0031/0 |
0025/0 |
0044/0 |
0025/0 |
0025/0 |
درجۀ تأمین مواد در داخل پارک |
0285/0 |
0261/0 |
0108/0 |
0078/0 |
0078/0 |
009/0 |
0045/0 |
0079/0 |
0079/0 |
0079/0 |
008/0 |
0034/0 |
0034/0 |
شاخص نزدیکی نسبی |
9599/0 |
901/0 |
2453/0 |
1387/0 |
1475/0 |
2235/0 |
0463/0 |
1616/0 |
1465/0 |
1462/0 |
1479/0 |
0321/0 |
0222/0 |
درصد مالکیت (سرمایهگذاری) سایرین |
درصد مالکیت (سرمایهگذاری) شیران |
Cli نرمالایزشده |
گروه تاکسونومی |
نزدیکی نسبی(Cli) |
واحد تولیدی |
رتبه |
0 |
100 % |
|
1 |
960/0 |
الکل شوینده |
1 |
|
901/0 |
الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره) |
2 |
|||
49 ≥ |
51 % ≤ |
2 |
245/0 |
الکل سولفاتها |
3 |
|
49 ≥ |
51 % ≤ |
223/0 |
آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی |
4 |
||
51 % |
49 % |
182/0 |
3 |
161/0 |
سولفونات آلکیلات سنگین |
5 |
75 % |
25 % |
166/0 |
148/0 |
حلال |
6 |
|
75 % |
25 % |
166/0 |
147/0 |
آلکیل پلی گلیکوزاید |
7 |
|
85 % |
15 % |
165/0 |
146/0 |
روغن سفید گرید صنعتی |
8 |
|
85 % |
15 % |
165/0 |
146/0 |
روغن سفید گرید دارویی |
9 |
|
90 % |
10 % |
156/0 |
139/0 |
الکل اترسولفات |
10 |
|
|
NA |
|
4 |
046/0 |
شوینده مایع(مایع ظرفشویی) |
11 |
100 % |
032/0 |
گوگرد تریاکساید |
12 |
|||
|
022/0 |
گاز سنتز و کربن دیاکساید |
13 |
تعیین ترکیب و تخصیص بهینۀ سهم سایر منابع سرمایهگذاری در واحدهای تولیدی پارک: در این بخش سایر مالکین (غیر از شرکت توسعهگر) تخصیص مالکیت و سرمایهگذاری را در واحدهای تولیدی پارک تشریح میکنند. باتوجهبه نتایج محاسباتی مندرج در جدول 6 واحدهای الکل شوینده و الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره) با مالکیت 100درصدی توسعهگر اداره خواهند شد؛ بنابراین، دربارۀ این دو واحد نیازی به تشخیص نحوۀ تخصیص سرمایه از طرف سایر سرمایهگذاران نیست؛ اما در رابطه با سایر واحدها، محقق به روش زیر دو منبع سرمایهگذاری (جایگزین شرکت توسعهگر) یعنی بانک و بخش خصوصی را برای تأمین مالی منابع مازاد بر سرمایهگذاری شرکت توسعهگر در نظر گرفت و روش جداگانهای را برای تعیین سهم مالکیت این دو منبع مشخص کرد.
منبع اول (بخش خصوصی) ماهیاتاً با انگیزۀ کسب سود و نیز حداکثرسازی ثروت در واحدهایی سرمایهگذاری میکند که بازده بالا و ریسک کم را برای وی به همراه داشته باشد. ازطرفی، منبع دوم (بانک) میتواند بهعنوان بازویی در کنار توسعهگر و برای سرمایهگذاری در واحدهایی ورود کند که به دلیل سیاستهای تجاری توسعهگر یا به دلیل ترکیب ریسک و بازده برای بخش خصوصی منطقی نیست؛ برایناساس، لازم است فاصلۀ سهم شرکت توسعهگر از 100درصد مالکیت در هریک از واحدهای تولیدی، به بانک یا به بخش خصوصی واگذار شود.
برای تشخیص سهم تخصیص، ابتدا واحدهای الکل شوینده و الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره) از این بررسی خارج میشوند و روی 11 واحد تولیدی باقیمانده تمرکز میشود. مشهود و مسبوقنبودن عملکرد واحدهای تولیدی پارک برای بهکارگیری روشهای مختلف تعیین الگوی سرمایهگذاری و تأمین مالی در آنها، سبب شد تا براساس دادههای جمعآوریشده از خبرگان و با محاسبۀ سطح کارایی این واحدها پاسخ قانعکنندهای برای تعیین سهم تخصیص مالکیت سایر سهامداران پارک مشخص شود.
برای محاسبۀ سطح کارایی نسبی واحدهای تولیدی نیز از تکنیک تحلیل پوششی دادهها[8] (روش مضربی با کنترل وزنی) استفاده شد. برای این منظور ابتدا شاخصهای ورودی و خروجی برای کاربرد در این تکنیک به شرح جدول 7 مشخص شد:
شاخصهای خروجی |
ردیف |
شاخصهای ورودی |
ردیف |
دورۀ بازگشت سرمایه باتوجهبه سود و سایر عایدیها |
1 |
ریسک سرمایهگذاری در واحد |
1 |
جذابیتنداشتن برای سایر سرمایهگذاران |
2 |
اهمیت واحد در موفقیت پارک |
2 |
|
وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات |
3 |
|
وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد |
4 |
در مرحلۀ بعد سطح کارایی نسبی 11 واحد تولیدی مدنظر براساس مدل مضربی تحلیل پوششی دادهها با کنترل وزنی و براساس دیدگاه قضاوتی گروه خبره تعیین شد. در تفسیر نتایج حاصل از بهکارگیری این رویکرد، فرض بر این است که واحدهای کاراتر برای بخش خصوصی جذابیت بیشتری دارند؛ بنابراین، منطقی است که تأمین مالی (فراتر از سهم مالکیت توسعهگر) در آنها به بخش خصوصی واگذار شود. به همین ترتیب برای واحدهایی که کارایی کمتری دارند، بایستی سهم مالکیت بانک را در آنها تقویت کرد. برای محاسبۀ مقادیر کارایی هریک از واحدهای اشارهشده بایستی 11 مدل ریاضی فرموله و با نرمافزار مربوط حل شود. نمونۀ محاسبات انجامشده برای واحد تولیدی «آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی» در جدول 8 نشان داده شده است.
جدول(8): محاسبۀ کارایی نسبی واحد تولیدی آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی
Table (8): Calculating the relative efficiency of the linear alkylbenzene sulfonic acid production unit
کارایی واحد الکل سولفاتها |
خروجیها |
ورودیها |
|
ردیف |
||||
دورۀ بازگشت سرمایه باتوجهبه سود و سایر عایدی ها |
جذابیتنداشتن برای سایر سرمایهگذاران |
ریسک سرمایه گذاری در واحد |
اهمیت واحد در موفقیت پارک |
وابستگی شیران به فعالیت واحد در عرضۀ محصولات |
وابستگی شبکۀ تولید پارک شیمیایی به خروجی واحد |
|||
065/0 |
089/0 |
045/0 |
078/0 |
010/0 |
070/0 |
وزنهای بهینه برای ورودیها و خروجیها |
||
97/0 |
4 |
8 |
6 |
5 |
3 |
4 |
الکل سولفاتها |
1 |
4 |
8 |
6 |
5 |
6 |
4 |
آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی |
2 |
|
4 |
8 |
8 |
4 |
2 |
4 |
سولفونات آلکیلات سنگین |
3 |
|
8 |
6 |
8 |
9 |
9 |
8 |
حلال |
4 |
|
5 |
4 |
5 |
5 |
3 |
4 |
آلکیل پلی گلیکوزاید |
5 |
|
6 |
6 |
5 |
7 |
4 |
7 |
روغن سفید گرید صنعتی |
6 |
|
5 |
8 |
6 |
5 |
3 |
5 |
روغن سفید گرید دارویی |
7 |
|
4 |
8 |
6 |
5 |
3 |
5 |
الکل اترسولفات |
8 |
|
7 |
5 |
7 |
6 |
5 |
6 |
شوینده مایع(مایع ظرفشویی) |
9 |
|
4 |
5 |
5 |
5 |
5 |
5 |
گوگرد تریاکساید |
10 |
|
4 |
5 |
5 |
4 |
4 |
4 |
گاز سنتز و کربن دیاکساید |
11 |
|
01/0 |
01/0 |
01/0 |
01/0 |
01/0 |
01/0 |
حداقل مقدار وزنی |
||
065/0 |
106/0 |
095/0 |
078/0 |
05/0 |
07/0 |
حداکثر مقدار وزنی |
به همین ترتیب، جدول 9 نتایج کلی حاصل از اندازهگیری و رتبهبندی واحدهای تولیدی را براساس کارایی نسبی آنها نشان داده است. باتوجهبه مندرجات این جدول، واحدهای تولیدی زیر دارای سطح کارایی بیشتر از 90درصد هستند؛ بنابراین، پیشنهاد میشود درصد مالکیت مازاد بر سهم شرکت توسعهگر (موضوع جدول 6) در آنها به بخش خصوصی واگذار شود؛ زیرا از جذابیت بیشتری برای این منبع سرمایهگذاری برخوردار هستند: 1) الکل سولفاتها؛ 2) آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی؛ 3) سولفونات آلکیلات سنگین؛ 4) روغن سفید گرید دارویی و 5) الکل اترسولفات.
جدول(9): نتایج حاصل از اندازهگیری و رتبهبندی واحدهای تولیدی براساس کارایی نسبی
Table (9): The results of measuring and ranking production units based on relative efficiency
کارایی نسبی |
واحدهای تولیدی پارک |
رتبه |
1 |
الکل سولفاتها |
1 |
1 |
سولفونات آلکیلات سنگین |
2 |
1 |
روغن سفید گرید دارویی |
3 |
97/0 |
آلکیل بنزن سولفونیک اسیدخطی |
4 |
97/0 |
الکل اترسولفات |
5 |
86/0 |
روغن سفید گرید صنعتی |
6 |
79/0 |
گاز سنتز و کربن دیاکساید |
7 |
785/0 |
حلال |
8 |
775/0 |
شوینده مایع(مایع ظرفشویی) |
9 |
743/0 |
آلکیل پلی گلیکوزاید |
10 |
729/0 |
گوگرد تریاکساید |
11 |
دربارۀ سایر واحدها نیز همچنان که در جدول نمایان است، سطح کارایی از 86/0 برای واحد «روغن سفید گرید صنعتی» تا مقدار 729/0، برای واحد «گوگرد تریاکساید» متغیر و دارای روندی نزولی است؛ بنابراین، براساس معیاری که در بالا برای تخصیص سهم اشاره شد، باید با کاهش در سطح کارایی و درنتیجه کاهش مطلوبیت ریسک و بازدۀ سهم (نزد بخش خصوصی)، سهم بانک در مالکیت مازاد بر درصد تملک توسعهگر افزایش یابد. برای این منظور و برای دستیابی به روشی برای نرمالایزکردن و سپس تبدیل اعداد کارایی به سهم تخصیص سرمایه، از قاعدۀ ضریب فاصلۀ کارایی بین دو طبقه از منابع تخصیص سرمایه استفاده میشود. این ضریب فاصله به شرح زیر محاسبه میشود:
241/0 = 729/0– 97/0
کمترین میزان کارایی در طبقۀ سرمایهگذاری بخش خصوصی: 97/0
کمترین میزان کارایی در طبقۀ سرمایهگذاری بخش بانکی: 729/0
از ضریب فوق برای محاسبۀ نسبت فاصلۀ هر واحد تا دستیابی به طبقۀ بالاتر استفاده میشود؛ برای مثال نسبت فاصلۀ واحد «روغن سفید گرید صنعتی» بهصورت زیر محاسبه شده است:
چنانچه نسبت فاصله در سهم سایرین از سرمایهگذاری ضرب شود، سهم بخش خصوصی محاسبه خواهد شد. این مقدار برای واحد «روغن سفید گرید صنعتی» به شرح زیر و برابر با 46/0 است:
46/0 = 85/0× 544/0
جدول 10 نتایج محاسباتی اشارهشده را برای واحدهای مدنظر به تصویر کشیده است. همچنانکه در این جدول مشاهده میشود با کاهش در میزان کارایی نسبی واحدها، سهم بانک از سرمایهگذاری و تملک در واحدها افزایش مییابد و بخش خصوصی نیز تمایل کمتری به سرمایهگذاری در واحدها خواهد داشت؛ برای مثال هنگامی که کارایی نسبی واحدی مانند «روغن سفید گرید صنعتی» 86/0 است، براساس نسبت فاصله، سهم بخش خصوصی 46درصد و سهم بخش بانکی 39درصد است. هنگامی که کارایی نسبی واحد «گوگرد تریاکساید» 729/0 است، براساس نسبت فاصله، بخش خصوصی فاقد سرمایهگذاری و سهم بخش بانکی 100درصد است.
جدول (10): ترکیب سرمایهگذاری بخشهای خصوصی و بانکی در واحدهای تولیدی پارک
Table (10): The combination of investment of private and banking sectors in the production units of the park
سهم بخش بانکی |
سهم بخش خصوصی |
نسبت فاصله |
کارایی نسبی |
سهم سایرین |
سهم توسعهگر |
واحدهای تولیدی پارک |
رتبه |
39 % |
46 % |
544/0 |
86/0 |
85 % |
15/0 |
روغن سفید گرید صنعتی |
6 |
75 % |
25 % |
253/0 |
79/0 |
100 % |
0 |
گاز سنتز و کربن دیاکساید |
7 |
58 % |
17 % |
232/0 |
785/0 |
75 % |
25/0 |
حلال |
8 |
81 % |
19 % |
191/0 |
775/0 |
100 % |
0 |
شوینده مایع(مایع ظرفشویی) |
9 |
71 % |
4 % |
058/0 |
743/0 |
75 % |
25/0 |
آلکیل پلی گلیکوزاید |
10 |
100 % |
0 % |
000/0 |
729/0 |
100 % |
0 |
گوگرد تریاکساید |
11 |
نتیجهگیری و پیشنهادها
اهمیت بازارهای جهانی و رشد رقابت منجر به تقسیم کار جدیدی در اقتصاد جهانی و ملی شده است (Álvarez et al., 2009). اینگونه تغییرات توجه به مسائل خاص کسبوکار مانند دستیابی به منابع، دریافت اطلاعات و شکلدهی روابط زنجیرۀ تأمین را برای شرکتهای کوچک و حتی شرکتهای بزرگی باعث شده است که اقدام به تشکیل پارکهای صنعتی میکنند. یکی از این تغییرات ادغام و اکتساب است که مبنای نظری شکلگیری پارکها به حساب میآید. در این فرایند بخش عمدهای از زنجیرۀ تأمین در قالب خوشهای صنعتی شروع به فعالیت میکند (Zeng et al., 2020). از کارکردهای اینگونه همکاریها میتوان به تسهیم و اشتراک منابع، تبادل دانش و اطلاعات و ... بهعنوان زیربنایی برای گزینش و بهکارگیری راهبردهای سازگار با شرایط شرکتها اشاره کرد.
با مرور پیشینۀ پژوهش مشخص شد که به اذعان بسیاری از صاجبنظران، عوامل مؤثر بر گزینش شریک تجاری در یک پارک شیمیایی شامل تشابه اهداف سازمانی، تشابه فرهنگ سازمانی، تناسب اندازۀ بنگاه، هماهنگی با منافع بنگاه، برخورداری از منابع مکمل، مهارتها و تخصصهای مشترک و تناسب فناورانه است. در مطالعۀ حاضر از 12 معیار اصلی در تصمیمات اکتساب برای توسعهگر اصلی پارک شیمیایی استفاده شد که از ادبیات موضوع و اجماع نظرات گروه خبره استخراج شده است. برای تعیین درجۀ اهمیت این معیارها از روش بهترین_بدترین استفاده شد. سپس در قالب ماتریسهای تصمیم جداگانه، واحدهای تولیدی پارک (بهعنوان گزینه) و شاخصهای اشارهشده در اختیار اعضای گروه خبره قرار داده شد تا گزینههای مالکیت (ادغام و اکتساب) ارزیابی، تفکیک، رتبهبندی و انتخاب شود؛ در این راستا از روشهای تاکسونومی و تاپسیس بهرهبرداری شد. نتایج نشان داد که میزان سرمایهگذاری شرکت سرمایهگذار در واحدهای تولیدی پارک، در پیوستاری از صفر تا 100درصد متغیر است؛ درحالیکه این شرکت باید در واحدهایی همچون «الکل شوینده» و «الکل اتوکسیلات (مخازن ذخیره)» به میزان 100درصد سرمایهگذاری کند. در واحدهایی نظیر «شوینده مایع (مایع ظرفشویی)» و«گوگرد تریاکساید» و «گاز سنتز و کربن دیاکساید» نباید سرمایهگذاری کند و در جایی که ترکیبی از سرمایهگذاران حضور دارند، تعیین میزان سرمایهگذاری در واحدهای تولیدی پارک توسط سه منبع تأمین مالی (توسعهگر، بخش خصوصی و بانک) نیز با بهکارگیری روش تحلیل پوششی دادهها و شاخص کارایی نسبی میسر شد؛ برای مثال هنگامی که کارایی نسبی محاسبهشده برای واحدی مانند «روغن سفید گرید صنعتی» 86/0 است، براساس نسبت فاصله، سهم بخش خصوصی 46درصد و سهم بخش بانکی 39درصد است. هنگامی که کارایی نسبی واحد «گوگرد تریاکساید» 729/0 است، براساس نسبت فاصله، بخش خصوصی فاقد سرمایهگذاری و سهم بخش بانکی 100درصد خواهد بود. به پژوهشگران آتی پیشنهاد میشود تا برای استخراج الگوی ادغام و اکتساب در مجموعههای مشابه یک پارک شیمیایی از رویکرد ارزش خالص سرمایهگذاری استفاده و نتایج حاصل را با یافتههای این پژوهش ارزیابی و مقایسه کنند. تعیین درجۀ اهمیت شاخصهای ارزیابی واحدهای تولیدی بهوسیلۀ سایر فنون تعیین وزن همانند روش AHP فازی، محاسبۀ کارایی نسبی واحدهای تولیدی بهوسیلۀ سایر مدلهای تحلیل پوششی دادهها در فضای قطعی یا فازی و استفاده از سایر تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره برای ارزیابی و رتبهبندی واحدهای تولیدی و مقایسۀ نتایج حاصل ازجمله پیشنهادهای پژوهشی جالب توجه است.
[1] Value Chain
[2] Chemical Park
[3]Acquisition
[4] The Best Worst Method
[5] Taxonomy
[6] Topsis
[7] Solver
[8] Data Envelopment Analyses