تأثیر نگرش کوتاه‌مدت مدیران در چسبندگی هزینۀ شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار، گروه حسابداری، واحد تهران شرق، دانشگاه آزاد اسلامی ، تهران، ایران

2 کارشناس ارشد، گروه حسابداری، دانشکده مدیریت، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران

3 دانشجوی دکتری، گروه حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایران

چکیده

هدف: توضیح رفتار هزینه‌ها، اهمیت ویژه‌ای در مطالعات حسابداری و مالی دارد و مطالعات اخیر نشان داده است چسبندگی هزینه‌ها، بخشی جدانشدنی‌ از انگیزۀ مدیران را در کنترل و مدیریت هزینه‌ها شامل می‌شود. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط نگرش کوتاه‌مدت مدیریت و چسبندگی هزینه‌ها است.
روش:  برای اندازه‌گیری نگرش کوتاه‌مدت مدیریت، از سه معیار اقلام تعهدی اختیاری جاری و اقلام واقعی (با دستکاری فروش و کاهش مخارج اختیاری) و همچنین از سایر متغیرهای کنترلی مؤثر در چسبندگی هزینه همچون تعداد کارکنان، حجم دارایی، کاهش فروش متوالی، لگاریتم طبیعی به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه، جریان نقد آزاد و پرداخت‌های ثابت مدیران استفاده شده است. جامعۀ آماری پژوهش حاضر، 95 شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دورۀ زمانی 1384-1393 است.
نتایج: براساس نتایج پژوهش، رابطۀ مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با کاهش مخارج اختیاری و چسبندگی هزینه‌ها پذیرفته می‌شود و گفتنی است نگرش کوتاه‌مدت مدیران، ارتباط منفی و معناداری با چسبندگی هزینه دارد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Effect of Managerial Short-Termism on Cost Stickiness of Firms Listed on Tehran Stock Exchange

نویسندگان [English]

  • Zohreh Hajiha 1
  • Kaveh Ghaderi 2
  • Salah E Din Ghaderi 3
1 Islamic Azad University, East Tehran Branch, Tehran, Iran
2 Payame Noor University, Tehran, Iran
3 Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran
چکیده [English]

Objective: Cost and expense stickiness is an important issue in accounting and economics research, and the literature has shown that cost stickiness cannot be separated from managers’ motivations. This study examines the relationship between managerial short-termism and Cost Stickiness.
Method: To measure managerial short-termism were used three criteria discretionary accruals and the actual items (through manipulation of sales and a reduction in discretionary spending) and also other control variables affecting cost stickiness such as the number of the staff, the amount of assets, and sales decline continuous, natural logarithm 1 in addition to the yield of initial annual share, free cash flow, constant payment to managers. Sampling population of the present study includes 95 accepted companies at Tehran stock exchange and manufacturing parts in the time period of 2005-2014.
Results: Based on the findings the effects of earnings management based on actual items through reduction in discretionary spending on cost Stickiness is confirmed and can say managerial short-termism has a negative and meaningful relationship with cost stickiness.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Discretionary accruals
  • Cost stickiness
  • Earnings management

مقدمه

براساس نظریه‌‌های سنتی رفتار هزینه، تغییرات در هزینه به میزان تغییرات در سطح فعالیت وابسته است و این تغییرات به‌صورت متقارن انجام می‌شود. درواقع، هزینه‌ها در ارتباط با سطح فعالیت، به دوگروه ثابت و متغیر تقسیم می‌شود که در آن، هزینه‌های متغیر، متناسب با تغییر در سطح فعالیت تغییر می‌کند؛ اما هزینه‌های ثابت در دامنۀ خاصی از تغییر در سطح فعالیت، بدون تغییر باقی می‌ماند؛ به عبارت دیگر، تغییـرات هزینـه‌هـا تنها به میزان تغییر در سطح فعالیت وابسته است و بـه جهـت تغییـرات در سـطح فعالیت ارتباطی ندارد (هورن­گرن، فاستر و داتار[1] ، 2008)؛ در حالی که در مبانی مالی کنونی، نسبت کاهش در هزینه‌های ثابت در زمان کاهش فروش، کمتر از میزان افزایش هزینه‌ها در زمان افزایش در فروش است. این رفتار نامتقارن هزینه‌ها را چسبندگی هزینه می‌نامند (اندرسون، بانکر، هوانگ و جاناکیرمن[2]، 2007). در دوره‌های کاهش فروش، چنانچه مدیران افزایش فروش آتی را زیاد پیش‌بینی کنند، منابع بیشتری برای بهره‌گیری از افزایش تقاضا حفظ می‌کنند؛ زیرا در صورت کاهش منابع، شـرکت به‌هنگام افزایش فروش، منابع کافی در اختیار نخواهد داشت که به ازدست‌دادن فرصت‌ها منجر می‌شود. میزان فرصت ازدست‌رفته نیز متناسب با افزایش پیش‌بینی‌شدۀ فروش است؛ بنـابراین در صورت کاهش فروش در دورۀ جاری، هرچه پیش‌بینی مدیریت از فروش دورۀ آتی با خـوش‌بینی بیشتری همراه باشد، نشان می‌دهد کاهش فروش از نظر مدیریت، موقتی‌تر است؛ به‌ همـین دلیل، منابع بیشتری برای آمادگی افزایش فروش در آینده حفظ می‌شود (زانگ[3] ، 2005).

یکی از عوامل مؤثر در چسبندگی هزینه‌ها، نگرش کوتاه‌مدت مدیران است. نگرش کوتاه‌مدت مدیران، درواقع، میل به کسب قیمت زیاد سهام با متورم‌کردن سودهای جاری، بدون درنظرگرفتن رشد بلندمدت شرکت است (استین[4] ، 1989). گراهام، هاروی و راج‌گوپال[5] (2005) نشان دادند 78 درصد مدیران اجرایی، ارزش بلندمدت را قربانی اهداف کوتاه‌مدت می‌کنند. همچنین دیچو، گراهام، هاروی و راج‌گوپال[6] (2013) گزارش کردند در هر دورۀ مشخص، 20 درصد شرکت‌ها، سودهای خود را مدیریت می‌کنند. این امر برای تأثیر در قیمت سهام، جلوگیری از کاهش پاداش مدیران و حفظ اعتبار شغلی مدیران انجام می‌شود. درواقع، آنها با توجه به اطلاعات محرمانۀ خود و با انگیزه‌هایی همانند امنیت شغلی، شهرت، دریافت اختیارات سهام یا سهام جایزۀ وابسته به عملکرد، به مدیریت سود اقدام می‌کنند(عربصالحی، حمیدیان و قجاوند، 1394). بررسی پژوهش‌های پیشین نشان می‌دهد مدیران برای رسیدن به اهداف کوتاه‌مدت خود به مدیریت سود در گزارشگری مالی و تصمیم‌های سرمایه‌گذاری اقدام می‌کنند. این عمل، هزینه‌های بلندمدت زیادی را به سهامداران تحمیل می‌کند (بوش[7] ، 1998؛ تئو و وانگ[8] ، 2002؛ ابودی، هاگوس و لیو[9]، 2005؛ بهاجراج و لیبی[10]، 2005؛ گراهام، هاروی و راجگوپال[11]، 2005؛ رویچودری[12]، 2006؛ فرانسیس، ناندا و اولسون[13]، 2008؛ کارپوف، لی و مارتین[14]، 2008؛ کوهن و زاروین[15]، 2010؛ دیجانگ، مارتنز، واندرپل و واندیجک[16]، 2012). بروچت، لومیتوی و سرافیم[17] (2015)، چن، چون‌ری، ورارگاوان و زولوتوی[18] (2015) معتقدند مدیران برای دستیابی به اهداف کوتاه‌مدت، به مدیریت سود اقدام می‌کنند؛ بنابراین در این پژوهش با پیروی از پژوهش آنها از متغیر مدیریت سود برای اندازه‌گیری نگرش کوتاه‌مدت مدیران استفاده شده است.

چن، لو و ساگیانس[19] (2012) معتقدند مدیریت سود، میزان و زمان وقوع هزینه را می‌تواند تغییر دهد؛ یعنی مدیریت با دستکاری هزینه‌ها، رفتار هزینه‌ها را تحت کنترل خود درمی‌آورد. مدیریت سود، انگیزه‌ای برای جلوگیری از کاهش درآمدها یا افزایش هزینه‌ها تعریف شده است. مطالعات گذشته نشان می‌دهد هدف از مدیریت سود، پرهیز از وقوع هزینه یا رسیدن به سطح انتظارات سرمایه‌گذاران و پیش‌بینی تحلیلگران بوده است ) رویچودری، 2006). در پژوهش حاضر، با درنظرگرفتن اهمیت پیش‌بینى رفتار هزینه‌ها، ارتباط مدیریت سود با چسبندگى هزینه‌ها بررسى مى‌شود. واضح است مطالعۀ رفتار هزینه‌ها و بررسی عوامل مؤثر در آن براى مدیران و تحلیلگران مالى سودمند است؛ زیرا مدیران و پژوهشگران با شناسایى و پیش‌بینى دقیق رفتار هزینه‌ها و چگونگى واکنش هزینه‌ها به نوسان‌هاى درآمد، برنامه‌هاى منظم و اتکاپذیرى طراحی و تصمیم‌هاى آگاهانه‌اى اتخاذ مى‌کنند. با درنظرگرفتن این مطلب که مطالعات پیشین داخلی به‌طور عمده، با تأکید بر نظریۀ تصمیم سنجیدۀ مدیران سعی در توضیح دلایل اصلی چسبندگی هزینه‌ها داشته‌ است، مطالعه و بررسی موضوع پژوهش، اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت؛ زیرا باعث افزایش آگاهی و دانش در زمینۀ نحوۀ رفتار هزینه و مدیریت هزینه خواهد شد. همچنین این پژوهش به‌دلیل بررسی تأثیر عوامل رفتاری و نظریۀ نمایندگی بر چسبندگی هزینه، نوآوری دارد. درادامه، مبانی نظری، فرضیه‌ها، روش، یافته‌های پژوهش و نتیجه‌گیری به‌ترتیب بیان شده است.

 

مبانی نظری

طبق مبانی حسابداری مدیریت دربارۀ رفتار هزینه‌ها، تغییـرات هزینـه‌هـا تنها به میزان تغییرات در سطح فعالیت وابسته است و بـه جهـت تغییـرات در سـطح فعالیت ارتباطی ندارد (هورن­گرن، فاستر و داتار، 2008) ؛ به‌‌عنوان نمونه، با 1 درصد افزایش یا کاهش سطح فعالیت، هزینه‌ها نیز با درصـد ثابتی افزایش یا کاهش می‌یابد. چسبندگی هزینه‌ها که در دوره‌های کاهش فروش مشاهده می‌شود، موجـب کـاهش سـود یـک دوره می‌شود؛ اما وقوع چسبندگی هزینه‌ها نشان می‌دهد، مـدیران، تأکیـد بیشـتری بـر سـودهای بلندمدت دارند. تحمل هزینۀ منابع اضافی در دوره‌های کاهش فروش که برای آمادگی افزایش فروش در آینده انجام می‌شود، موجب تحمل بار هزینه‌ای کمتری در بلندمدت می‌شود و این توانایی را به شرکت می‌دهد تا فرصت‌های افزایش فروش در آینده را از دست ندهد؛ اما لازمـۀ حفظ منابع برای دستیابی به سودهای بیشتر در آینده، آن است که مدیران کاهش تقاضا را موقتی پیش‌بینی کنند و انتظار افزایش فروش آتی را داشته باشند.

از دلایل وقوع چسبندگی هزینه‌ها به دو عامل تصمیم آگاهانۀ مدیران و تأخیر در تعدیل هزینه می‌توان اشاره کرد (یاسوکاتا و کاجیوارا[20]، 2011). اندرسون، بانکر و جاناکیرمن[21] (2003) معتقدند هزینه‌ها تحت تأثیر تصمیم مدیران، قابلیت چسبندگی دارد. درواقع، مدیران در زمان‌های کاهش فروش به نگهداری منابع اقدام می‌کنند. این عمل به‌دلیل امید به افزایش آتی فروش و بازگشت به سطح مدّنظر است؛ اما براساس نظریۀ تأخیر در تعدیل هزینه‌ها، سرعت کاهش فروش و سرعت کاهش هزینه‌ها به یک اندازه نخواهد بود.

چسبندگی هزینه‌ها ناشی از تعدیل نامناسب هزینه‌ها در مقابل افزایش فروش است. دلیل اصلی تعدیل نامناسب هزینه‌ها، انتظارات آتی تقاضا است. اگر مدیران، انتظارات تقاضای مثبت داشته باشند، منابع خود در دوره‌های افزایش فروش را می‌توانند افزایش دهند و این در حالی است که مدیران برخی از منابع خود را در دورۀ کاهش فروش نگه می‌دارند تا در دوران افزایش فروش از وقوع هزینه‌های مربوط به افزایش منابع جدید پرهیز شود(اندرسون، بانکر، هوانگ و جاناکیرمن، 2007). از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی‌بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهلۀ اول به دنبال به‌حداکثررساندن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نیستند. با درنظرگرفتن نظریۀ تضاد منافع بین مدیران و مالکان، مدیران واحدهای تجاری، انگیزۀ لازم را برای دستکاری سود برای به‌حداکثررساندن منافع خود دارند (مهرانی و باقری، 1388). فعالیت‌های مدیران ممکن است برای تأمین منافع خود به ضرر سهامداران باشد و به هزینه‌ها و مخارجی منجر شود که ثروت سهامداران را کاهش دهد. مدیران ممکن است فرایندهای حسابداری را برای افزایش سود منتشرشده و برای پنهان‌کردن آثار منفی پروژه‌ها به کار گیرند. مدیران این شرکت‌ها به‌شکل فرصت‌طلبانه‌ای در راستای اهداف شخصی عمل می‌کنند و قصد دارند با سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیان‌ده و بدون بازده و افشای نامناسب دربارۀ وجوه نقد سرمایه‌گذاری‌شده برای جلوگیری از تجزیه و تحلیل محدودیت‌های پروژه توسط سرمایه‌گذاران بر مشکلات نمایندگی بیفزایند (چانگ، فیرس و کیم[22]، 2005)؛ پس می‌توان نتیجه گرفت مدیریت سود حالتی است که در آن مدیران واحدهای تجاری، سود را مطابق میل خود و نه مطابق محتوای اقتصادی فعالیت‌های واحد تجاری گزارش می‌کنند (بنی­مهد، حساس یگانه و یزدانیان، 1393).

با درنظرگرفتن تمایلات مدیران برای دستکاری سود و اعمال مدیریت در آن انتظار می‌رود اعمال مدیریت سود توسط مدیران در چسبندگی هزینه تأثیر داشته باشد. هنگامی که مدیریت سود افزایش می‌یابد، تمایلات مدیران برای کاهش چسبندگی هزینه در دوره نیز افزایش می‌یابد (شانگ و هان[23]، 2015).

جونگ، سانگ و یانگ[24] (2015) در پژوهش خود، ارتباط مدیریت سود و چسبندگی هزینه را بررسی کردند. آنها به این نتیجه رسیدند که در شرکت‌های مشکوک به اعمال مدیریت سود، چسبندگی کاهش خواهد یافت. آنها بیان کردند کاهش در چسبندگی ممکن است به‌دلیل حذف برخی از هزینه‌ها برای اعمال مدیریت در سود و یا به‌دلیل انتظار وقوع شرایط نامساعد در آینده باشد. شانگ و یان (2015) نشان دادند چسبندگی در شرکت‌هایی که مدیریت سود اعمال نشده است، در مقایسه با شرکت‌های با مدیریت سود، بیشتر است. درواقع، ارتباط مدیریت سود و چسبندگی هزینه ضعیف نشان داده شده است. چـن، لو و ساگینانس[25](2008) رابطۀ انگیزه‌های مدیران و حاکمیت شرکتی را با رفتار نامتقـارن هزینـه‌هـای فـروش، عمومی و اداری بررسی کردند. براساس یافته‌های آنان، عدم تقارن هزینه‌هـا بـا جریـان‌هـای نقدی آزاد، رابطۀ مثبت و با حاکمیت شرکتی، رابطۀ منفی دارد و این رابطۀ منفی در صورت وجود انگیزه‌های مدیریتی تشدید می‌شود.

زنجیردار، غفاری آشتیانی و مداحی (1393) نشان دادند هزینه‌های اداری، عمومی و فروش و بهای تمام‌شدۀ کالای فروش‌رفته چسبنده است و شدت چسبندگی در بهای تمام‌شدۀ کالای فروش‌رفته بسیار زیاد است و شاخص‌هایی مانند تعداد کارکنان، میزان دارایی جاری شرکت و نسبت بدهی در شدت چسبندگی هزینۀ اداری عمومی و فروش و بهای تمام‌شدۀ کالای فروش‌رفته تأثیر می‌گذارد. این در حالی است که شدت چسبندگی بهای تمام‌شده در دارایی‌های جاری، کمتر از دارایی‌های ثابت است و شناخت این خصوصیات و تأثیر آن در رفتار هزینه به مدیران برای تجزیه و تحلیل‌ بهتر و بودجه‌بندی جامع‌تر کمک بسزایی می‌کند. سجادی، حاجی‌زاده و نیک‌راد (1393) نیز نشان دادند که چسبندگی رفتار هزینه‌ها در عدم تقارن ارتباط بین سود و بازده، تأثیرگذار است و باعث عدم تقارن زمانی شناسایی سود می‌شود. افزون بر این، نتایج نشان داد شرکت‌های با چسبندگی هزینه‌ها، سود اخبار منفی را با سرعت بیشتری منعکس می‌کنند و شرکت‌های با چسبندگی هزینه نسبت به دیگر شرکت‌ها، محافظه‌کاری شرطی بیشتری دارند. آقایی و حسنی (1393) ادعا کردند جریان وجه نقد آزاد، تأثیر معنا‌داری بر چسبندگی هزینه‌ها دارد؛ از این‌رو، عدم تقارن هزینه‌ها، رابطۀ مثبتی با انگیزه‌های شخصی مدیران دارد. براساس نتایج مطالعۀ بهارمقدم و کاوسی (1392) هر دو پدیدۀ محافظه‌کاری و چسبندگی هزینه‌ها، به‌طور همزمان وجود دارد و اگر هنگام برآورد محافظه‌کاری مشروط، اثر چسبندگی هزینه‌ها نادیده گرفته شود، میزان محافظه‌کاری اندازه‌گیری‌شده بیشتر از مقدار واقعی آن خواهد بود. بولو و همکاران (1391)ا نظریۀ تصمیم‌گیرى آگاهانه را با استفاده از پیش‌بینى مدیریت از وضعیت فروش در آینده بررسی کردند. آنها نتیجه‌گیری کردند زمانى که مدیران به فروش در آینده خوش‌بین هستند، شدت چسبندگى هزینه‌ها افزایش مى‌یابد. کردستانی و مرتضوی (1391) نیز به این نتیجه رسیدند که انتظار مدیریت از افزایش فروش آتی، موجب کاهش چسبندگی بهای تمام‌شدۀ فروش می‌شود و هرچه این خوش‌بینی بیشتر باشد، چسبندگی بهای تمام‌شدۀ فروش بیشتر کاهش می‌یابد؛ اما خوش‌بینی مدیریت، چسبندگی هزینه‌های فروش، عمومی و اداری را افزایش می‌دهد و چسبندگی این هزینه‌ها در صورت خوش‌بینی زیاد مدیریت، بیشتر از حالت خوش‌بینی کم است که شواهدی قوی از تأیید فرضیۀ تصمیم‌های سنجیده دربارۀ هزینه‌های فروش، عمومی و اداری محسوب می‌شود.

براساس مبانی مطرح‌شده، فرضیۀ اصلی پژوهش به‌صورت زیر تدوین شده است:

- نگرش کوتاه‌مدت مدیریت در چسبندگی هزینه تأثیر می‌گذارد.

با توجه به نتایج پژوهش‌های پیشین مبنی بر تأثیرگذاری مدیریت سود در اهداف کوتاه‌مدت و به پیروی از پژوهش بروچت، لومیتوی و سرافیم[26] (2015) و چن، چون‌ری، ورارگاوان و زولوتوی[27] (2015) سه معیار مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی اختیاری، مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با دستکاری در فروش و مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با کاهش مخارج اختیاری برای شناسایی و سنجش نگرش کوتاه‌مدت مدیران در نظر گرفته شده و براساس این، فرضیه‌های فرعی زیر تدوین شده است:

- مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی در چسبندگی هزینه تأثیر می‌گذارد.

- مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با دستکاری در فروش در چسبندگی هزینه تأثیر می‌گذارد.

- مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با کاهش مخارج اختیاری در چسبندگی هزینه تأثیر می‌گذارد.

 

روش پژوهش

این پژوهش از نوع پژوهش‌های کاربردی است که با استفاده از روش رگرسیون چندمتغیره و الگو‌های اقتصاد‌سنجی انجام شده است. فرضیۀ پژوهش براساس داده‌های ترکیبی آزمون و تحلیل‌های آماری به کمک نرم‌افزار Eviews6 و Stata11 انجام شده است. قلمرو زمانی برای یک دورۀ 10 ساله از ابتدای سال 1384 تا پایان سال 1393 تعیین شده است. جامعۀ آماری، شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران است که سال مالی آنها منتهی به 29 اسفند باشد؛ تا پایان اسفند 1382 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند؛ در کل دورۀ پژوهش بیشتر از 6 ماه توقف معاملاتی نداشته باشد؛ داده‌های ضروری آنها در دسترس باشد؛ در دورۀ پژوهش، سال مالی خود را تغییر نداده باشند و به‌دلیل ماهیت و طبقه‌بندی متفاوت اقلام صورت‌های مالی شرکت‌های سرمایه‌گذاری و واسطه‌گری مالی در مقایسه با شرکت‌های تولیدی، شرکت‌های سرمایه‌گذاری، شرکت‌های بیمه، بانک‌ها و مؤسسات تأمین مالی نباشند با اعمال محدودیت‌های بالا، 95 شرکت پذیرفته‌شده در بورس تهران باقی ماند که تمام آنها به‌عنوان نمونه انتخاب شد.

به پیروی از مطالعۀ بروچت، لومیتوی و سرافیم[28] (2015) و چن، چون‌ری، ورارگاوان و زولوتوی[29] (2015) در این پژوهش برای اندازه‌گیری نگرش کوتاه‌مدت مدیریت از متغیرهای مدیریت سود استفاده شده است. برای محاسبۀ اقلام تعهدی اختیاری از الگوی تعدیل‌شدۀ جونز[30](1991) استفاده شده است. ابتدا کل اقلام تعهدی محاسبه و سپس اقلام تعهدی غیراختیاری از آن کسر می‌شود. اقلام تعهدی اختیاری برابر است با قدر مطلق ارزش اقلام تعهدی اختیاری تخمین‌زده‌شده با الگوی تعدیل‌شدۀ جونز (1991) برای شرکت در دورۀ t که براساس این الگو:

(1)

 
 

(2)

 

 معرف مجموع اقلام تعهدی در سال t است. کل اقلام تعهدی از رابطۀ زیر به دست می‌آید:

 

(3)

 

 

با توجه به رابطۀ بالا،  معرف جمع کل اقلام تعهدی؛  تغییر در دارایی‌های جاری سال t نسبت به سالt-1 ؛  تغییر در بدهی‌های جاری سال t نسبت به سال t-1؛ تغییر در وجه نقد و معادل وجه نقد سال t نسبت به سال t-1؛  تغییر در حصۀ جاری بدهی‌های بلندمدت سال t نسبت به سال t-1 و  نشان‌دهندۀ هزینۀ استهلاک دارایی‌های مشهود و نامشهود در سال t است.

 

(4)

که در آن،  اقلام تعهدی غیراختیاری در سال t؛   کل دارایی‌های شرکت i در سال t-1؛  تفاوت فروش سال جاری نسبت به سال قبل؛  تفاوت خالص حساب‌های دریافتنی سال جاری نسبت به سال قبل؛  اموال، ماشین‌آلات و تجهیزات ناخالص سال t است و  پارامترهای خاص شرکت است که از معادله به دست می‌آید.

متغیر دوم برای اندازه‌گیری مدیریت سود، مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با دستکاری در فروش است. با پیروی از مطالعات گذشته دربارۀ دستکاری فعالیت‌های واقعی (رویچودوری، 2006؛ زانگ، 2005) منظور از دستکاری فعالیت‌های واقعی دستکاری در فروش،کاهش مخارج اختیاری است. سطح غیرعادی هر نوع از دستکاری فعالیت‌های واقعی به‌عنوان باقیماندۀ (مازاد) الگوی برآورد مربوط، اندازه‌گیری می‌شود. روی چوداری[31] (2006)، دستکاری در فروش را به‌صورت تلاش‌های مدیریت برای افزایش موقتی فروش در طول سال تعریف می‌کند که با ارائۀ تخفیف‌های قیمت و یا شرایط اعتباری آسان‌تر حاصل می‌شود و جریان‌های نقدی ورودی را برای فروش کاهش می‌دهد؛ بنابراین انتظار می‌رود دستکاری در فروش به جریان‌های نقدی عملیاتی کمتری در دورۀ جاری منجر شود. در این پژوهش از الگوی روی چوداری (2006) برای برآورد سطح عادی جریان نقد عملیاتی استفاده می‌شود:

 

(5)

 

که در آن،  جریان‌های نقد عملیاتی غیرعادی؛  فروش دورۀt ؛ کل دارایی‌های پایان دورۀ قبل است. سطح عادی CFO به‌صورت تابعی خطی از فروش و تغییرات در فروش بیان می‌شود. برای هر سال - شرکت، جریان‌های نقدی غیرعادی(ABCFO)، تفاوت بین CFO واقعی و CFO برآوردی است که با الگوی سال - صنعت متناظر محاسبه می‌شود.

متغیر سوم برای اندازه‌گیری مدیریت سود، مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با کاهش مخارج اختیاری است. نوع دیگر دستکاری فعالیت‌های واقعی، کاهش هزینه‌های اختیاری است. اگر مدیران، برای افزایش سود، هزینه‌های اختیاری (به‌عنوان مثال، هزینۀ تحقیق و توسعه، تبلیغات و هزینۀ فروش، اداری و تشکیلاتی) را به اهداف مدّنظر به‌طور غیر عادی کاهش دهند، هزینه‌های اختیاری کم انتظار می‌رود. با پیروی از روی چوداری (2006) در این پژوهش، سطح عادی هزینه‌های اختیاری غیرعادی با به‌کارگیری معادلۀ زیر برآورد می‌شود:

 

(6)

 

در این رابطه = هزینه‌های اختیاری است که برابر است با حاصل‌جمع مخارج تحقیق و توسعه، تبلیغات، هزینه‌های فروش، عمومی و اداری تشکیلاتی، S فروش خالص و  معرف کل دارایی‌های پایان دورۀ قبل است. روی چوداری این الگو را براساس فرضیه‌های الگوی دچو و دچیو[32] (2002) تدوین و فرض کرد هزینه‌های اختیاری تابعی خطی از فروش است. برای هر سال - شرکت، مخارج غیرعادی اختیاری، تفاوت بین هزینه‌های اختیاری واقعی و هزینه‌های اختیاری برآوردی محاسبه‌شده با به‌کارگیری الگوی سال - صنعت متناظر است. الگوهای زانگ (2005) برای محاسبۀ هزینه‌های غیرعادی تحقیق و توسعه و هزینه‌های غیرعادی تبلیغات، هزینۀ فروش، عمومی و اداری و تشکیلاتی به کار گرفته می‌شود.

متغیر وابسته، چسبندگی هزینه‌ها است. برای اندازه‌گیری آن از الگوی اندرسون، بانکر و جاناکیرمن[33] (2003) استفاده شده است.

 

(7)

در این الگو  لگاریتم (هزینه‌های توزیع، فروش و اداری سال جاری تقسیم بر هزینه‌های توزیع، فروش و اداری سال قبل)، : لگاریتم (خالص درآمد فروش سال جاری تقسیم بر خالص درآمد فروش سال قبل) و  یک متغیر مجازی است که اگر فروش سال جاری به نسبت فروش سال قبل کاهش داشته باشد، عدد یک و در غیر این صورت، عدد صفر می‌گیرد. همچنین ضریب  درصد افزایش در هزینه‌های عمومی و اداری به‌ازای 1 درصد افزایش در فروش و ضریب  در زمان کاهش فروش، منفی و در غیر این صورت، برابر صفر است؛ بنابراین مجموع  نشان‌دهندۀ میزان کاهش هزینه‌های توزیع، فروش و اداری در اثر کاهش یک‌درصدی در فروش است. برای اثبات چسبندگی هزینه، هزینه‌های توزیع، فروش و اداری باید  کوچک‌تر از  باشد.

 از متغیرهای کنترلی برای تفکیک ارتباط بین نگرش کوتاه‌مدت مدیریت و چسبندگی هزینه استفاده شده است. این متغیر‌ها از دو رویکرد دیدگاه اقتصادی و نمایندگی ریشه گرفته است. دسته‌ای از پژوهشگران بیشتر بر تأثیر عوامل اقتصادی تأکید دارند. براساس نتایج این دسته از پژوهش‌ها، علت اقتصادی فرض می‌کند مدیران در زمان کاهش سطح فروش، بین انتظارات خود از تقاضای آتی و سطح تعدیل هزینه‌ها، بده بستان انجام می‌دهند تا دربارۀ کاهش یا نگهداری منابع هزینه تصمیم‌گیری کنند. این نوع موازنه در تصمیم‌گیری را در قالب نظریۀ تصمیم سنجیده و آگاهانه نیز می‌توان توضیح داد. در این زمینه به پژوهش‌های کردستانی و مرتضوی (1391) و اندرسون، بانکر، هانگ و جاناکیرمن (2007) می‌توان اشاره کرد. در این راستا، از چهار متغیر شدت کارکنان، شدت دارایی، کاهش فروش متوالی و لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه استفاده شده است. انتظار می‌رود هزینۀ تعدیل منابع در شرکت‌هایی بیشتر باشد که از کارکنان بیشتری در سطح معینی از فروش بهره می‌گیرند. به این دلیل که کارفرما، خسارت را پرداخت می‌کند، کاهش تعداد کارکنان، هزینه‌بر است. از طرفی، کاهش تعداد کارکنان، موجب ازدست‌رفتن سرمایه‌گذاری‌هایی می‌شود که در گذشته برای آموزش‌های تخصصی کارکنان انجام شده است و در صورت افزایش مجدد تقاضا در آینده، شرکت‌ها ناچار می‌شوند کارکنان جدیدی را استخدام کنند و بار دیگر آنها را آموزش بدهند. علاوه بر این به علت افول روحیۀ کارکنان باقی‌مانده و کاهش وفاداری آنان، شرکت‌ها با کاهش بهره‌وری روبه‌رو می‌شوند و انجام جابه‌جایی‌های بیشتری ضرورت پیدا می‌کند (کردستانی و مرتضوی، 1391). برای اندازه‌گیری شدت کارکنان از لگاریتم تعداد کارکنان تقسیم بر فروش استفاده شده است. همچنین انتظار می‌رود چسبندگی هزینه‌ها در شرکت‌هایی که فعالیت‌هایشان بیشتر به دارایی‌ها متکی است، بیشتر از شرکت‌هایی باشد که فعالیت‌هایشان به مواد و خدمات خریداری‌شده وابسته است. هرچه ارزش قراردادهای بلندمدت کمتر باشد، کاهش منابع به هنگام کاهش تقاضا، آسان‌تر می‌شود؛ اما به‌دلیل پرداخت هزینه‌های فروش، جایگزینی دارایی‌ها، هزینه‌بر است. علاوه بر این، در صورت فروش منابع، سرمایه‌گذاری‌هایی مانند نصب و راه‌اندازی ماشین‌آلات نیز از دست می‌رود(کردستانی و مرتضوی، 1391). برای اندازه‌گیری شدت دارایی‌ها از لگاریتم جمع دارایی‌ها تقسیم بر فروش استفاده شده است. همچنین زمانی که درآمد دو سال متوالی کاهش می‌یابد، چون مدیران به احتمال زیاد، شوک تقاضای منفی را دائمی در نظر می‌گیرند، کنترل متوالی بر فروش کاهش می‌یابد. در صورت کاهش فروش متوالی عدد یک و در غیر این‌ صورت عدد صفر می‌گیرد. همچنین برای کنترل عملکرد سهام از لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه در شروع سال مالی استفاده شده است (بوش، 1998).

دسته‌ای دیگر از پژوهشگران، بیشتر بر انگیزه‌های مدیریتی برگرفته از نظریة نمایندگی تأکید دارند. به عبارتی، مدیران شرکت‌ به دلایل شخصی، ممکن است برای دستیابی به سود پیش‌بینی‌شده، به کاهش چسبندگی هزینه‌ها اقدام کنند یا انگیزه‌های فرصت‌طلبانۀ مدیران ممکن است موجب عدم تقارن هزینه‌های فروش و اداری (چسبندگی هزینه) شود. پژوهش کاما و ویس[34] (2013) و خانی، امیری و شاه‌محمدی (1393) در این گروه قرار می‌گیرد. زمانی که جریان وجه نقد آزاد در شرکت زیاد باشد، احتمالاً مدیران این وجوه نقد مازاد را صرف هزینه‌های غیرضروری می‌کنند؛ بنابراین، انگیزۀ حکومت‌طلبی مدیران با جریان وجه نقد آزاد باعث عدم تقارن هزینه‌ها می‌شود. پرداخت سود سهام نیز یکی از ابزارهای مؤثری تلقی می‌شود که مدیران برای کاهش تعارض‌های نمایندگی در شرکت به کار می‌گیرند؛ زیرا پرداخت سود سهام باعث کاهش جریان وجه نقد مازاد و هدررفتن آن می‌شود (لاپرتا، لوپزدسیلانس، ویشنی و شلیفر[35] ، 2000). جریان وجه نقد آزاد با استفاده از جریان وجه نقد ناشی از فعالیت‌های عملیاتی، منهای مجموع سود سهام عادی و سود سهام ممتاز تقسیم بر جمع دارایی‌ها محاسبه می‌شود. همچنین پرداخت‌های ثابت مدیران، عامل مؤثر دیگری در چسبندگی هزینه‌ها است؛ زیرا مطالعات قبلی نشان داد پاداش‌های اجرایی تحت تأثیر انگیزۀ حفظ موقعیت اصلی مدیران است. کاهش در پرداخت پاداش مدیران احتمالاً به عکس‌العمل مدیران برای حفظ منافع شخصی خود منجر خواهد شد. این امر به عدم تقارن هزینۀ بیشتری منجر می‌شود. درمقابل، با افزایش میزان پرداختی‌های ثابت به مدیرعامل، عدم تقارن هزینه کاهش می‌یابد (کانیانن[36]، 2000). برای اندازه‌گیری پرداخت ثابت مدیران از نسبت پاداش تقسیم بر سود خالص استفاده شده است (چن، لئو و ساگیانیس[37]، 2012).

الگوی به‌کارگرفته‌شده در این پژوهش با استفاده از تکنیک مبتنی بر داده‌های تابلویی برآورد شده است. برای انتخاب میان روش‌های حداقل مربعات تلفیقی، اثر ثابت (FE) و اثر تصادفی (RE) از آزمون‌های چاو، بروش پاگان، ضریب لاگرانژ (LM) و آزمون هاسمن و برای تخمین الگو و انجام آزمون‌های مذکور، از نرم‌افزارهای Stata 11 و Eviews 7 استفاده شده است. در مرحلۀ اول، برای تشخیص این مطلب که الگوی مدّنظر، الگوی داده‌های تلفیقی یا الگویی با اثر ثابت و یا الگویی با اثر تصادفی است، آزمون‌های چاو، آزمون ضریب لاگرانژ و آزمون هاسمن برای الگو بررسی می‌شود. براساس آزمون‌های ذکرشده، الگوی داده‌های تلفیقی انتخاب شده است.

برای بررسی ارتباط بین مدیریت سود ( تعهدی و واقعی ) و چسبندگی هزینه، الگوی زیر طراحی شده است:

 

 

(8)

در این الگو، : نشان‌دهندۀ مدیریت سود است.

 

یافته‌ها

برای تجزیه و تحلیل اولیۀ داده‌ها، مقادیر میانگین، انحراف معیار، کمینه و بیشینۀ تمامی متغیرهای استفاده‌شده در این پژوهش به‌شرح زیر است:

اصلی‌ترین شاخص مرکزی، میانگین است که نقطۀ تعادل و مرکز ثقل توزیع را نشان می‌دهد و شاخص خوبی برای نشان‌دادن مرکزیت داده‌ها است. مقدار میانگین برای متغیرهای مدیریت سود بر مبنای اقلام تهعدی اختیاری، مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با دستکاری در فروش و کاهش هزینه‌های اختیاری، ، ، شدت کارکنان، شدت دارایی، کاهش فروش متوالی، لگاریتم بازده سالانۀ سهام، جریان وجه نقد آزاد و پراخت‌های ثابت مدیران به‌ترتیب برابر با 062/1، 000000086/0- ، 000000012/0، 182/0، 163/0، 130/3-، 122/0، 038/0، 853/4، 211/0 و 006/0 است که نشان می‌دهد بیشتر داده‌ها پیرامون این نقطه‌ها تمرکز یافته‌اند. نحراف معیار نیز معیاری برای میزان پراکندگی مشاهدات از میانگین است. مقدار این پارامتر برای متغیرهای فوق به‌ترتیب برابر با 39/1، 270/0، 128/0، 386/0، 312/0، 831/0، 235/0، 193/0، 540/0، 219/0 و 019/0 است. همچنین بیشینه و کمینۀ مدیریت سود بر مبنای اقلام تهعدی اختیاری 10/18 و 28/18-، مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با دستکاری در فروش 31/4و 43/3-، مدیریت سود بر مبنای اقلام واقعی با کاهش هزینه‌های اختیاری 30/3 و 16/0-،  1 و 0،  34/2 و 56/2-، شدت کارکنان 026/1- و 235/5-، شدت دارایی 649/1 و 903/0-، کاهش فروش متوالی 1 و 0، لگاریتم بازده سالانۀ سهام 32/11 و 069/3، جریان وجه نقد آزاد 270/1 و 890/1- و پراخت‌های ثابت مدیران 263/0 و 163/0- است. تفاوت کوچک‌ترین عدد اقلام مدیریت سود و بزرگ‌ترین عدد نشان می‌دهد با استفاده از اقلام مدیریت سود، امکان دستکاری و هموارسازی سود وجود دارد. متغیر ABCFO و ABEXP شاخص مدیریت سود واقعی است. ارقام منفی در آن، نشان‌دهندۀ کم‌نمایی و ارقام مثبت نشان‌دهندۀ بیش‌نمایی سود است. نتایج برآورد الگو‌های پژوهش در جدول 1 ارائه شده است:


 

جدول (1) نتایج برآورد الگو برای آزمون فرضیۀ فرعی اول

متغیر وابسته: چسبندگی هزینه

متغیر توضیحی

آزمون داده‌های ترکیبی

ضریب

آمارۀ t

سطح معناداری

اقلام تعهدی اختیاری

005/0-

4494/0-

6534/0

 

330/0-

454/6-

0000/0

 

402/0

29/11

0000/0

شدت کارکنان

007/0-

771/0-

4403/0

شدت دارایی

008/0-

304/0-

7606/0

کاهش فروش متوالی

016/0

490/0

6239/0

لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه

072/0

199/3

0014/0

جریان نقد آزاد

027/0

972/0

3309/0

پرداخت‌های ثابت مدیران

154/0-

063/1-

3062/0

آمارۀ F

70/16

سطح معنی‌داری

0000/0

ضریب تعیین

1638/0

ضریب تعیین تعدیل‌شده

1540/0

آمارۀ دوربین - واتسون

43/2

آمارۀ والد

86/10

سطح معنی‌داری

001/0

آزمون F لیمر (چاو)

182/0

سطح معنی‌داری

000/1

 

 

براساس جدول 1 آزمون F مرسوم، نشان‌دهندۀ معنی‌داری کل رگرسیون است. معنی‌داری آمارۀ والد نیز نشان می‌دهد محدودیت بر ضریب وجود ندارد و ضریب بتا 2 صفر نیست. در الگوی منتخب 16/0= R2 به دست آمده است که نشان می‌دهد متغیرهای توضیحی مدّنظر حدود 16 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح می‌دهد. آمارۀ دوربین - واتسون نیز بین 5/1 تا 5/2 است که نشان می‌دهد مشکل خودهمبستگی بین جملات اختلال الگوی برآوردی وجود ندارد. همانگونه که جدول 1 نشان می‌دهد،  کوچک‌تر از  (072/0=330/0-402/0) است؛ به عبارتی، به‌ازای 1 درصد کاهش فروش، 7 درصد هزینه‌های عمومی، اداری و فروش کاهش می‌یابد؛ بنابراین وجود چسبندگی هزینه در الگوی اول تأیید می‌شود؛ اما ضریب مدیریت سود براساس اقلام تعهدی اختیاری منفی است؛ لیکن از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. درواقع، گفتنی است ارتباطی بین مدیریت سود براساس اقلام تعهدی اختیاری با چسبندگی هزینه وجود ندارد و فرضیۀ فرعی اول پژوهش تأیید نمی‌شود. براساس سایر نتایج، ضریب شدت دارایی‌ها، ضریب شدت کارکنان و پرداخت‌های ثابت مدیران منفی، ولی از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. ضریب جریان نقد آزاد و کاهش فروش متوالی نیز مثبت و از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. در این میان، تنها متغیری که رابطۀ معنی‌داری با چسبندگی هزینه دارد، متغیر لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه است که ضریب آن مثبت و از لحاظ آماری در سطح 1 درصد معنی‌دار به دست آمده است.

 

جدول (2) نتایج برآورد الگو برای آزمون فرضیۀ فرعی دوم

متغیر وابسته: چسبندگی هزینه

متغیر توضیحی

آزمون داده‌های ترکیبی

ضریب

آمارۀ t

سطح معناداری

ABCFO

1603/0

368/0

7127/0

 

306/0-

901/6-

0000/0

 

392/0

608/12

0000/0

شدت کارکنان

005/0-

579/0-

5648/0

شدت دارایی

023/0-

792/0-

4280/0

کاهش فروش متوالی

022/0

621/0

5344/0

لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه

067/0

208/3

0014/0

جریان نقد آزاد

034/0

303/1

1926/0

پرداخت‌های ثابت مدیران

081/0-

550/0-

5820/0

آمارۀ F

714/14

سطح معنی‌داری

0000/0

ضریب تعیین

1471/0

ضریب تعیین تعدیل‌شده

1371/0

آمارۀ دوربین – واتسون

42/2

آمارۀ والد

83/12

سطح معنی‌داری

0004/0

آزمون F لیمر (چاو)

453/0

سطح معنی‌داری

000/1

 

 

براساس جدول 2 آزمون F مرسوم نشان‌دهندۀ معنی‌داری کل رگرسیون است. معنی‌داری آمارۀ والد نیز نشان می‌دهد محدودیت بر ضریب وجود ندارد و ضریب بتا 2 صفر نیست. در الگوی منتخب 14/0= R2 به دست آمده است که نشان می‌دهد متغیرهای توضیحی مدّنظر حدود 14 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح می‌دهد. آمارۀ دوربین - واتسون نیز بین 5/1 تا 5/2 است که نشان می‌دهد مشکل خودهمبستگی بین جملات اختلال الگوی برآوردی وجود ندارد. همانگونه که جدول 2 نشان می‌دهد،
 کوچک‌تر از  (032/0=360/0-392/0) است؛ به عبارتی، به‌ازای 1 درصد کاهش فروش، 3 درصد هزینه‌های عمومی، اداری و فروش کاهش می‌یابد؛ بنابراین وجود چسبندگی هزینه در الگوی دوم تأیید می‌شود. ضریب مدیریت سود براساس اقلام واقعی با دستکاری در فروش مثبت است؛ اما از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. در‌واقع، گفتنی است در پژوهش حاضر، ارتباطی بین مدیریت سود با دستکاری در فروش با چسبندگی هزینه وجود ندارد و فرضیۀ فرعی دوم پژوهش تأیید نمی‌شود. براساس سایر نتایج، ضریب شدت دارایی‌ها، ضریب شدت کارکنان و پرداخت‌های ثابت مدیران منفی، ولی از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. ضریب جریان نقد آزاد و کاهش فروش متوالی نیز مثبت و از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. در این الگو نیز تنها متغیری که رابطۀ معنی‌داری با چسبندگی هزینه دارد، متغیر لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه است که ضریب آن مثبت و از لحاظ آماری در سطح 1 درصد معنی‌دار به دست آمده است.

 

جدول (3) نتایج برآورد الگو برای آزمون فرضیۀ فرعی سوم پژوهش

متغیر وابسته: چسبندگی هزینه

متغیر توضیحی

آزمون داده‌های ترکیبی

ضریب

آمارۀ t

سطح معناداری

ABEXP

257/3-

319/2-

0206/0

 

336/0-

000/7-

0000/0

 

353/0

421/11

0000/0

شدت کارکنان

012/0

471/1

1415/0

شدت دارایی

019/0-

716/0-

4736/0

کاهش فروش متوالی

009/0

289/0

7725/0

لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه

066/0

367/3

0008/0

جریان نقد آزاد

052/0

801/1

0720/0

پرداخت‌های ثابت مدیران

036/0-

440/0-

6998/0

آمارۀ F

00/22

سطح معنی‌داری

000/0

ضریب تعیین

2051/0

ضریب تعیین تعدیل‌شده

1958/0

آمارۀ دوربین - واتسون

32/2

آمارۀ والد

33/10

سطح معنی‌داری

0014/0

آزمون F لیمر (چاو)

453/0

سطح معنی‌داری

000/1

 

 

 

براساس جدول 3 آزمون F مرسوم نشان‌دهندۀ معنی‌داری کل رگرسیون است. معنی‌داری آمارۀ والد نیز نشان می‌دهد محدودیت بر ضریب وجود ندارد و ضریب بتا 2 صفر است. در الگوی منتخب 20/0= R2 به دست آمده است که نشان می‌دهد متغیرهای توضیحی مدّنظر حدود 20 درصد از تغییرات متغیر وابسته را توضیح می‌دهد. آمارۀ دوربین - واتسون نیز بین 5/1 تا 5/2 است که نشان می‌دهد مشکل خودهمبستگی بین جملات اختلال الگوی برآوردی وجود ندارد. همانگونه که جدول (3) نشان می‌دهد،  کوچک‌تر از  (017/0=336/0-353/0) است؛ به عبارتی، به‌ازای 1 درصد کاهش فروش، 7/1 درصد هزینه‌های عمومی، اداری و فروش کاهش می‌یابد؛ بنابراین وجود چسبندگی هزینه در الگوی سوم تأیید می‌شود. ضریب مدیریت سود براساس اقلام واقعی با دستکاری در مخارج اختیاری منفی و از لحاظ آماری معنی‌دار است. درواقع، گفتنی است در پژوهش حاضر، ارتباط بین مدیریت سود بر مبانی اقلام واقعی با دستکاری در مخارج اختیاری با چسبندگی هزینه وجود دارد؛ یعنی با افزایش مدیریت سود، چسبندگی هزینه کاهش می‌یابد و فرضیۀ فرعی سوم پژوهش تأیید می‌شود. براساس سایر نتایج، ضریب شدت دارایی‌ها و پرداخت‌های ثابت مدیران، منفی، ولی از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. همچنین ضریب جریان نقد آزاد، کاهش فروش متوالی و ضریب شدت کارکنان مثبت و از لحاظ آماری معنی‌دار نیست. در این الگو نیز متغیر لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه است که ضریب آن مثبت و از لحاظ آماری در سطح 1 درصد معنی‌دار به دست آمده است.

 

نتایج و پیشنهادها

چسبندگی هزینه‌ها ناشی از تعدیل نامناسب هزینه‌ها در مقابل افزایش فروش است. دلیل اصلی تعدیل نامناسب هزینه‌ها، انتظارات آتی تقاضا است. اگر مدیران انتظار تقاضای مثبت داشته باشند، منابع خود را در دوره‌های افزایش فروش می‌توانند افزایش دهند و این در حالی است که مدیران برخی از منابع خود را در دورۀ کاهش فروش نگه می‌دارند تا در دوران افزایش فروش از وقوع هزینه‌های مربوط به افزایش منابع جدید پرهیز شود. با توجه به اهمیت بررسی رفتار هزینه‌ها، این مقاله، ارتباط بین نگرش کوتاه‌مدت مدیریت و چسبندگی هزینه را بررسی کرده است. بدین‌منظور، برای سنجش نگرش کوتاه‌مدت مدیران از مدیریت سود بر مبنای اقلام تعهدی اختیاری و اقلام واقعی (با کاهش در فروش و کاهش در مخارج اختیاری) بهره گرفته شده و براساس این، فرضیه‌های پژوهش تدوین شده است. قبل از انجام آزمون‌های لازم برای بررسی فرضیه‌های پژوهش، استفاده از الگویی با داده‌های تلفیقی با آزمون‌ چاو نشان داده شد. با بررسی نتایج سه فرضیۀ فرعی مشخص شد میزان کاهش در هزینه‌های عمومی، فروش و اداری در ازای 1 درصد کاهش در فروش به‌ترتیب 7 درصد، 3 درصد و 7/1 درصد است که وجود چسبندگی هزینه را در دورۀ زمانی پژوهش نشان می‌دهد. نتایج نشان می‌دهد متغیرهای توضیحی در الگوی‌های این پژوهش به‌ترتیب، 16 درصد، 14 درصد و 20 درصد از متغیر وابسته را توضیح می‌دهد و مدیریت سود تنها با دستکاری در مخارج اختیاری، رابطۀ منفی و معنی‌داری با چسبندگی هزینه دارد که نشان‌دهندۀ تأثیرپذیری رفتار هزینه‌ها از تصمیم‌ها و اقدام‌های مدیران شرکت‌ها در کوتاه‌مدت است. درواقع، مدیر در هنگام کاهش فروش برای جلوگیری از وقوع زیان به مدیریت سود با کاهش مخارج اقدام می‌کند و مانع می‌شود که هزینه‌ها رفتار چسبندگی ایجاد کند. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهش شانگ و یان هونگ (2015) مطابقت دارد؛ اما با نتایج پژوهش جونگ، سانگ و یانگ (2015) مطابقت ندارد. دربارۀ سایر متغیرهای توضیحی باید گفت نتایج، نشان‌دهندۀ نبود ارتباط معنی‌دار بین شدت کارکنان، شدت دارایی‌ها، کاهش فروش متوالی، پرداخت‌های آزاد مدیران و جریان نقدآزاد با چسبندگی هزینه است درمقابل، وجود ارتباط معنی‌دار بین لگاریتم طبیعی 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانۀ اولیه و چسبندگی هزینه تأیید شد. ازجمله دلایل نبود ارتباط بین شدت کارکنان و چسبندگی هزینه‌ها به تعدیل نیرو و کاهش تعداد کارکنان در بیشتر شرکت‌های مدّنظر پژوهش حاضر در سال‌های مختلف می‌توان اشاره کرد. نتایج با پژوهش کردستانی و مرتضوی (1391) مطابقت دارد و با پژوهش اندرسون، بانکر و جاناکیرمن (2003) مطابقت ندارد. از مهم‌ترین دلایل نبود ارتباط بین شدت دارایی‌ها و چسبندگی هزینه، به اتکانکردن فعالیت‌های شرکت‌ها به دارایی‌های ثابت و اتکای بیش از حد به مواد و خدمات خریداری‌شده می‌توان اشاره کرد. نتایج با نتایج پژوهش زنجیردار، غفاری و مداحی (1393) مطابق است و با نتایج کردستانی و مرتضوی (1391) مطابقت ندارد. انتظارات مدیران نسبت به افزایش فروش بلافاصله بعد از کاهش در فروش سال قبل ازجمله دلایل نبود ارتباط بین کاهش فروش متوالی و چسبندگی هزینه است. در صورتی که مدیران انتظار داشته باشند کاهش فروش متوالی پایدار باشد، چسبندگی هزینه کاهش پیدا می‌کند. با دقت در نتایج و داده‌های خام مشخص می‌شود کاهش فروش متوالی در شرکت‌ها بسیار ناچیز بوده است. نتایج پژوهش حاضر با نتایج پژوهش زنجیردار، غفاری و مداحی (1393) و کردستانی و مرتضوی (1391) مطابقت ندارد. از سوی دیگر، نتایج، نشان‌دهندۀ وجود ارتباط معنی‌دار و مثبت بین شاخص لگاریتم 1 به‌علاوۀ بازده سهام سالانه در اول دوره و چسبندگی هزینه است؛ به عبارت دیگر، با افزایش بازده سهام، چسبندگی هزینه بیشتر و با کاهش آن، چسبندگی هزینه کاهش می‌یابد. هراندازه بازده سهام شرکت‌ها کاهش پیدا کند، مدیران برای جلوگیری از کاهش مجدد بازده در سال آینده به کاهش هزینه‌ها متناسب با کاهش فروش اقدام می‌‌‌کنند. هنگامی که بازده سهام، روند صعودی دارد، در مواقع کاهش فروش چون مدیران انتظار افزایش فروش در آینده را دارند، چسبندگی هزینه بیشتر و سطح هزینه‌ها متناسب با کاهش فروش کاهش پیدا نمی‌کند. نتایج پژوهش با نتایچ پژوهش خانی، امیری و شاه‌محمدی (1393) و اندرسون، بانکر و جاناکیرمن (2007) مطابقت دارد. انگیزۀ حکومت‌طلبی مدیران با جریان وجه نقد آزاد باعث عدم تقارن هزینه‌ها می‌شود. ارتباط معنی‌داری بین جریان نقد آزاد و چسبندگی هزینه مشاهده نشده است. ازجمله دلایل آن، ممکن است جریان منفی وجه نقد بعضی از شرکت‌ها و نبود امکان انجام هزینه‌های غیرضروری توسط مدیر باشد. نتایج پژوهش با نتایج حاصل از پژوهش خانی، امیری و شاه‌محمدی (1393) و کاما و ویس (2012) مطابقت دارد. از مهم‌ترین دلایل نبود ارتباط بین پرداخت‌های ثابت مدیران و چسبندگی هزینه، پرداخت‌نکردن پاداش در بیشتر از 50 درصد از دوره‌های مدّنظر است. واضح است پرداخت پاداش می‌تواند به اتّخاذ تصمیم‌هایی توسط مدیر منجر شود که می‌تواند به عدم تقارن هزینه‌ها بینجامد. نتایج پژوهش با نتایج پژوهش خانی، امیری و شاه‌محمدی (1393) و کاما و ویس (2012) مطابقت دارد.

با توجه به بررسی رفتار هزینه در شرکت‌ها توصیه می‌شود مدیران و سایر استفاده‌کنندگان از اطلاعات مالی به وجود چنین رفتاری در مدیران و آثار آن در گزارشگری مالی توجه ویژه کنند. همچنین برای بررسی دقیق‌تر رفتار هزینه‌ها پیشنهاد می‌شود تأثیر عوامل مختلفی ازجمله محافظه‌کاری و عوامل کلان اقتصادی ازجمله تورم در چسبندگی هزینه‌ها بررسی شود.

در این پژوهش، کلیّۀ شرایط اقتصادی و سیاسی حاکم بر بازار در زمان‌های مختلف ثابت در نظرگرفته شده است. این مسأله می‌تواند در تعمیم نتایج تأثیر بگذارد و پژوهش را با محدودیت مواجه کند. از دیگر محدودیت‌های پژوهش حاضر، تأثیر قوانین و مقررات دولتى، استانداردهاى حسابدارى و دیدگاه و عملکرد مدیریت در پدیدۀ چسبندگى هزینه‌ها است و باید در نظر داشت هر گونه تغییر در عوامل یادشده در شدت یا ضعف این موضوع تأثیر می‌گذارد. گفتنی است نتایج به‌دست‌آمده از پژوهش حاضر را نمی‌توان به تمامی صنایع تعمیم داد؛ زیرا جامعۀ آماری با روش حذف نظاممند انتخاب شده و شرکت‌های فعال در زمینۀ سرمایه‌گذاری، بیمه و لیزینگ از جامعۀ آماری کنار گذاشته شده‌اند.

 



[1]. Horngren, Foster & Datar

[2]. Anderson, BankeR, Huang & Janakiraman

[3]. Zang

[4]. Stein

[5]. Graham, Harvey & Rajgopal

[6]. Dichev, Graham, Harvey & Rajgopal

[7]. Bushee

[8]. Teoh & Wong

[9]. Aboody, Hughes & Liu

[10]. Bhojraj & Libby

[11]. Graham, Harvey & Rajgopal

[12]. Roychowdhury

[13]. Francis, Nanda & Olsson

[14]. Karpoff, Lee & Martin

[15]. Cohen & Zarowin

[16]. De Jong, Mertens, Van Der Poel & Van Dijk

[17]. Brochet, Loumioti & Serafeim

[18]. Chen, Ghon Rhee, Veeraraghavan & Zolotoy

[19]. Chen, Lu & Sougiannis

[20]. Yasukata & Kajiwara

[21]. Anderson, Banker & Janakiraman

[22]. Chung, Firth & Kim

[23]. Shuang  & Yun

[24]. Jeong, Seungah, & Young

[25]. Chen, X., Lu, H., & Sougiannis

[26]. Brochet, Loumioti & Serafeim

[27]. Chen, Ghon Rhee, Veeraraghavan & Zolotoy

[28]. Brochet, Loumioti & Serafeim

[29]. Chen, Ghon Rhee, Veeraraghavan, & Zolotoy

[30]. Jones

[31]. Roychowdhury

[32]. Dechow & Dichev

[33]. Anderson, Banker& Janakiraman

1. Kama, & Weiss

2. La Porta, Lopez de Silanes, Vishny & Shleifer

1. Kanniainen

2. Chen, Lu & Sougiannis

منابع فارسی
آقایی، م. حسنی، ح.(1393). بررسی تاثیر انگیزه­های شخصی مدیران و حاکمیت شرکتی بر چسپندگی هزینه در شرکنه­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهش­های حسابداری مالی، 6 (22): 128-109.
بنی مهد، ب.؛ حساس یگانه، ی. یزدانیان، ن. (1393). مدیریت سود و اظهارنظر حسابرس: شواهدی از بخش خصوصی حسابرسی. حسابداری مدیریت، 7 (21): 32-17.
بهارمقدم، م. کاوسی، م.(1392). بررسی عدم تقارن زمانی سود ناشی از محافظه­کاری و چسبندگی هزینه­ها. دانش حسابداری، 4 (15): 77-55.
خانی، ع.؛  امیری، ه، محمد­علی ش. (1393). بررسی اثر انگیزه­های شخصی مدیران بر عدم تقارن هزینه­ها در بورس اوراق بهادار تهران. پژوهش­های حسابداری مالی، 6 (19): 74-57.
زنجیردار، م.؛ غفاری آشتیانی، پ. مداحی، ز. (1393). بررسی وتحلیل عوامل موثر بر رفتار چسبندگی هزینه. حسابداری مدیریت، 7 (2): 91-79.
سجادی، ح.؛ حاجی‌زاد، س، نیک‌کار، ج. (1393). تأثیر چسبندگی هزینه بر تقارن زمانی سود با تأکید بر ارتباط میان چسبندگی هزینه و محافظه‌کاری شرطی. دانش حسابداری، 5 (16): 99-81.
عربصالحی، م.؛ حمیدیان، ن. قجاوند، ر. (1394). تاثیر ارزشگذاری بیش از حد سهام بر مدیریت سود واقعی شرکت­های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 3 (3): 66-49.
کردستانی، غ، سید مرتضی م. (1391). بررسی تأثیر تصمیمات سنجیده مدیران بـر چسـبندگی هزینـه­هـا. بررسی­های حسابداری و حسابرسی، 19 (67):90-73.
کردستانی، غ. سید مرتضی، م .(1391). شناسایی عوامل تعیین کننده چسـبندگی هزینـه­هـا. پژوهش­های تجربی حسابداری مالی، 4(3): 32-13.
مهرانی، س. باقری، ب. (1388). بررسی اثر جریان نقد آزاد و سهامداران نهادی بر مدیریت سود. تحقیقات حسابداری، 1 (2): 64-51.
 
Reference
Aboody, D., Hughes, J., & Liu, J. (2005). Earnings quality, insider trading, and cost of capital. Journal of Accounting Research. 43(5): 651–673.
Aghaei, M., & Hasani, H. (2014). Study of the effect of managers' personal incentives and corporate governance variables on costs stickiness in companies listed in Tehran Stock Exchange. Financial Accounting Researches. 6(22): 109-128. (in persian).
Anderson, M. C., Banker, R., Huang, R., & Janakiraman, S. )2007(. Cost behavior and fundamental analysis of SG & A costs. Journal of Accounting Auditing & Finance. 22(1): 16-28.
Anderson, M. C., Banker, R., & Janakiraman, S. (2003). Are selling general and administrative costs sticky? Journal of Accounting Research. 41(1): 47-63.
Arabsalehi, M., Hamidian, N., & Ghajavand, Z. (2015). The effect of over-valuation stock price on real earnings management in listed companies of tehran Stock Exchange. Asset Management & Fianaciang. 3 (3): 49-66. (in persian).
Baharmoghadam, M., & Kavosi, M. (2014). Investigating of asymmetric timelines of earning due to conservatism and cost stickiness. Journal of Accounting Knowledge. 4(15): 55-77. (in persian).
Banimahd, B., Hasas Yeganeh, Y., & Yazdanian, N. (2014). Earnings management and audit opinion: Evidences of private audit firms. Management Accounting. 7(21): 17-32. (in persian).
Bhojraj, S., & Libby, R. (2005). Capital market pressure, disclosure frequency-induced earnings/cash flow conflict, and managerial myopia. The Accounting Review. 80(1): 1–20.
Bolou, Gh., Moazez, E., Khan-hosseini, D., & Nikoonesbati, M. (2012). The relationship between managers’ standpoints and ‘sticky prices’ in Tehran Stock Exchange. The Journal of Planning and Budgeting. 17(3): 79-95.
Brochet, F., Loumioti, M., & Serafeim, G. (2015). Speaking of the short-term: Disclosure horizon and managerial myopia. Review of Accounting Studies. 20(3): 1122-1163.
Bushee, B. (1998). The influence of institutional investors on myopic R & D investment behaviour. The Accounting Review. 73(3): 305–333.
Chen, Y., Ghon Rhee, S., Veeraraghavan, M., & Zolotoy, L. (2015). Stock liquidity and managerial short-termism. Journal of Banking & Finance. 60: 44-59.
Chen, X., Lu, H., & Sougiannis, T. (2008). Managerial empire building, corporate governance, and the asymmetrical behavior of selling general and administrative costs. Working paper. University of Illinois at Urbana: Champaign.
Chen, C., Lu, H., & Sougiannis, T. (2012). The agency problem, corporate governance, and the asymmetrical behavior of selling, general, and administrative costs. Contemporary Accounting Research. 29(1): 252-282.
Chung, R., Firth, M., & Kim, J. B. (2005). Earnings management, surplus free cash flow, and external monitoring. Journal of Business Research. 58: 766 –776.
Cohen, A., & Zarowin, P. (2010). Accrual-based and real earnings management activities around seasoned equity offerings. Journal of Accounting and Economics. 50(1): 2–19.
De Jong, A., Mertens, G., Van Der Poel, M., & Van Dijk, R. (2014). How does earnings management influence investor’s perceptions of firm value? Survey evidence from financial analysts. Review of Accounting Studies. 1: 606–627.
Dechow, P., & Dichev, I. (2002), The quality of accruals and earnings: The role of accrual estimation errors. The Accounting Review. 77: 35-59.
Dichev, I. D., Graham, J. R., Harvey, C. R., & Rajgopal, S. (2013). Earnings quality: Evidence from the field. Journal of Accounting and Economics. 56(1): 1–33.
Francis, J., Nanda, D., & Olsson, P. (2008). Voluntary disclosure, earnings quality, and cost of capital. Journal of Accounting Research. 46(1): 53–99.
Graham, J. R., Harvey, C. R., & Rajgopal, S. (2005). The economic implications of corporate financial reporting. Journal of Accounting and Economics. 40(1–3): 3–73.
Horngren, C. T., Foster, G., & Datar, S. M. (2008). Cost accounting: A managerial emphasis. Upper Saddle River. NJ: Prentice Hall. 9 pbtEd Rio de Janeiro: LTC.
Jeong-Ho, K., Seungah, S., & Tae-Young, P. (2015). Earning management and cost stickiness. Advanced Science and Technology Letters. 84: 40-44.
Jones, J. (1991). Earning management during import relief investigation. Journal of Accounting Research. 29(2): 193-228.
Kama, I., & Weiss, D. (2013). Do earnings targets and managerial incentives affect sticky costs? Journal of Accounting Research. 51(1): 201-224.
Kanniainen, V. (2000) Empire building by corporate manager: The corporation as a saving instrument. Journal of Economic Dynamics and Control. 24(1): 127-142.
Karpoff, J. M., Lee, S., & Martin, G. (2008). The costs to firms of cooking the books. Journal of Financial and Quantitative Analysis. 43(3): 581–612.
Khani, A., Amiri, H., & Shahmohammadi, M. (2014). The effect of personal incentives managers on costs asymmetric in Tehran Stock Eexchange. Financial Accounting Researches. 6(19): 57-74. (in persian).
Kordestani, G., & Mortazavi, S. (2012). The impact of managers’ deliberate decisions on costs’ stickiness. The Iranian Accounting and Auditing Review. 19(67): 73-90. (in persian).
Kordestani, G., & Mortazavi, S. (2012). The identification of determinant factors on firms’ costs’ stickiness. Financial Accounting Researches. 4(3): 13-29. (in persian).
La Porta, R., Lopez de Silanes, F., Vishny, R., & Shleifer, A. (2000). Agency problems and dividend policies around the word. Journal of finance. 60(1): 1-33.
Mehrani, S., & Bagheri, B. (2009). The effect of free cash flow and institutional shareholders on earnings management in listed companies in Tehran Stock Exchange. Accounting Research. 1(2): 51-64. (in persian).
Roychowdhury, S. (2006). Earnings management through real activities manipulation. Journal of Accounting and Economics. 42(3): 335-370.
Sajadi, H., Hajizadeh, S., & Nikkar, J. (2014). Effect of cost stickiness on symmetry time profit with emphasis on relationship between cost stickiness and conditional conservatism. Journal of Accounting Knowledge. 5(16): 81-99. (in persian).
Shuang X., & Yun, H. (2015). Earnings management, corporate governance and expense stickiness. China Journal of Accounting Research. Available online 11 March 2015.
Stein, J. (1989). Efficient capital market, inefficient firms: A model of myopic corporate behaviour. Quarterly Journal of Economics. 104(4): 655–669.
Teoh, S., & Wong, T. (2002). Why new issues and high accrual firms underperform: The case of analysts’ credulity. Review of Financial Studies. 15(3): 869–900.
Yasukata, K., & Kajiwara, T. (2011). Are rticky costs the result of deliberate decision of managers? Online: http://www.ssrn.com.
Zanjirdar, M., Ghafari AShtiyani, P., & Madahi, Z. (2014). Review and analyze the factors affecting the behavior of sticky costs. Management Accounting. 7(20): 79-91. (in persian).
Zang, Y. (2005). Evidence on the tradeoff between real manipulation and accrual manipulation. Working paper. University of Rochester. Available at http://ssrn.com/ abstract = 961293.