Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. Candidate, Department of Accounting and Financial Management, Faculty of Management and Economics, Urmia University, Urmia, Iran
2 Associate Professor, Department of Accounting and Financial Management, Faculty of Management and Economics, Urmia University, Urmia, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
جریانهای نقدی در واحد تجاری از اساسیترین رویدادهایی است که اندازهگیریها و تصمیمات شرکتها براساس آنها انجام میشود (Mashayekh & Razani, 2021). در این راستا در یک بازار ناقص، که قیمتگذاری اشتباه یک پدیدۀ مرسوم است، شرکتها تمایل دارند وجه نقد خود را برای معاملات آتی، جهت ایمنماندن و محافظت در مقابل شرایط ناسازگار بازار و کاهش ریسک آتی خود حفظ کنند (Dehong et al., 2016). در این راستا قیمتگذاری اشتباه عاملی تعیینکننده و مهم در تمایل شرکتها به نگهداری وجه نقد محسوب میشود (Chen et al., 2021). ازآنجاییکه شرکتها برای نگهداری و حفظ عملیات اجرایی خود نیازمند به سطح کافی از وجه نقد است، قیمتگذاری اشتباه سهام میتواند عاملی انگیزشی برای تأمین نیازهای نقدینگی شرکتها در نظر گرفته شود (2016 Whited, & Warusawitharana). شرکتها همواره بهدلیل کمبود وجه نقد (DeAngelo et al., 2010)، انگیزههای مالیاتی (Faulkender et al., 2019)، انگیزههای احتیاطی (Denis & Sibilkov, 2010)، انگیزههای نمایندگی (Foroughi & Farzadi, 2014) یا برای هموارسازی سرمایهگذاریهای خود، تمایل به نگهداشت وجه نقد دارند (Nanda & Vadilyev, 2023). در این راستا قیمتگذاری اشتباه میتواند فرصت یا چالش تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد را شکل دهد. این موضوع را میتوان ازطریق موضوع اعتبار و نظریۀ عدم تقارن اطلاعاتی بررسی کرد.
پدیدۀ قیمتگذاری اشتباه سهم موجب از بین رفتن ارزش شرکت و اعتبار آن درخصوص صداقت و راستگویی میشود. اعتباری که برای موفقیت یک شرکت لازم و ضروری است (Badavrenhandi & Sarafraz, 2017)؛ زیرا اعتبار برای عوامل بیرونی شرکت ازجمله سهامداران، اعتباردهندگان و مشتریان بسیار مهم است و میتواند بر تأمین مالی و جریانهای نقدی شرکتها اثر بگذارد (Chen et al., 2021). در شرایط حادتر نیز قیمتگذاری اشتباه سهم ممکن است به سقوط قیمت سهام منجر شود (Polk & Sapienza, 2009) که بهنوبۀ خود مشکلات تأمین مالی را به همراه دارد؛ بنابراین، چنین مشکلاتی که ناشی از قیمتگذاری اشتباه سهم است، احتمالاً میتواند تمایلاتی را در شرکت جهت نگهداشت وجه نقد ایجاد کند.
از منظر نظریۀ عدم تقارن اطلاعاتی نیز شرکتهایی با ارزشگذاری بیش از واقع بهدلیل دسترسی به منابع مالی بیشتر، برای استفاده از بدهی تمایل کمتری نشان داده و بر عکس، شرکتهای با ارزشگذاری کمتر از واقع بهدلیل دسترسینداشتن به منابع مالی ارزان تمایل بیشتری به استفاده از بدهی دارند (Kurdestani et al., 2011). در هر صورت قیمتگذاری اشتباه سهم بر تصمیمگیری شرکتها و همچنین بر تمایل آنان به نگهداشت وجه نقد بهدلیل دسترسیداشتن یا دسترسینداشتن به منابع مالی اثر میگذارد (Chen et al., 2021)؛ در این راستا براساس نظریۀپذیرایی[1] و نظریۀ زمانبندی بازار[2]، اثرات قیمتگذاری اشتباه سهم بیشتر ازطریق فعالیتهای تأمین مالی و سرمایهگذاری بر ذخایر نقدی شرکت منتقل میشود (Polk & Sapienza, 2009; Chen et al., 2021).
برمبنای تئوری زمانبندی بازار هنگامی که سهام شرکتها بیش از ارزش ذاتی قیمتگذاری شده است، فرصتی برای شرکتها ایجاد میشود تا ازطریق انتشار سهام، تأمین مالی نمایند و ذخایر وجوه نقد خود را برای فعالیتهای سرمایهگذاری، نگهداری وجوه نقد یا پرداخت بدهی افزایش دهند (Baker et al., 2003; Jensen, 2005; Shleifer & Vishny, 2005). این بدین علت است که در چنین حالتی تأمین مالی ازطریق انتشار سهام ارزانتر است؛ درحالیکه برای شرکتهای کمارزشگذاریشده، جریان نقدی باتوجهبه کاهش منابع مالی خارجی به دلیل گرانبودن آن به سمت کاهش سرمایهگذاری و پسانداز نقدی تغییر پیدا میکند (Chang et al., 2022).
بر مبنای نظریۀ پذیرایی نیز استدلال میشود که ارزشیابی نادرست شرکتها در بازار سرمایه تأثیر مستقیمی بر روی سرمایهگذاری شرکت دارد و مدیران شرکتها ازطریق سرمایهگذاری، از ارزشیابی نادرست بازار پذیرایی میکنند (Chen et al., 2021). بدین صورت که وقتی سهام شرکت بیشازحد ارزیابی شوند، مدیران برای جلوگیری از سقوط قیمت سهام (که به موقعیت و پاداش آنها آسیب میرساند) تمایل به افزایش سرمایهگذاری پیدا میکنند؛ در همین راستا بشیری جویباری و پاکیزه (Bashiri Joibari & Pakizeh, 2014) نشان دادند که قیمتگذاری نادرست بر تصمیمات سرمایهگذاری شرکتها اثر مثبت و معناداری دارد و بیان میدارند که ارزش بازار سهام شرکتها اطلاعاتی را برای مدیران شرکتها در ارتباط با تصمیمات سرمایهگذاری فراهم میکند. این امر میتواند موجب کاهش نگهداشت وجوه نقد شرکت شود. به عبارت بهتر، براساس نظریۀ پذیرایی، قیمتگذاری اشتباه سهم شرکتها در بازار سرمایه، مستقیماً بر سیاستهای مدیران دربارۀ نگهداشت یا هزینهکرد وجوه نقد تأثیر میگذارد. این تأثیر ناشی از انگیزۀ مدیران برای حفظ موقعیت و پاداش خود است (Dittmar & Mahrt-Smith, 2007).
در مقابل، وقتی سهام شرکت کمتر از حد ارزیابی شود، مدیران برای جلوگیری از تشدید این ارزشیابی پایین، تمایل به کاهش سرمایهگذاری پیدا میکنند. در این حالت، مدیران ترجیح میدهند وجوه نقد شرکت را بیشتر نگهدارند تا در معرض واکنش منفی سرمایهگذاران قرار نگیرند (Polk & Sapienza, 2009)؛ دراین راستا ممیز و واگنر (Memis & Wagner, 2023) نشان دادند که قیمتگذاری کمتر از حد سهم با نگهداشت وجه نقد بیشتر در شرکت مرتبط است؛ علاوهبراین فریبرگ و همکاران (Friberg et al., 2024) علاوه بر مشاهدۀ افزایش نگهداشت وجه نقد توسط مدیران در پاسخ به قیمتگذاری اشتباه سهم، نشان دادند که در چنین شرایطی مدیران سطح سرمایهگذاریهای شرکت را نیز کاهش میدهند؛ بنابراین، هر دو حالتِ قیمتگذاری اشتباه سهم (چه بیشازحد، چه کمتر از حد) مستقیماً بر تصمیم مدیران برای نگهداشت یا هزینهکرد وجوه نقد شرکت تأثیر میگذارد. این تأثیر ناشی از انگیزۀ مدیران برای حفظ موقعیت و پاداش خود است (Dittmar & Mahrt-Smith, 2007). براساس نظریۀ پذیرایی سایر انگیزههای مدیران را که بر تمایل آنان به نگهداری وجه نقد در شرایط قیمتگذاری اشتباه تاثیر میگذارد، شامل انگیزۀ کاهش ریسک و افزایش امنیت مالی، نشاندادن کارایی و مهارت خود و انگیزۀ تأمین منابع مالی برای فرصتهای رشد آتی میدانند (Dittmar & Mahrt-Smith, 2007; Chen et al., 2021).
بنابراین انتظار بر این است که قیمتگذاری اشتباه سهم، تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد را بیشتر ازطریق فعالیتهای تأمین مالی و سرمایهگذاری ایجاد کند؛ در این راستا طبقات خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی و سرمایهگذاریِ صورت جریان وجوه نقد بهعنوان شاخصهای انتقالدهندۀ جریانهای نقدی در رابطۀ بین قیمتگذاری اشتباه سهم و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد انتخاب شده است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر سعی شده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا قیمتگذاری اشتباه سهم بر تمایل شرکتها به نگهداشت وجه نقد تأثیرگذار است و اگر این اثر وجود دارد، بیشتر قیمتگذاری اشتباه سهم از چه کانالهایی شرکتها را به نگهداری وجه نقد تشویق میکند.
بررسی پیشینۀ پژوهشی موجود نشان میدهد که مسئلۀ پژوهش حاضر بهلحاظ انجام در ایران نو است و بر غنای پیشینۀ پژوهشیِ این حوزه خواهد افزود؛ بنابراین، علاوه بر پرکردن خلأ پژوهشی، ارزش افزودههای زیر برای این پژوهش متصور خواهد بود:
برای این منظور در ابتدا، مقدمهای درخصوص موضوع پژوهش بیان شد و در ادامه، دربارۀ مبانی نظری فرضیهها، روش پژوهش، روشهای آماری، تجزیهوتحلیل دادهها نتایج و پیشنهادها مطرح خواهد شد.
مبانی نظری
پیشینۀ پژوهشی بیان میدارد که قیمتگذاری سهام شرکتها بر فعالیتهای تأمین مالی و سرمایهگذاری آنها اثر میگذارد، بهخصوص اگر این قیمتگذاریها اشتباه تلقی شوند. زمانی که قیمتگذاری سهام شرکتها اشتباه باشد، این موضوع نهتنها بر تصمیمات آنها برای تأمین مالی خارجی تأثیر میگذارد (بهدلیل اختلاف هزینۀ تأمین مالی داخلی و خارجی)، بلکه بر میزان اتکای آنها به منابع مالی داخلی برای مصارف مختلف نیز تأثیرگذار است (Chang et al., 2015). در چنین شرایطی، طبق مطالعۀ چن و همکاران (Chen et al., 2021) شرکتها تمایل دارند که نقدینگی داخلی خود را به طور هدفمند مدیریت کنند؛ به این معنی که آنها سعی دارند بخش بیشتری از منابع نقدی خود را نگه دارندتا در زمان ایجاد فرصتهای سودآور سرمایهگذاری بتوانند از این وجوه استفاده کنند. در واقع، قیمتگذاری اشتباه سهم، شرکتها را ترغیب میکند که نقدینگی بیشتری را حفظ ودر زمان مناسب از آنها استفاده کنند؛ در این راستا در دورههای کاهش ارزش (بیش قیمتگذاری) که وجوه خارجی پرهزینهتر (ارزانتر) هستند، شرکتها بیشتر (کمتر) به وجوه داخلی برای سرمایهگذاری جاری و انتقال نقدینگی برای حفظ فرصتهای سرمایهگذاری آتی خود متکی هستند. در یک بازار ناقص که قیمتگذاری اشتباه پدیدهای مرسوم است، شرکتها تمایل دارند که وجه نقد خود را برای معاملات و کاهش ریسک آتی خود حفظ کنند (Dehong et al., 2016). در این صورت اثری مثبت از قیمتگذاری اشتباه بر تمایل شرکت به نگهداشت وجه متصور خواهد بود؛ علاوهبراین، هنگامیکه قیمتگذاری اشتباه سهم وجود دارد، ازنظر نظریه نشاندهندۀ آن است که مدیران احتمالاً سهام با ارزش بیشازحد را منتشر میکنند یا سهام کمارزش را برای سوءاستفاده از ارزشگذاری نادرست در این بازههای زمانی بازخرید میکنند. این تصمیمات تأثیر مثبت قیمتگذاری اشتباه را بر انباشت وجه نقد پیشبینی میکند (Chen et al., 2021)؛ برایناساس فرضیۀ اول پژوهش بهصورت زیر تبیین شده است:
فرضیۀ اول: قیمتگذاری اشتباه بر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد اثر مثبت و معناداری دارد.
شرکتهایی که بیشتر در معرض عدم تقارن اطلاعاتی هستند، به احتمال بیشتری از قیمتگذاری اشتباه صدمه میبینند. اگر سهام این شرکتها کمتر از واقع ارزیابی شود، ممکن است شرکتهای مذکور مجبور شوند، از یکسو برای تأمین مالی اجرای پروژههای خود بهدنبال روش جایگزین همچون استفاده از بدهی باشند که در این صورت به دفعات کمتری سهام منتشر کرده و از نسبت بدهی مطلوب فاصله میگیرند؛ ازسویدیگر، زمانی که سهام شرکتها بیشتر از ارزش واقعی ارزشگذاری میشود، این شرکتها بهمنظور متعادلکردن ساختار سرمایۀ خود به طور گستردهتری اقدام به انتشار سهام میکنند (Kurdestani et al., 2011). طبق نظریۀ زمانبندی بازار، نحوۀ قیمتگذاری بازار، ساختار سرمایۀ شرکت را مشخص میکند. زمانی که مشاهده شود سهام شرکتی بیشتر از واقع قیمتگذاری شده، این شرکت ازطریق صدور سهام اقدام به تأمین مالی کرده است و در نقطۀ مقابل، زمانی که سهام شرکت کمتر از واقع قیمتگذاری شود، شرکت ازطریق ایجاد بدهی تأمین مالی کرده است یا اقدام به بازخرید سهام میکند (Baker & Wurgler, 2002 Yang, 2013;).
چن و همکاران (Chen et al., 2021) بیان میدارند که قیمتگذاری اشتباه بر تمایل شرکتها به نگهداری وجه نقد بیشتر ازطریق کانالهای سرمایهگذاری، سود سهام و انتشار سهام اثر میگذارد. این اقدامات، بهنوبۀ خود داراییهای نقدی شرکتها را افزایش میدهد. رشتۀ روبهرشدی از ادبیات نشان میدهد که انتشار سهام را بهعنوان نوعی پس انداز بررسی میکند (McLean, 2011; McLean & Zhao, 2018 Rossi & Sahlstrom, 2019; Acharya et al., 2020;). مکلین (McLean, 2011) پیشنهاد میکند که پساندازهای نقدی انتشار سهام، منبع اصلی نقدینگی هستند که با پیشبینی اینکه جریانهای نقدی داخلی بهعنوان منبع اصلی زمانی در تضاد است که شرکتها انگیزههای احتیاطی یا نمایندگی دارند. برخلاف مکلین (McLean, 2011) و آچاریا و همکاران (Acharya et al., 2020) که بر نقش هزینههای حقوق صاحبان سهام در انتشار سهام تمرکز میکنند، چن و همکاران (Chen et al., 2021) نشان میدهند که قیمتگذاری اشتباه میتواند درآمدهای انتشار سهام از انتشار سهام و منابع دیگر، مانند اعمال اختیار خرید سهام را توضیح دهد. چن و همکاران (Chen et al., 2021) از نمونۀ گستردهتری استفاده کرده و نشان میدهند که صادرکنندگان سهام فصلی و غیرفصلی در صورت قیمتگذاری اشتباه سهم، پول نقد پسانداز میکنند. پرواضح است که هرگونه تغییر در فعالیتهای تأمین مالی که منجر به تغییرات در وجوه نقد شرکتها شود، درنهایت بهعنوان خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی در صورت جریان وجوه نقد منعکس خواهد شد؛ بنابراین، براساس آنچه بیان شد، پدیدۀ قیمتگذاری اشتباه موجب شکلگیری انگیزههای مختلفی در شرکتها درخصوص فعالیتهای تأمین مالی آنها شده است و این انگیزهها بهاحتمال نشاندهندۀ تمایل آنها به نگهداشت وجه نقد باشد؛ بنابراین، فرضیۀ دوم پژوهش نیز بهصورت زیر تبیین میشود:
فرضیۀ دوم: قیمتگذاری اشتباه ازطریق شاخصِ خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی، تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد را ایجاد میکند.
بر مبنای نظریۀ پذیرایی استدلال میشود که قیمتگذاری اشتباه شرکتها در بازار سهام تأثیر مستقیمی بر روی فعالیتهای سرمایهگذاری شرکت دارد و مدیران شرکتها ازطریق کاهش یا افزایش سرمایهگذاری به ارزشیابی نادرست بازار پاسخ میدهند (Chen et al., 2021). بدین صورت، در مواقعی که سهام شرکتها در بازار سرمایه ارزشیابی بیش از واقع میشود، مدیران شرکتها بهمنظور حفظ و جلوگیری از سقوط قیمت سهام که تأثیری منفی بر روی حرفه و پاداش آنها میگذارد، تمایل به افزایش مخارج سرمایهای شرکت دارند. افزایش مخارج سرمایهای شرکتها دارای محتوای اطلاعاتی باارزشی است، که توسط آنها دربارۀ سودهای آتی به بازار ارائه میشود. در مواقعی که شرکتها در بازار سرمایه ارزشیابی کمتر از واقع میشوند، مدیران بهمنظور جلوگیری از تشدید این ارزشیابی برای کاهش مخارج سرمایهای شرکت کوشش میکنند؛ زیرا در این مواقع اعلان افزایش مخارج سرمایهگذاری، واکنشی منفی ازسوی سرمایهگذاران شرکت را در پی خواهد داشت (Polk & Sapienza, 2009)؛ در این راستا نتایج پژوهش بادآورنهندی و سرافراز (Badavrenhandi & Sarafraz, 2017) و چن و همکاران (Chen et al., 2021) نیز نشان میدهد که قیمتگذاری اشتباه بر میزان سرمایهگذاری شرکتها اثر مثبت و معناداری دارد؛ بنابراین، بر مبنای نظریۀ پذیرایی، شرکتها با افزایش یا کاهش فعالیتهای سرمایهگذاری به بازار پاسخ داده و این پاسخ که از قیمتگذاری اشتباه ناشی میشود، بهاحتمال نشاندهندۀ تمایلات مدیران شرکتها به نگهداشت وجه نقد باشد؛ زیرا قیمتگذاری اشتباه انگیزههایی را در مدیران ایجاد میکندکه میتواند مدیران را ترغیب به نگهداشت وجه نقد یا هزینهکردن آن ازطریق فعالیتهای سرمایهگذاری کند؛ از جملۀ این انگیزهها میتوان به حفظ موقعیت و پاداش، کاهش ریسک و افزایش امنیت مالی، نشاندادن کارایی و مهارت و تأمین منابع مالی برای فرصتهای رشد آتی اشاره کرد. این انگیزهها بر تمایل مدیران به نگهداشت یا هزینهکرد وجوه نقد، در شرایط قیمتگذاری اشتباه سهم اثر میگذارد (Dittmar & Mahrt-Smith, 2007; Chen et al., 2021). به بیان بهتر قیمتگذاری اشتباه ازطریق کانال فعالیتهای سرمایهگذاری بر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد اثرگذار است. ازآنجاییکه هرگونه تغییر در مخارج سرمایهای شرکتها موجب تغییر در وجوه نقد نگهداریشدۀ شرکت میشود، در بخش خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری منعکس خواهد شد. فرضیۀ سوم پژوهش نیز به شکل زیر تبیین شده است:
فرضۀه سوم: قیمتگذاری اشتباه ازطریق شاخصِ خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری، تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد را ایجاد میکند.
روش پژوهش
مطالعۀ حاضر از نوعِ پژوهشهای کمی است و از روشهای تجربی و آماری برای بررسی و اثبات ادعاهای خود بهره میبرد. افزون بر این، مطالعۀ حاضر از مشاهداتِ پسرویدادی استفاده میکند که امکانِ دستکاریِ متغیرها را نامحتمل میسازد. ازنظرِ هدف، مطالعۀ حاضر پژوهشی کاربردی بوده و مخاطبان آن نهتنها جامعۀ علمی، بلکه استانداردگذاران، واحدهای تجاری و ذینفعانِ ایشان نیز است.
اطلاعات مربوط به مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش از بین کتب و مقالات موجود در این زمینه و اطلاعات مربوط به متغیرهای پژوهش با استفاده از بانک اطلاعاتی سازمان بورساوراق بهادار تهران، نرمافزار رهآورد نوین و صورتهای مالی شرکتها گردآوری شدهاند. دورۀ پژوهششده نیز دورهای 11ساله براساس صورتهای مالی سال 1391 تا 1401 است. نمونۀ آماری پژوهش شامل تمام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است که شرایط زیر را دارا بودهاند:1. تا پایان اسفند 1390 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشند؛ 2. بهمنظور مقایسهپذیربودن، پایان سال مالی شرکت پایان اسفند ماه باشد و طی دورۀ زمانی مطالعهشده برای گردآوری دادهها (1390 تا 1401)، تغییر فعالیت یا تغییر سال مالی نداده باشد؛ 3. جزء شرکتهای واسطهگری مالی (نظیر بانکها و مؤسسات بیمه) و سایر شرکتهای سرمایهگذاری بهدلیل متفاوتبودن عملکرد آنها نباشند؛ زیرا نحوۀ گزارشگری مالی و ماهیت درآمد و هزینه در آن متفاوت است؛ 4. تا پایان سال 1401 از لیست شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران خارج نشده باشد و دارای فعالیت مستمر باشد؛ 5. ﺳﻬﺎم آنها ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺪاوم در ﺑﻮرس اوراق ﺑﻬﺎدار ﺗﻬﺮان ﻣﻌﺎﻣﻠـﻪ ﺷـﻮد و ﺗﻮﻗـﻒ ﻣﻌـﺎﻣﻼﺗﻲ ﺑﻴﺶ از ششماه ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛ درنهایت تعداد 106 شرکت و در مجموع 1166 مشاهده، نمونۀ آماری پژوهش را تشکیل دادند و تجزیهوتحلیل این دادهها با استفاده از نرمافزار ایویوز و استاتا انجام گرفته است.
در ادامه، رابطۀ مفهومی و ریاضی پژوهش آورده شده است.
شکل (1): رابطۀ مفهومی پژوهش
Figure (1) Conceptual model of research
برای آزمون فرضیۀ اول به پیروی از چن و همکاران (Chen et al., 2021) از رابطۀ (1) استفاده شده است. درصورتیکه ضریب متغیر قیمتگذاری اشتباه (MIV) معنادار باشد، این فرضیه تأیید میشود و بین قیمتگذاری اشتباه و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد ارتباط معناداری وجود خواهد داشت.
رابطۀ (1) |
|
برای آزمون فرضیۀ دوم نیز به پیروی از چن و همکاران (Chen et al., 2021) از رابطۀ آماری (2) و (3) و نتایج آزمون سوبل جهت تأیید فرضیۀ میانجی استفاده شده است؛ پس از استخراج ضرایب متغیرهای قیمتگذاری اشتباه (MIV) در رابطۀ (2) و خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی (NOF) در رابطۀ (3)، آزمون سوبل بهصورت آنلاین انجام و درصورت معناداربودن احتمال آماره آزمون سوبل این فرضیه تأیید میشود و خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی در رابطۀ بین قیمتگذاری اشتباه و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد، اثر میانجی خواهد داشت.
رابطۀ (2) |
|
رابطۀ (3) |
|
برای آزمون فرضیۀ سوم نیز به پیروی از چن و همکاران (Chen et al., 2021) از رابطۀ آماری (4) و (5) و نتایج آزمون سوبل جهت تأیید فرضیۀ میانجی استفاده شده است. پس از استخراج ضرایب متغیرهای قیمتگذاری اشتباه (MIV) در رابطۀ (4) و خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری (NOI) در رابطۀ (5)، آزمون سوبل بهصورت آنلاین انجام و درصورت معناداربودن احتمال آماره آزمون سوبل این فرضیه تأیید میشود و خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری در رابطۀ بین قیمتگذاری اشتباه و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد، اثر میانجی خواهد داشت.
رابطۀ (4) |
|
رابطۀ (5)
|
|
در رابطههای آماری پژوهش، تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد، قیمتگذاری اشتباه، خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی، خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری، GR رشد شرکت، LEVاهرم مالی، SIZE اندازۀ شرکت و GR رشد شرکت است که در ادامه، نحوۀ محاسبۀ ه یک از این متغیرها توضیح داده شده است.
برای محاسبۀ متغیر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد که متغیر وابستۀ این پژوهش است، به پیروی از چن و همکاران (Chen et al., 2021)، ناندا و وادلیه (Nanda & Vadilyev, 2023) و چانگ و همکاران (Chang et al., 2022) از تغییر در وجه نقد دردسترس استفاده شده است؛ یعنی تفاوت بین وجه نقد در سال t و وجه نقد در سالt-1 ، تقسیم بر داراییهای شرکت در سال قبل. در مقایسه با نسبت وجه نقد، تغییر در وجه نقد منعکسکنندۀ تغییر در تمایل به نگهداری وجه نقد (یعنی تمایل شرکت به نگهداری وجه نقد در دورهای خاص) است (Almeida et al., 2004). تغییر در وجه نقد به شناسایی مسیرهای بالقوهای کمک میکند که ازطریق آن اثرات قیمتگذاری اشتباه به تمایل نگهداری وجه نقد منتقل میشود (Chang et al., 2014).
برای محاسبۀ متغیر مستقل پژوهش یعنی قیمتگذاری اشتباه، به پیروی از نوروزی و همکاران (Nowrozi et al., 2017) و چن و همکاران (Chen et al., 2021) از روشی استفاده شده است که رودز _ کروف و همکاران (Rhodes-Kropf et al., 2005) ارائه کردهاند. آنها از تجزیۀ نسبت قیمت بازار به ارزش دفتری برای محاسبۀ شکاف قیمتگذاری استفاده و این نسبت را در ارزش ذاتی سهام شرکت ضرب و تقسیم کردند، تا رابطۀ (6) به دست بیاید:
× رابطۀ (6)
در تجزیۀ انجامشده کسر اول متغیر قیمتگذاری نادرست است. این بخش نتیجۀ بیقاعدگی رفتاری سهامداران یا وجود عدم تقارن اطلاعاتی بین اشخاص داخلی آگاه و سایر ذینفعان خارج شرکت و کسر دوم هم جز فرصت رشد، نسبت قیمت بازار به ارزش دفتری است که فرصتهای رشد را به طور خالص از اشتباه محاسباتی در قیمتگذاری اندازهگیری میکند. رودز _ کروف و همکاران (Rhodes-Kropf et al., 2005) برای محاسبۀ ارزش ذاتی از رابطۀ (7) استفاده کردهاند:
رابطۀ (7) |
Ln(M)i,t= α0 + α1 Ln(BV)i,t + α2 Ln(|NI|)i,t + α3 Ln(|NI|)i,t * DNI i,t<0 + α4 Lev i,t + ɛ i,t |
در رابطۀ (7) متغیرها عبارتاند از: M ارزش بازار سهام، BV ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام، NI سود خالص سالانه و Lev نیز اهرم مالی که از تقسیم جمع بدهیها بر جمع داراییها محاسبه شده است. D نیز متغیر مجازی زیاندهی است و برای سال شرکتهای زیانده مقدار یک و در غیر این صورت مقدار صفر را به خود اختصاص داده است. برای محاسبۀ ارزش ذاتی ابتدا رابطۀ (7) برآورد میشود، سپس مقادیر برآوردشده رابطه (Fitted Value) ارزش ذاتی است؛ درنهایت برای محاسبۀ قیمتگذاری اشتباه، قیمت بازار سهام بر قیمت ذاتی تقسیم میشود.
برای محاسبۀ شاخصهای صورت جریان وجوه نقد به پیروی از سرداریزاده و همکاران (Sardarizadeh, 2013) از مبالغ خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری و خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی استفاده شده است؛ درنهایت، این مبالغ با تقسیم بر ارزش دفتری کل داراییهای شرکت در دورۀ قبل استاندارد شدهاند.
متغیرهای کنترلی پژوهش نیز شامل اندازۀ شرکت (SIZE) (محاسبهشده ازطریق لگاریتم طبیعی ارزش بازار حقوق صاحبان سهام)، اهرم مالی (LEV) (برابر است با نسبت ارزش دفتری کل بدهیها به ارزش دفتری کل داراییهای شرکت)، رشد شرکت (GS) (اندازهگیریشده ازطریق تقسیم تفاوت فروش سال جاری و فروش سال قبل بر فروش سال قبل) و سودآوری (ROA) (محاسبهشده ازطریق نسبت سود عملیاتی به ارزش دفتری کل داراییهای شرکت) هستند.
یافتهها
جدول (1) آمارههای توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهدکه شامل اطلاعاتی در ارتباط با میانگین، میانه و ازجمله شاخصهای پراکندگی شامل انحراف معیار، کشیدگی و چولگی جهت بررسی توزیع دادههای متغیر است. اطلاعات مرتبط با شاخص تمایل به نگهداشت وجه نقد، نشان میدهد که حداقل50درصد مشاهدههای این شاخص در مقدار کمتر از میانگین توزیع شدهاند، اما این فاصله بسیار اندک است؛ زیرا میانۀ این شاخص برابر (006/0) و میانگین آن نیز (018/0) است. این بدین معناست که در طی سالهای مختلف در بیشتر شرکتهای بررسیشده در این مطالعه، میزان وجه نقد در مقایسه با سال مالی گذشته تغییرات اندکی داشته است. انحراف معیار این شاخص نیز با مقدار (053/0) این موضوع را تأیید کرده و بیان میدارد که توزیع دادههای این شاخص از پراکندگی کمتری در مقایسه با میانگین برخوردار است. با بررسی متغیر قیمتگذاری اشتباه سهام استنباط میشود که بیشتر شرکتهای بررسیشده در بازۀ زمانی این پژوهش،کمتر از ارزش ذاتی خود قیمتگذاری شدهاند؛ زیرا میانۀ این شاخص برابر (992/0) بوده که از میانگین آن (007/1) کمتر است. بیشینۀ مربوط به متغیر خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی نشان میدهد که بیشترین میزان خالص جریان نقد ورودی ازطریق فعالیتهای تأمین مالی به میزان 40درصدِ داراییهای سال قبل شرکتها بوده و در مقابل کمینه این متغیر نیز نشان میدهدکه بیشترین خالص وجه نقد خروجی ازطریق فعالیتهای تأمین مالی به میزان 15درصد است. منفیبودن میانگین (068/0-) و میانه (038/0-) خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری نیز گواه آن است که اکثر شرکتهای مطالعهشده در این پژوهش در این بخش از فعالیتهای وجوه نقد، خالص جریان نقد خروجی داشتهاند. اطلاعات مربوط به متغیر اهرم مالی نیز نشان میدهد که بیشترین و کمترین مقدار این متغیر به ترتیب (821/0) و (212/0) است. این موضوع بیانگر میزان بدهی استفادهشده در ساختار سرمایۀ شرکتهای بررسیشدۀ این پژوهش است. برای مثال کمترین مقدار این متغیر مربوط به شرکت البرزدارو بوده که بیانگر استفاده کمتر این شرکت از بدهی در ساختار سرمایه است. اطلاعات مربوط به سایر متغیرها نیز در جدول (1) آورده شده است.
جدول (1): تحلیل توصیفی متغیرهای پژوهش
Table (1): Descriptive analysis of research variables
نام متغیر |
نماد |
میانگین |
میانه |
کمینه |
بیشینه |
انحراف معیار |
چولگی |
کشیدگی |
تمایل به نگهداشت وجه نقد |
CASH |
0/018 |
0/006 |
-0/101 |
0/216 |
0/057 |
1/256 |
5/771 |
قیمتگذاری اشتباه سهم |
MIV |
1/007 |
0/992 |
0/522 |
1/409 |
0/107 |
0/492 |
3/685 |
خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی |
NOF |
0/038 |
0/015 |
-0/156 |
0/399 |
0/105 |
1/259 |
5/209 |
خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری |
NOI |
-0/068 |
-0/038 |
-0/352 |
0/076 |
0/095 |
-1/411 |
4/821 |
اندازۀ شرکت |
SIZE |
29/528 |
29/55 |
25/15 |
35/99 |
1/892 |
0/448 |
3/098 |
سودآوری |
ROA |
0/171 |
0/141 |
-0/174 |
0/594 |
0/152 |
0/594 |
3/106 |
اهرم مالی |
LEV |
0/537 |
0/542 |
0/212 |
0/821 |
0/175 |
-0/208 |
2/102 |
رشد شرکت |
GR |
0/369 |
0/326 |
-0/715 |
1/912 |
0/428 |
0/806 |
4/011 |
جدول (2) تخمین رگرسیونی رابطۀ (1) با متغیر وابسته تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد را نشان میدهد. با عنایت به سطح معناداری احتمال آماره فیشر (0001/0)، نیکویی برازش این رابطۀ آماری در سطح اطمینان 99درصد تأیید میشود. سطح معناداری متغیر قیمتگذاری اشتباه سهام در نتایج خروجی رابطۀ تخمینی (1)، دارای ضریب مثبت (041/0) و سطح معناداری (0008/0) است؛ بنابراین، در سطح اطمینان بیش از 99درصد فرضیۀ اول تأیید میشود. ضریب تعیین تعدیلشده نیز بیانگر آن است که متغیرهای توضیحی معنادار توانستهاند 21درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کند.
جدول (2): نتایج برآورد رابطۀ رگرسیونی (1)
Table (2): Regression model estimation results (1)
متغیر وابسته: تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد |
|||||
سطح معناداری |
آماره t |
خطای استاندارد |
ضریب متغیر |
متغیر |
نماد |
0008/0 |
905/4 |
008/0 |
041/0 |
قیمتگذاری اشتباه سهم |
MIV |
523/0 |
663/0 |
001/0 |
001/0 |
رشد شرکت |
GR |
032/0 |
526/2 |
009/0 |
024/0 |
اهرم مالی |
LEV |
024/0 |
686/2- |
011/0 |
029/0- |
سودآوری |
ROA |
0001/0 |
231/12 |
0007/0 |
008/0 |
اندازۀ شرکت |
SIZE |
0001/0 |
871/12- |
022/0 |
283/0- |
عرض از مبدأ |
C |
0001/0 |
121/8- |
036/0 |
298/0- |
اتورگرسیو مرتبۀ اول |
AR(1) |
21/0 |
ضرب تعیین تعدیلشده |
637/3 |
آماره F |
||
08/2 |
دوربین _ واتسون |
0001/0 |
سطح معناداری آماره F |
برای آزمون فرضیۀ دوم، رابطههای (2) و (3) برای استخراج ضرایب لازمِ آزمون سوبل برازش شدهاند. سطح معناداری متغیر قیمتگذاری اشتباه سهم (0008/0) در نتایج خروجی رابطۀ تخمینی (2) در جدول (3)، در سطح اطمینان بیش از 99درصد رابطۀ مثبت و معناداری با متغیر میانجی خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی را نشان میدهد. سطح معناداری متغیر خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی (0002/0) در نتایج خروجی رابطۀ تخمینی (3) در جدول (4)، در سطح اطمینان بیش از 99درصد رابطۀ مثبت و معناداری با متغیر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد را نشان میدهد. در چنین شرایطی به نظر میرسد که فرضیۀ میانجی تأیید شده است. برای اطمینان از نتیجۀ به دست آمده، آزمون سوبل نیز اجرا شد. نتایج آزمون سوبل در جدول (5) با سطح معناداری (012/0) که کمتر از سطح خطای 5درصد است، گواهی بر تأیید فرضیۀ دوم دارد.
جدول (3): نتایج برآورد رابطۀ رگرسیونی (2)
Table (3): Regression model estimation results (2)
متغیر وابسته: خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی |
||||||
سطح معناداری تی |
آماره t |
خطای استاندارد |
ضریب متغیر |
متغیر |
نماد |
|
0008/0 |
352/3 |
018/0 |
061/0 |
قیمتگذاری اشتباه سهم |
MIV |
|
706/0 |
376/0- |
004/0 |
001/0- |
رشد شرکت |
GR |
|
015/0 |
433/2- |
018/0 |
045/0- |
اهرم مالی |
LEV |
|
017/0 |
381/2 |
021/0 |
051/0 |
سودآوری |
ROA |
|
195/0 |
296/1 |
001/0 |
002/0 |
اندازۀ شرکت |
SIZE |
|
142/0 |
467/1- |
049/0 |
073/0- |
عرض از مبدأ |
C |
|
498/0 |
677/0 |
031/0 |
021/0 |
اتورگرسیو مرتبۀ اول |
AR(1) |
|
18/0 |
ضرب تعیین تعدیلشده |
051/3 |
آماره F |
|||
96/1 |
دوربین _ واتسون |
0001/0 |
سطح معناداری آماره F |
|||
جدول (4): نتایج برآورد رابطه رگرسیونی (3)
Table (4): Regression model estimation results (3)
متغیر وابسته: تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد |
||||||
سطح معناداری تی |
آماره t |
خطای استاندارد |
ضریب متغیر |
متغیر |
نماد |
|
0001/0 |
211/4 |
008/0 |
035/0 |
قیمتگذاری اشتباه سهم |
MIV |
|
0002/0 |
767/3 |
009/0 |
036/0 |
خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی |
NOF |
|
787/0 |
269/0 |
002/0 |
0007/0 |
رشد شرکت |
GR |
|
0005/0 |
507/3 |
008/0 |
029/0 |
اهرم مالی |
LEV |
|
001/0 |
207/3- |
011/0 |
032/0- |
سودآوری |
ROA |
|
0001/0 |
239/10 |
001/0 |
008/0 |
اندازۀ شرکت |
SIZE |
|
0001/0 |
01/12- |
023/0 |
281/0- |
عرض از مبدأ |
C |
|
0001/0 |
008/11- |
027/0 |
303/0- |
اتورگرسیو مرتبۀ اول |
AR(1) |
|
23/0 |
ضرب تعیین تعدیلشده |
823/3 |
آماره F |
|||
08/2 |
دوربین _ واتسون |
0001/0 |
سطح معناداری آماره F |
|||
جدول (5): آزمون سوبل فرضیۀ دوم
Table (5): Sobel test of the second hypothesis
رابطه |
مقدار آماره آزمون سوبل |
سطح معناداری آزمون سوبل |
رابطۀ (5) |
504/2 |
012/0 |
برای آزمون فرضیۀ سوم پژوهش حاضر، رابطههای (4) و (5) برای استخراج ضرایب لازمِ آزمون سوبل برازش شدهاند. سطح معناداری متغیر قیمتگذاری اشتباه سهم (001/0) در نتایج خروجی رابطۀ تخمینی (4) در جدول (6)، در سطح اطمینان بیش از 99درصد رابطۀ منفی و معناداری میان قیمتگذاری اشتباه سهم و متغیر میانجی خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری را نشان میدهد. سطح معناداری متغیر خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری (019/0) در نتایج خروجی رابطۀ تخمینی (5) در جدول (7)، در سطح اطمینان بیش از 95درصد رابطۀ مثبت و معناداری بین متغیر خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد را نشان میدهد. در چنین شرایطی به نظر میرسد که فرضیۀ میانجی تأیید شده است. بهمنظور اطمینان از نتیجۀ به دست آمده، آزمون سوبل نیز اجرا شد. نتایج آزمون سوبل در جدول (8) با احتمال آماره (032/0) که کمتر از سطح خطای 5درصد است، گواهی بر تأیید فرضیۀ سوم دارد.
جدول (6): نتایج برآورد رابطۀ رگرسیونی (4)
Table (6): Regression model estimation results (4)
متغیر وابسته: خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری |
||||||
سطح معناداری |
آماره t |
خطای استاندارد |
ضریب متغیر |
متغیر |
نماد |
|
001/0 |
269/3- |
011/0 |
038/0- |
قیمتگذاری اشتباه سهم |
MIV |
|
414/0 |
816/0 |
003/0 |
002/0 |
رشد شرکت |
GR |
|
138/0 |
483/1 |
012/0 |
018/0 |
اهرم مالی |
LEV |
|
621/0 |
495/0 |
018/0 |
009/0 |
سودآوری |
ROA |
|
0001/0 |
585/7- |
001/0 |
008/0- |
اندازۀ شرکت |
SIZE |
|
0001/0 |
284/6 |
034/0 |
217/0 |
عرض از مبدأ |
C |
|
0001/0 |
491/4 |
029/0 |
131/0 |
اتورگرسیو مرتبۀ اول |
AR(1) |
|
38/0 |
ضرب تعیین تعدیلشده |
848/6 |
آماره F |
|||
91/1 |
دوربین _ واتسون |
0001/0 |
سطح معناداری آماره F |
|||
جدول (7): نتایج برآورد رابطۀ رگرسیونی (5)
Table (7): Regression model estimation results (5)
متغیر وابسته: تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد |
|||||
سطح معناداری تی |
آماره t |
خطای استاندارد |
ضریب متغیر |
متغیر |
نماد |
031/0 |
568/2 |
006/0 |
015/0 |
قیمتگذاری اشتباه سهم |
MIV |
019/0 |
824/2- |
014/0 |
041/0- |
خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری |
NOF |
0001/0 |
128/11 |
001/0 |
015/0 |
رشد شرکت |
GR |
0006/0 |
121/5 |
007/0 |
039/0 |
اهرم مالی |
LEV |
034/0 |
491/2 |
012/0 |
031/0 |
سودآوری |
ROA |
0001/0 |
161/9 |
0005/0 |
004/0 |
اندازۀ شرکت |
SIZE |
0001/0 |
724/9- |
017/0 |
016/0- |
عرض از مبدأ |
C |
0001/0 |
324/7- |
041/0 |
301/0- |
اتورگرسیو مرتبۀ اول |
AR(1) |
26/0 |
ضرب تعیین تعدیلشده |
281/4 |
آماره F |
||
08/2 |
دوربین _ واتسون |
0001/0 |
سطح معناداری آماره F |
جدول (8): آزمون سوبل فرضیۀ سوم
Table (8): Sobel test of the third hypothesis
رابطه |
مقدار آماره آزمون سوبل |
سطح معناداری آزمون سوبل |
رابطۀ (5) |
137/2 |
032/0 |
نتیجهگیری و پیشنهادها
هدف مطالعۀ حاضر علاوهبر بررسی اثر میانجی شاخصهای جریان وجوه نقد در رابطۀ بین قیمتگذاری اشتباه و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد، مشخصشدنِ نحوۀ تصمیمگیری شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران دربارۀ ذخایر وجوه نقد در زمانی است که سهام آنها در بازار به اشتباه قیمتگذاری شده است؛ در این راستا براساس ادبیات نظری بیان شد که قیمتگذاری اشتباه، شرکتها را با فرصت یا چالشی دربارۀ ذخایر نقدی روبهرو میکند که نحوۀ تصمیمگیری شرکتها در قبال این پدیده بر فعالیتهای تأمین مالی و سرمایهگذاری اثر میگذارد. سؤالی که در این خصوص نیاز به پاسخ دارد، آن است که آیا شرکتها تمایل دارند ذخایر نقدی خود را در پاسخ به قیمتگذاری اشتباه افزایش دهند و اگر این تمایل وجود دارد، بیشتر قیمتگذاری اشتباه از چه طریقی تمایل شرکتها به نگهداشت وجه نقد را شکل میدهد.
در این راستا براساس مبانی نظری دو بخشِ خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری و تأمین مالیِ صورت جریان وجوه نقد بهعنوان کانالهای انتقالدهندۀ جریانهای نقدی انتخاب شد تا کانالهای اصلی انتقالدهندۀ اثرات قیمتگذاری اشتباه بر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد مشخص شود.
نتایج فرضیۀ اول نشان داد که قیمتگذاری اشتباه بر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد اثر مثبت و معناداری دارد؛ بنابراین، زمانی که ارزش سهام از قیمت واقعی آن بیشتر است، شرکتها تمایل دارند که از فرصت به دست آمده استفاده کرده و ذخایر نقدی خود را افزایش دهند (Baker et al., 2003; Jensen, 2005; Shleifer & Vishny, 2005). در زمانی نیز که ارزش سهام از قیمت واقعی آن کمتر است، بهاحتمال بهدلیل دردسترسنبودن منابع تأمین مالی، شرکتها مجبورند از ذخایر حال حاضر خود استفاده یا اینکه از فرصتهای سرمایهگذاری پیش رو چشمپوشی کنند (Chang et al., 2022). نتایج فرضیۀ اول پژوهش همراستا با مطالعۀ چن و همکاران (2021) است.
نتایج آزمون سوبل در فرضیۀ دوم بیان میدارد که خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی در رابطۀ بین قیمتگذاری اشتباه و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد اثر میانجی دارد. طبق نظریۀ زمانبندی بازار، زمانی که مشاهده شود سهام شرکتی بیشتر از واقع قیمتگذاری شده، این شرکت ازطریق صدور سهام اقدام به تأمین مالی میکند و در نقطۀ مقابل، زمانی که سهام شرکت کمتر از واقع قیمتگذاری شود، شرکت ازطریق ایجاد بدهی تأمین مالی یا اقدام به بازخرید سهام میکند (Yang, 2011). ازآنجاییکه خرید سهام خزانه در ایران از سال 1399 آن هم با مقررات خاصی مجاز شده است، باتوجهبه بازۀ زمانی پژوهش حاضر که سالهای قبل از 1399 را نیز شامل میشود، امکان اظهارنظر دربارۀ سهام خزانه وجود ندارد. نتایج اجرای رابطههای رگرسیونی فرضیۀ دوم، همراستا با نظریۀ زمانبندی بازار، گواه آن است که قیمتگذاری اشتباه تأثیر مثبت و معناداری بر خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی دارد. از طرفی نیز با ورود متغیر میانجی خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای تأمین مالی در رابطۀ بین قیمتگذاری اشتباه و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد، ضریب متغیر مستقل یعنی قیمتگذاری اشتباه نسبت به اثر مستقیم این متغیر در فرضیۀ اول، کمی پایینتر میآید، ولی همچنان معنادار است. این شواهد گواه آن است که بر طبق نظریۀ زمانبندی بازار، شرکتها از فرصت تأمین مالی به وجود آمده بهوسیلۀ قیمتگذاری اشتباه استفاده میکنند و تمایل دارند برای مصارف نقدی خود، وجوه نقد را ذخیره و نگهداری کنند.
نتایج آزمون سوبل نیز همراستا با مبانی نظری پژوهش در فرضیۀ سوم است و بیان میدارد که خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری در رابطۀ بین قیمتگذاری اشتباه و تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد اثر میانجی دارد. ادبیات نظری بیان میدارد که در مواقعی که سهام شرکتها در بازار سرمایه ارزشیابی بیش از واقع میشود، مدیران شرکتها بهمنظور حفظ و جلوگیری از سقوط قیمت سهام که اثری منفی بر روی حرفه و پاداش آنها میگذارد، تمایل به افزایش مخارج سرمایهای شرکت دارند. در مواقعی که شرکتها در بازار سرمایه ارزشیابی کمتر از واقع میشوند، مدیران بهمنظور جلوگیری از تشدید این ارزشیابی برای کاهش مخارج سرمایهای شرکت کوشش میکنند؛ زیرا در این مواقع اعلان افزایش مخارج سرمایهگذاری، واکنشی منفی را ازسوی سرمایهگذاران شرکت در پی خواهد داشت (Polk & Sapienza, 2009). بهطبع در چنین شرایطی تصمیم شرکتها مبنی بر افزایش یا کاهش مخارج سرمایهای که در شرایط قیمتگذاری اشتباه، گرفته خواهد شد، نشان دهندۀ میزان تمایل شرکتها به نگهداشت وجوه نقد است.
نتایج بیشتر نشان میدهد که قیمتگذاری اشتباه بر خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری اثر منفی و معناداری دارد. این موضوع نیز همراستا با مبانی نظری پژوهش است و بیان میدارد، در مواقعی که قیمت سهام بیشتر از ارزش واقعی قیمتگذاری شده است، شرکتها تمایل دارند که مخارج سرمایهای خود را افزایش دهند که منجر به خالص وجه نقد حاصل از فعالیتهای سرمایهگذاری خروجی یا منفی میشود. برعکس در مواقعی که ارزش سهام کمتر از ارزش واقعی قیمتگذاری شده است، شرکتها تمایل دارند که مخارج سرمایهای خود را کاهش دهند. این موضوع از خروج وجوه نقد ازطریق فعالیتهای سرمایهگذاری جلوگیری میکند. در مواقعی نیز شرکتهایی که سهامشان کمتر از ارزش واقعی قیمتگذاری شدهاند، بهدلیل وجود مشکلات مالی ممکن است مجبور به فروش داراییهای سرمایهای خود شوند که در این صورت نیز تأثیر منفی به دست آمده دور از انتظار نیست. به بیان بهتر قیمتگذاری کمتر از واقع سهام منجر به صرفهجویی یا تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد در شرایطی خواهد شد که شرکت دچار مشلات مالی است.
درنهایت مقایسۀ آماره آزمون سوبل برای فرضیههای دوم و سوم پژوهش که به ترتیب برابر (504/2) و (137/2) است، نشاندهندۀ آن است که اثرات قیمتگذاری اشتباه بیشتر ازطریق کانال فعالیتهای تأمین مالی بر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد منتقل میشود. این موضوع بیشتر انگیزههای احتیاطی شرکتها را برجسته میکند؛ زیرا نتایج نشان میدهد شرکتهای بررسیشده در پژوهش حاضر در شرایطی که قیمت سهامشان به اشتباه قیمتگذاری شده است، فعالیتهای تأمین مالی خود را بیشتر کردهاند و در عوض کمتر به فعالیتهای سرمایهگذاری توجه داشتهاند. به عبارت بهتر شرکتها در شرایط قیمتگذاری اشتباه تمایل به نگهداشت وجه نقد دارند، تا در مواقع ضرورت از این وجوه ذخیرهشده برای سرمایهگذاری یا مصارف دیگر استفاده کنند.
طبق نتایج به دست آمده، بهدلیل تأثیر مثبتی که قیمتگذاری اشتباه بر تمایل شرکت به نگهداشت وجه نقد دارد و ازآنجاییکه شرکتها بهدلیل انگیزههای احتیاطی از فرصت بهدست آمده برای افزایش جریانهای نقدی استفاده میکنند، بنابراین بهتر است شرکتها از این فرصت جهت سرمایهگذاری در پروژههای با خالص ارزش فعلی مثبت استفاده کنند؛ زیرا نگهداشت وجه نقد ممکن است هزینههایی را ازقبیل هزینۀ نمایندگی و هزینۀ فرصت از دست رفته برای شرکتها به همراه داشته باشد. این امر نیازمند آن است که مدیران، پیش از تأمین مالی منابع نقدی در راستای حداکثرکردن ارزش شرکت، نخست فرصتهای سرمایهگذاری مناسب را ارزیابی کنند.
باتوجهبه آنکه نیت و قصد مدیران از تمایل به نگهداری وجه نقد از پیش مشخص نمیباشد، به پژوهشگران آتی پیشنهاد میشود تا تأثیر قیمتگذاری اشتباه را بر اعتبار شرکت و ریسک سقوط قیمت سهام با در نظر گرفتن متغیر فعالیتهای سرمایهگذاری و تأمین مالی بررسی کنند؛ زیرا ممکن است مدیران از فرصت تأمین مالی به دست آمده ازطریق قیمتگذاری اشتباه به طور فرصتطلبانه استفاده کنند.
باتوجهبه نوسان شدید قیمتها در کشور ایراندر تعمیم نتایج بهدست آمده بهدلیل در نظر نگرفتن تورم، بهتر است احتیاط رعایت شود. بخشی از دادههای مرتبط با متغیرهای پژوهش حاضر از نرمافزار رهآورد نوین استخراج شده است. باتوجهبه آنکه از صحت و سقم اطلاعات این نرمافزار آگاهی کاملی در دست نیست، این موضوع نیز ممکن است بر نتایج حاصلشده تأثیرگذار باشد.
[1] Catering Theory
[2] Market Timing Theory