Document Type : Research Paper
Authors
1 Ph.D. Candidate, Department of Industrial Management, Rasht Branch,Islamic Azad University, Rasht, Iran
2 Associate Professor, Department of Industrial Management, Rasht Branch, Islamic Azad University, Rasht, Iran
3 Assistant Professor, Department of Accounting, Nowshahr Branch, Islamic Azad University, Nowshahr, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
بازارهای مالی قوی و کارآمد از مهم ترین فرآیندهای اقتصادی هر کشور است و بدون یک بخش مالی توانمند، نمیتوان انتظار توسعه مالی و اقتصادی داشت. درواقع کارآمدی نظام اقتصادی در هر جامعه ای به وجود کارآمد و قوی دو بخش واقعی و مالی بستگی دارد و تنها چیزی که یک نظام اقتصادی کارآمد نیاز دارد، همکاری این دو بخش است (Varamesh et al., 2023). بازارهای مالی انواع مختلفی از فرصتها را برای سرمایهگذاران و تحلیلگران بازار ارائه میدهد و محققان رشتههای مختلف چشماندازهای متفاوتی از افراد مشارکتکننده در بازار های مالی ارائه میدهند که شامل یادگیری رفتارهای بازار، استخراج جنبههای تأثیرگذار، تجارت ازطریق سهام، پیشبینی روند آینده بازار، توصیه در سرمایهگذاری داراییها و غیره میشود (Thakkar, 2021). بازار اقتصادی، ترکیبی از سرمایهگذاریهای مالی، سود یا زیان احتمالی و معاملات دانسته میشود که در سطح کلان انجام میشود؛ بدینترتیب بازارهای مالی بهصورت الگویی از سیستمهای پیچیده تفسیر شده است. در بازارهای مالی، ابزارهای مختلف مانند سهام، اوراق قرضه، کالاها، مشتقات، ارزها و غیره بررسی و تحلیل میشود. یکی از مهمترین بازارهای مالی، بازار سهام است که در آن سهام شرکتها یا سهام یک شرکت جدید، در بازار اصلی فروخته میشود (Thakkar & Crest, 2020). بازار سهام راهی آسان برای کسب درآمد افراد ازطریق خرید سهام یک شرکت را فراهم میکند و صاحب سهام، مالک مقدار مشخصی از آن شرکت و واجد شرایط دریافت سود براساس درآمد شرکت است (Muhammad et al., 2023). انگیزۀ اصلی سرمایهگذاری در بازار سهام کسب سود و منافع درونی سرمایهگذاری است (Cavalcante, 2016).
سرمایهگذاران باید تصمیمی کارا برای بهبود بازده سرمایهگذاریهای خود و اجتناب از ضررهای هنگفت مالی برای سرمایهگذاری در بازار سهام اتخاذ کنند (Abdulsattar et al., 2020). اهمیت بورس اوراق بهادار در تأثیر قیمت سهام شرکتها در همۀ بخشهای اقتصادی کشور است که در آن سهام و مشتقّات شرکتها با قیمت توافقی معامله میشود (Pan & Mishra, 2018). پیشبینی سهام همیشه یک مشکل چالشبرانگیز برای کارشناسان آمار و امور مالی بوده است؛ زیرا به حفظ سبد سالم و افزایش سودآوری منجر شده است. تعداد فزایندهای از سرمایهگذاران و شرکتهای سرمایهگذاری در حال حاضر از الگوهای پیشبینی پیشرفته برای بهبود مدیریت سبد خود استفاده میکنند. بهطورکلی چهار روش برای پیشبینی بازار سهام وجود دارد و تحلیل بنیادی یکی از آنهاست که بر تکنیک شرکت و اطلاعات بنیادی مانند موقعیت بازار، هزینه ها و نرخ رشد سالانه تکیه دارد. در طول 80 سال گذشته، تجزیه و تحلیل بنیادی، تعدادی از روشها را برای تعیین ارزش ذاتی مشخص کردهاند. این همان ارزش واقعی است که سرمایهگذار برای سرمایهگذاری مدت زمان طولانی به آن توجه میکنند و علمی است که مدام درحال تحول بوده است و با ظهور روشهای جدیدتر به ثبات بیشتری میرسد (Liu et al, 2020). تحلیل فنی برخلاف تحلیل بنیادی از محبوبیت بیشتری بهدلیل نداشتن پیچیدگی و نیاز به دانش اقتصادی زیاد برخوردار است. اگرچه تحلیل فنی چارچوبی برای مطالعه رفتار سرمایهگذاران ارائه میدهد، تحلیل بنیادی فرآیند ارزیابی وضعیت مالی یک سرمایهگذاری را فراهم میسازد (Muhammad et al., 2023). تفاوت اساسی این دو روش را مورفی بدینگونه بیان میکند: بنیادگرایان دلیل حرکت بازار را درحالیکه فنیگراها اثرات آن را مطالعه میکنند، تجزیه و تحلیل بنیادی برای پیشبینی بلندمدت ارزش پدیدههای آینده براساس دادههای تاریخی و مجموعهای از عوامل دیگر دانستهاند که ممکن است به هر روشی سطح تقاضا و عرضه را درتأثیر قرار دهد. لازم به یادآوری است که در هردو تحلیل، عوامل کیفی و کمّی گنجانیده شده و هدف اصلی و نتیجه نهایی کاربرد آن تعیین مقدار ارزش واقعی اشیاء و بهاصطلاح ارزش بنیادی آنها است (Babajani et al., 2019).
تجزیه و تحلیل مذکور بر این فرض استوار است که میتوان گروه خاصی از عوامل را که تأثیر کمی در ارزش بنیادی دارند، جدا کرد و مقیاس تأثیر آنها را بر شکلگیری قیمتهای بازار آینده سنجید. این فرض با تحلیل فنی درتضاد است؛ زیرا تعداد نامحدودی از عوامل تأثیرگذار را بر سطح قیمت در بازار تصویب میکند؛ خواه عوامل بنیادی، خواه عوامل رفتاری و عوامل منطقی یا غیرمنطقی که در مواقعی به تغییرات نرخ ارز نیز وابسته است (Liu et al., 2020).
روش دوم، روش تحلیل فنی است که بر قیمتها و ارزشهای قبلی سهام متمرکز است. این تحلیل از نمودارها و الگوهای تاریخی حجم و قیمت برای پیشبینی قیمتهای آتی استفاده میکند (Selvin et al., 2018). براک و همکاران (Brock et al., 1992) لو و همکاران (Lo et al., 2000) در هنگام استفاده از تحلیل فنی، شواهدی قوی از پیشبینیپذیری بازده پیدا کردند که بیشتر براساس راهبرد میانگین متحرک است. بهطور مشابه، نیلی و همکاران (Neely et al., 2014) نشان دادند شاخصهای فنی و کلان اقتصادی انواع مختلفی از اطلاعات را برای پیشبینی بازده کل بازار ارائه میکند. مطالعات گوه و همکاران (Goh et al., 2013) نشان داد تحلیل فنی عملکرد بهتری در پیشبینی صرف ریسک اوراق قرضه نسبتبه پیشبینیهای کلان اقتصادی دارد و از برخی مفروضات پیروی میکند: (1) قیمتها را تنها رابطۀ عرضه و تقاضا تعریف میکنند؛ (2) قیمتها بهدنبال گرایشها تغییر میکنند؛ (3) تغییرات عرضه و تقاضا باعث معکوسشدن گرایشها میشوند؛ (4) تغییرات عرضه و تقاضا را میتوان در نمودارها شناسایی کرد؛ (5) الگوهای روی نمودارها به تکرار تمایل دارند؛ به عبارت دیگر، تحلیل فنی هیچ عامل خارجی مانند سیاسی، اجتماعی یا کلان اقتصادی را درنظر نمیگیرد (Agrawal et al., 2022).
روش سوم، عوامل کلان اقتصادی که بر نرخ تورم و بازار ارز و نفت تأکید دارد و درنهایت عوامل روانشناسی و رفتاری که تعداد دفعات خرید و تعداد سرمایهگذاران را بررسی میکند (Jiang, 2021). احساسات میتواند باعث نوسانات کوتاهمدت بازار شود که بهنوبهخود، قطع ارتباط بین قیمت و ارزش واقعی سهام یک شرکت را موجب میشود، اما بااینحال در دورههای زمانی طولانی، دستگاه توزین درجایگاه عوامل بنیادی یک شرکت درنهایت باعث ارزش و قیمت بازار آن میشود. یک مثال برجسته از برندۀ جایزه نوبل رابرت شیلر است که نشان داد قیمت سهام در کوتاهمدت بسیار نوسان دارد، اما تاحدودی با قیمت به درآمد آنها در دورههای طولانی پیشبینی میشود (shah et al., 2019). دایموند (Diamond, 2000) توضیح داد با توجه به سناریوی اقتصادی چه بازدهی از بازارهای سهام انتظار میرود و پیشنهاد کرد در آینده، بازده میتواند بهمیزان درخورتوجهی کمتر باشد. شیلر (Shiller, 2000) همچنین پیشنهاد کرد سهام بیش از حد ارزشگذاری شده است و حباب در هر زمانی می ترکد. چگونگی درک نظم در حال تغییر بازار سهام و پیشبینی روند قیمت سهام همواره مورد توجه سرمایهگذاران بوده است. افزایش و کاهش قیمت سهام تحت تأثیر عوامل بسیاری مانند سیاست، اقتصاد، جامعه و بازار است((Ding & Qin, 2019 برای سرمایهگذاران سهام، پیشبینی روند بازار سهام بهطور مستقیم با کسب سود مرتبط است. هرچه پیشبینی دقیقتر باشد، میتواند بهطور مؤثرتری از خطرات جلوگیری کند. برای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس، قیمت سهام نهتنها بر شرایط عملیاتی شرکت و انتظارات توسعه آتی تأثیر دارد، یک شاخص فنی مهم برای تجزیه و تحلیل شرکت است. مطالعات پیشبینی سهام نیز تأثیر مهمی در توسعۀ اقتصادی یک کشور دارد. ازلحاظ نظری، عوامل پنهانی وجود دارد که تغییرات سیستماتیک بازده سهام را بدون اینکه مستقیم نمایشدادنی باشند، هدایت میکنند؛ بنابراین برخی از عوامل، نمایندهای برای این عوامل پنهان پیشنهاد شده است که عبارتند از: نسبتهای ارزشگذاری، مانند بازده سود سهام Campbell & Yogo, 2006; Campbell & Viceire, 2002)) نسبت پرداخت سود سهام (Campbell & Shiller, 1988; Lamont, 1988) نرخ های بهره اسمی (Fama & Schwert, 1977; Ang & Beckart, 2007)، نرخ تورم (Nelson, 1976) و نوسانات بازار سهام (Goh et al, 2013).
پژوهش حاضر بر آن است با توجه به روابط بازخوردی میان معیارهای تأثیرگذار بر پیشبینی قیمت سهام و مبانی نظری مرتبط با آنبا استفاده از ترکیب روشهای دلفی فازی و الگوسازی ساختاری تفسیری، مختصات مختلف موجود در پسزمینه ذهنی افراد را برای شناخت عناصر درهم تنیدهشدۀ پیشبینی قیمت سهام به یک روابط شفاف و مشخص تبدیل کند. بدینترتیب با استفاده از روابط محوری و میزان نفوذ این معیارها، تصمیمگیرنده بهشکل صحیحی به دو حوزه معیارهای مؤثر و چگونگی سطح بندی آنها براساس میزان تأثیرگذاریشان پاسخ میدهد. بهطورکلی، یافتههای این پژوهش یک الگوی سلسلهمراتبی برای سرمایهگذاران برای پیبردن به تأثیرپذیری و تأثیرگذاری عوامل متعدد است که شامل چهار بعد فنی، بنیادی، احساسی و رفتاری میشود و تأثیر زیادی در پیشبینی قیمت سهام دارد.
در ادامه، ابتدا به مبانی نظری و پیشینه پژوهش اشاره شده است. سپس روش پژوهش که شامل ابزار گردآوری اطلاعات، جامعۀ آماری، روشهای بهکار گرفتهشده است، بهطور مفصل بیان خواهد شد و درنهایت یافتههای پژوهش، نتیجهگیری و پیشنهادات پژوهش ارائه شده است.
مبانی نظری
با رونق بازار مالی در سالهای اخیر، سرمایهگذاران بیشتری به بازار سهام اعتماد کرده و برای کسب سود وارد بازار مالی میشوند. برای بیشتر سرمایهگذاران، سختترین بخش سرمایهگذاری سهام بیثباتی آن است که گاهی اوقات پیشبینیشدنی نیست. بااینحال، افرادی معتقدند حرکت قیمت سهام یک فرآیند کاملاً تصادفی نیست (Durusu et al., 2019). بازارهای سهام را بهطورمعمول کارشناسان مالی در زمان گذشته پیشبینی میکردند. بااینحال، دانشمندان داده با پیشرفت فنون یادگیری شروع به حل مسائل پیشبینی کردهاند، اما همیشه عوامل پیشبینینشدنی مانند تصویر عمومی شرکتها یا وضعیت سیاسی کشورها وجود دارد که بر روند بازار سهام تأثیر میگذارد (Liu et al. 2020). تاآنجاکه بررسی شده است قیمت سهام، توزیع نرمال دارد و لگاریتم قیمت سهام در زمان معین، توزیع نرمال را با مقادیر میانگین و واریانس مشخص میکند. چنین الگوهایی معمولاً برای داراییهای مالی مانند قیمت سهام استفاده میشوند (Thakkar & Crest, 2020). مقدم و همکاران (Moghaddam et al., 2011) با استفاده از نمودار هیستوگرام قیمت سهام نشان دادند غییر سهام در شرکتهای ایرانی از توزیع نرمال پیروی کرده است. برای رویدادهای مختلف مرتبطبا بازار سهام، کارشناسان ممکن است پیشنهادات، پیشبینیها و نظرات مختلف خود را ارائه دهند. چنین رویدادهایی برای دستیابی به الگوهای ذاتی برای درک رفتار بازار از منظرهای متفاوت بررسی شده است (Weng et al., 2017).
ماهیت مبهم تغییرات شاخص سهام، سرمایهگذاریها را بهطور ذاتی پرخطر کرده و سبب شده است سرمایهگذاران و دولت بهسختی وضعیت بازار را تشخص دهند. ازآنجاکه سری شاخص بورس بهطورکلی پویا، غیرخطی و غیر پارامتریک است، بنابراین در بلندمدت، پیشبینی دقیق حرکت آن یک موضوع بسیار مسئلهبرانگیز و مهم است (Jiang et al., 2019). شناسایی و بهکارگیری روشهای مختلف پیشبینی قیمت سهام که متکی بر اصول علمی است، به سرمایهگذاران برای افزایش سود و سرمایه کمک خواهد کرد. با توجه به مطالعات صورتگرفته در شناخت و ارزیابی عوامل و شناسههای مؤثر بر قیمت سهام، این عوامل بهطورکلی در 4 گروه اصلی شناسههای بنیادی، شناسههای فنی، شناسههای کلان اقتصادی و شناسههای رفتاری دستهبندی میشود. لیم و همکاران (Lim et al., 2014)، تهرانی و همکاران (Tehrani et al., 2012)، شبیر و محمد (Shabbir & Muhammad, 2019) و سیو و همکاران (Siew et al., 2017) از نسبتهای نقدینگی، فعالیت، اهرم و سودآوری در پژوهش خود استفاده کردند. رایجترین نسبتهای استفادهشده در این مطالعات عبارت بودند از: نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، بدهی به داراییها، گردش حسابهای دریافتنی، گردش موجودی، گردش دارایی، بازده دارایی، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده سرمایه بهکار گرفتهشده، درآمد خالص، نسبت سود عملیاتی به فروش، حاشیه سود خالص، قیمت به سود و قیمت بازاری به دفتر. هوانگ و همکاران (Hwang et al., 2007) از حقوق صاحبان سهام برای داراییهای ثابت، ضربدر سود بهدستآمده در طبقهبندی سهام برای سرمایهگذاران استفاده کردند. لینگ و کمیل (Ling & Kamil, 2010) از دو مجموعه متغیر در پیشبینی سهام استفاده کردند: یکی با مقادیر مطلق (کل داراییها، داراییهای جاری، بدهیهای جاری و کل هزینهها و درآمد خالص پس از مالیات و درآمد) از صورتهای مالی و دیگری مجموعهای با نسبتها (نسبت جاری، نسبت بدهی و بدهی به حقوق صاحبان سهام و بازده سرمایهگذاری، بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم) (Nguyen et al., 2020).
ژو و کسلج (Xu & Keselj, 2019) حوزههای تحلیل فنی را به احساسات، جریان وجوه، دادههای خام، روند، حرکت، حجم، چرخه و نوسانات گروهبندی کرد. احساسات نشاندهندۀ رفتارهای فعالان مختلف بازار است. جریان وجوه نوعی شاخص است که برای بررسی وضعیت مالی سرمایهگذاران مختلف بهمنظور پیش ارزیابی قدرت آنها ازنظر خرید و فروش سهام استفاده میشود، سپس میتوان راهبردهای مربوط مانند فشردهسازی کوتاه را اتخاذ کرد. تاآنجاکه به تحلیل فنی مربوط میشود، مطالعات گذشته نشان داده است بازده و ریسک دو متغیر اساسی استفادهشده در تحلیل فنی هستند. البته گاهی اوقات حجم معاملات نیز دخیل است. پاورز و مک مولن (Powers & McMullen, 2000) و محمد و همکاران (Muhammad et al., 2023) از بازده (یعنی بازده 1، 3، 5، 10ساله)، سود (EPS و ریسک بتا، سیگما) و نسبت بازده عملکرد (PE) برای پیشبینی قیمت سهام استفاده کردند. لی و همکاران (Li et al., 2022) برای پیشبینی قیمت سهام یک روش با ویژگی چندشاخصه براساس ضریب همبستگی پیرسون (PCC) و سیستم یادگیری گسترده (BLS) به نام چارچوب PCC-BLS پیشنهاد کرده و از 35 شاخص که شامل شناسههای فنی و مالی و قیمت سهام اصلی است، استفاده کردهاند. سادورسکی و همکاران (Sadorsky et al., 2021) از شاخصهای فنی نشانگر قدرت نسبی (RSI)، نوسانگر تصادفی (آهسته، سریع)، خط پیشروی- نزولی (ADX)، میانگین متحرک واگرایی متقاطع (MACD)، نرخ تغییر قیمت (ROC)، حجم تعادل و میانگین متحرک برای پیشبینی قیمت سهام شرکتهای انرژی پاک بهره گرفتند. کوهلی و همکاران (Kohli et al., 2019) از عوامل کلان اقتصادی مانند قیمت کالا، تاریخچه بازار و نرخ ارز خارجی برای پیشبینی بورس بمبئی بهره جستند. اجاز و همکاران (Ejaz et al., 2017) از هر دو متغیر بنیادی و فنی در پیشبینی قیمت سهام استفاده کردند. شاه و همکاران (Shah et al., 2019) شناسههای بنیادی، فنی، کوتاهمدت و بلندمدت را تجزیه و تحلیل کردند.
روش پژوهش
نمونه این پژوهش شامل دو گروه سرمایهگذاران و خبرگان دانشگاهی است. سرمایهگذارانی که با بررسی شاخصهای فنی، بنیادی و کلان اقتصادی اقدام به پیشبینی و سرمایهگذاری در بورس میکنند، با شاخصهای مالی آشنایی کامل دارند و تعدادشان اندک است؛ بنابراین به نوعی سرمایهگذاران خبره به شمار میروند. در این پژوهش سرمایهگذاران با شرایط دستکم 5 سال آشنایی با بازار سرمایه و داشتن مدرک کارشناسی ارشد یا بالاتر در رشتههای مرتبط با حسابداری و مالی شامل10 نفر بهصورت سرمایهگذار خبره و اساتید دانشگاه در رشتههای حسابداری و مالی با مرتبه استادیاری و بالاتر انتخاب شدند.
ابتدا پرسشنامهای شامل 54 معیار ابتدایی مربوطبه پیشبینی قیمت سهام که در جدول (1) ارائه شده است، در اختیار خبرگان قرار گرفت تا براساس طیف لیکرت از بسیارکم (1) تا بسیارزیاد (5) اهمیت معیارها را تعیین کنند. پس از جمعبندی پاسخهای ارائهشده، 15معیار با درجه اهمیت بالاتر از میانگین (عدد 3) بهمنظور پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار انتخاب شدند. پس از دریافت پاسخها با استفاده از روش دلفی فازی، 15 معیار اساسی مؤثر در پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران استخراج شد. درنهایت بهمنظور بررسی روابط معیارهای اساسی استخراجشده، پرسشنامهای تهیه شد و در اختیار10 خبره دانشگاهی قرار گرفت و از آنها خواسته شد روابط معیارها را با توجه به مبانی نظری مشخص کنند. درنهایت براساس پاسخهای دریافتشده و با استفاده از روش الگوسازی ساختاری تفسیری، روابط معیارها بررسی و معیارهای اساسی مشخص شد. براساس شکل (1) شناسههای استخراجشده شامل 25 شناسه از بعد فنی، 18 شناسه از بعد بنیادی، 8 شناسه از بعد کلان اقتصادی و 3 شناسه از بعد رفتاری است که در جدول (1) بهتفصیل بیان شده است.
شکل (1) شیوه توزیع معیارهای منتخب
Figure (1) Distribution of the selected criteria
جدول (1) شناسههای پیشبینی قیمت سهام
Table (1) Stock price prediction factors
ردیف |
معیار |
ردیف |
معیار |
شناسههای بعد فنی |
28 |
نسبت سود عملیاتی به فروش |
|
1 |
اندیکاتور فراریت |
29 |
نسبت سود ناخالص به فروش |
2 |
اندیکاتور میانگین متحرک ساده |
30 |
نرخ رشد فروش شرکت |
3 |
اندیکاتور میانگین متحرک نمایی |
31 |
حجم فروش خارجی (صادرات) |
4 |
اندیکاتور میانگین متحرک وزن دار |
32 |
حجم فروش داخلی |
5 |
میانگین متحرک واگرایی/همگرایی |
33 |
قدرت خرید سهم به فروش |
6 |
شاخص میانگین جهت دار |
34 |
حجم فروش |
7 |
اندیکاتور باندهای بولینگر |
35 |
میزان صادرات به کل فروش |
8 |
اندیکاتور کانال قیمت |
36 |
نسبت سرمایه درگردش |
9 |
شاخص قدرت نسبی |
37 |
سود تقسیمی هر سهم (DPS) |
10 |
اندیکاتور حجم معاملات تعادلی |
38 |
نسبت بازده به حقوق صاحبان سهام (ROE) |
11 |
اندیکاتور شاخص جریان نقدینگی |
39 |
شاخص جریان پول (MFI) |
12 |
اندیکاتور استوکاستیک K% |
40 |
نسبت بازده کل دارایی (ROA) |
13 |
اندیکاتور استوکاستیک D% |
41 |
شاخص تقاضا (DI) |
14 |
اندیکاتور استوکاستیک D% سریع |
42 |
نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سهام |
15 |
اندیکاتور آرون |
43 |
درآمد هر سهم (EPS) |
16 |
اندیکاتور حرکت |
شناسههای کلان اقتصادی |
|
17 |
شاخص میانگین رنج صحیح |
44 |
نرخ ارز |
18 |
اندیکاتور ویلیامزR% |
45 |
قیمت نفت جهانی |
19 |
اندیکاتور نرخ تغییرات |
46 |
قیمت هر انس طلا |
20 |
اندیکاتور تجمع /توزیع |
47 |
حجم پول |
21 |
شاخص پراکندگی |
48 |
رشد شاخص بهای مصرف کننده |
22 |
شاخص پراکندگی |
49 |
نرخ بیکاری |
23 |
خط افزایش/کاهش |
50 |
متوسط نرخ تورم |
24 |
اندیکاتور قیمت |
51 |
میزان تولید ناخالص داخلی |
25 |
اندیکاتور پایین ترین و بالاترین قیمت |
شناسههای بعدرفتاری |
|
شناسههای بنیادی |
52 |
دفعات معاملات |
|
26 |
رشد سود عملیاتی (OPG) |
53 |
حجم معاملات |
27 |
نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) |
54 |
تعداد نفرات معاملات |
روش دلفی فازی که ایشیکاوا و همکاران (Ishikawa et al., 1993) معرفی کردند، یک رویکرد ارتباطی ساختاریافته است که از نظریه مجموعههای فازی و روش دلفی در ارزیابی ترجیحات زبانی خبرگان در هنگام تصمیمگیری تشکیل شده است؛ زیرا نظرات کارشناسان بهدلیل هزینههای اجرایی زیاد و خطر فیلترکردن نظرات متخصصان منحصربهفرد توسط ساماندهندگان، همواره در همگرایی با رویکرد دلفی مرسوم کمتر استفاده میشد. برای حل برخی از نبود قطعیتها از پانل اجماع دلفی، FDM که ترکیبی از پانل اجماع دلفی و نظریه مجموعه فازی (FST) است و درجه عضویت برای تعیین تابع عضویت هر شرکتکننده استفاده میشود؛ بنابراین FDM ممکن است برای ارزیابی اهمیت شاخصها و غربالگری معیارهای اصلی استفاده شود .(Bouzon et al., 2016)
در گام اول، برای تعیین معیارهای اساسی پیشبینی قیمت سهام از میان 54 معیار انتخابی، از روش دلفی فازی استفاده شده است. اولین مرحله از این فرایند، انتخاب خبرگان است. با توجه به حوزه پژوهش از10 خبره در حوزه بورس و اوراق بهادار و اساتید دانشگاه استفاده شد. در گام بعد، پرسشنامهها برای خبرگان ارسال و پس از تکمیل، جمعآوری و نتایج حاصل از نظرات دور اول در قالب پرسشنامه دوباره برای آنها ارسال شد تا پس از بررسی نتایج مرحله ابتدایی و دریافت بازخورد، نظرات خود را دوباره ارائه دهند. پس از جمعآوری و تحلیل نظرات خبرگان در دور دوم، اختلاف میانگین بررسی میشود که اگر این اختلاف کمتر از 2/0 باشد، اجماع حاصل و مراحل دلفی فازی به اتمام رسیده است. در غیر این صورت، بازهم تحلیل نتایج این دور نیز برای خبرگان ارسال خواهد شد. این رفت و برگشتها تاآنجا ادامه مییابد که خبرگان در تمام معیارها به اجماع برسند. اگر در این رفت و برگشتها خبرگان تصمیم به اضافه معیاری بگیرند، این معیار در دور بعد به پرسشنامه، اضافه و نظرات دربارۀ این معیار گرفته میشود. درانتها بهمنظور تأیید و غربالگری معیارها ازطریق مقایسه مقدار ارزش اکتسابی هر معیار با مقدار آستانه صورت میپذیرد. مقدار آستانه از چند طریق محاسبه میشود که اصولاً مقدار 7/0 مقدار آستانه در نظر گرفته شده است (Movahedi et al., 2023). برای این کار ابتدا باید مقادیر فازی مثلثی نظرهای خبرگان، محاسبه و سپس برای محاسبه میانگین نظرات n پاسخدهنده، میانگین فازی آنها برآورد شود. در این مطالعه برای تبدیل واژگان زبانی به اعداد فازی مثلثی از جدول شماره 2 به شرح زیر استفاده شد.
جدول (2) واژگان زبانی و ارزش فازی آنها براساس طیف 5گزینه ای لیکرت
Table (2) Linguistic words and their fuzzy value based on the 5-option Likert scale
عبارت کلامی |
ارزش فازی |
تأثیر خیلیزیاد |
(1، 75/0، 75/0) |
تأثیر زیاد |
(1، 75/0، 50/0) |
تأثیر متوسط |
(75/0، 50/0، 25/0) |
تأثیر کم |
(50/0، 25/0، 00/0) |
تأثیر خیلیکم |
(25/0، 00/0، 00/0) |
الگوسازی ساختاری تفسیری (ISM) برای تعیین رابطه عوامل انتخابشده (شاخص) استفاده شد. ازطریق ISM، گروهی از عوامل مختلف اما مستقیم مرتبطبا یکدیگر در یک الگوی سیستماتیک کاملاً تعریفشده ساختار مییابند. ISM به ساختن یک الگوی جامع چندسطحی با تقسیم مجموعه پیچیدهای از عوامل به چندین مجموعه کوچکتر از عوامل ساخت، کمک میکند و درنتیجه میتوان الگوهای بدون تجسم را به الگوهای بهخوبی تعریفشده تبدیل کرد (Hussain et al., 2016).
گام اول تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختار است. در این گام خبرگان معیارها را بهصورت زوجی با یکدیگر در نظر گرفته و براساس طیف زیر به مقایسات زوجی پاسخ میدهند.گام دوم محاسبه ماتریس دستیابی ابتدایی است که پس از اینکه ماتریس ابتدایی دستیابی بهدست آمد، باید سازگاری درونی آن برقرار شود.برای سازگارکردن ماتریس دستیابی محقق مجموعه معیارهای ورودی (پیشنیاز) و خروجی (دستیابی) برای هر معیار محاسبه، سپس عوامل مشترک نیز مشخص شد. در این گام، معیاری بالاترین سطح را دارد که در آن مجموعه خروجی (دستیابی) با مجموعه مشترک برابر باشد. پس از شناسایی این متغیر یا متغیرها، سطر و ستون آنها از جدول، حذف و عملیات مربوط دوباره روی معیارهای دیگر تکرار شده است. در گام آخر با توجه به سطوح معیارها و روابط آنها ترسیم شبکه تعاملات، ایجاد و با استفاده از سطوح بهدستآمده از معیارها، شبکه تعاملات ISM رسم شده است. اگر چنانچه بین دو متغیر i و j رابطهای برقرار باشد، آن را میتوان با یک پیکان جهتدار نشان داد.
یافتهها
در دور اول روش دلفی فازی، ابتدا ضمن مطالعه و بررسی اصول پژوهش و دستآوردهای پژوهشهای پیشین و با مطالعه و بررسی دقیق مفاهیم نظری پیشبینی قیمت سهام از چهار منظر مختلف فنی، بنیادی، کلان اقتصادی و رفتاری شناسایی شد. سپس برای تعیین اولویت یا اهمیت شاخصهای مختلف با استفاده از پرسشنامه آرای خبرگان جمعآوری گردید. در پرسشنامه تدوینشده بهمنظور تعیین اهمیت نسبی هر شاخص از مقیاس پنجگزینه ای لیکرت استفاده شده است. در هر منظر، شاخصهایی برگزیده شدند که بیشترین میانگین اهمیت را داشتند. نتایج بررسی پرسشنامهها نشان داد از میان 54 شاخص، 15 شاخص، اهمیت بیشتری نسبتبه سایر شاخصها دارند. در دور دوم، بهمنظور محاسبه میزان اهمیت معیارها برای پیشبینی قیمت سهام از دیدگاه خبرگان دوباره پرسشنامهای برای 10 خبره دانشگاهی ارسال شد و آنها نظرات خود را بیان کردند. با توجه به اینکه در این دور تفاوت میانگین نظرات خبرگان کمتر از 2/0 است، اجماع حاصل و 15 معیار بهصورت معیارهای ضروری برای پیشبینی قیمت سهام در بورس اوراق بهادار مشخص شد که در جدول (3) و (4) نشان داده شدهاند: میانگین متحرک نمایی، اندیکاتور کانال قیمت، اندیکاتور قدرت نسبی، اندیکاتور حجم معاملات تعادلی، اندیکاتور قیمت، نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)، نسبت سود عملیاتی به فروش، نسبت سود ناخالص به فروش، نرخ رشد فروش شرکت، خرید سهم به فروش، سود تقسیمی هر سهم (DPS)، شاخص جریان پول (MFI)، درآمد هر سهم (EPS)، نرخ ارز و حجم معاملات.
جدول (3) نتایج دور دوم روش دلفی فازی برای پیشبینی قیمت سهام در بورس
Table (3) Results of the second round of the fuzzy Delphi method to predict stock prices in the stock market
ارزش زبانی |
خیلیکم |
کم |
متوسط |
زیاد |
خیلیزیاد |
میانگین نظرات خبرگان |
تفاوت میانگین نظرات خبرگان |
تأیید/رد |
|
رمز معیار |
معیار - ارزش فازی |
(25/0، 0،0) |
(50/0، 25/0،0) |
(75/0، 50/0، 25/0) |
(1، 75/0، 50/0) |
(1، 75/0، 75/0) |
|||
1 |
اندیکاتور میانگین متحرک نمایی |
4 |
7 |
5 |
4 |
0 |
5/0 |
8/۰ |
تایید |
2 |
شاخص میانگین رنج صحیح |
3 |
5 |
5 |
5 |
2 |
6/0 |
۱/۰ |
رد |
3 |
اندیکاتور ویلیامز R% |
0 |
1 |
4 |
8 |
7 |
6/0 |
۱۱/۰ |
رد |
4 |
اندیکاتور نرخ تغییرات |
1 |
1 |
4 |
6 |
8 |
9/0 |
۱/۰ |
رد |
5 |
اندیکاتور تجمع /توزیع |
3 |
1 |
4 |
3 |
1 |
4/0 |
۰۹/۰ |
رد |
6 |
شاخص میانگین رنج صحیح |
4 |
5 |
5 |
6 |
1 |
6/0 |
۱/۰ |
رد |
7 |
شاخص تقاضا (DI) |
1 |
0 |
2 |
7 |
10 |
8/0 |
۱۲/۰ |
تایید |
0 0 0 |
. . . |
0 0 0 |
0 0 0 |
0 0 0 |
0 0 0 |
0 0 0 |
0 0 0 |
0 0 0 |
0 0 0 |
52 |
تعداد نفرات معاملات |
7 |
4 |
5 |
4 |
0 |
5/0 |
۱/۰ |
رد |
53 |
نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) |
1 |
1 |
6 |
7 |
5 |
9/0 |
1/۰ |
تایید |
54 |
حجم معاملات |
1 |
2 |
2 |
7 |
8 |
8/0 |
۱/۰ |
تایید |
جدول (4) معیارها و زیرمعیارهای پیشبینی قیمت سهام در بورس
Table (4) Criteria and sub-criteria for stock price prediction in the stock exchange
معیار |
نماد |
زیر معیارها |
معیار |
نماد |
زیر معیارها |
شناسههای بعد فنی |
C1 |
میانگین متحرک نمایی |
شناسههای بنیادی |
C9 |
نرخ رشد فروش شرکت |
C2 |
اندیکاتورکانال قیمت |
C10 |
سود تقسیمی هر سهم(DPS) |
||
C3 |
اندیکاتورقدرت نسبی |
C11 |
شاخص جریان پول (MFI) |
||
C4 |
اندیکاتورحجم معاملات تعادلی |
C12 |
درآمد هر سهم (EPS) |
||
C5 |
اندیکاتورقیمت |
C13 |
خرید سهم به فروش |
||
شناسههای بنیادی |
C6 |
نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) |
شناسه های کلان اقتصادی |
C14 |
نرخ ارز |
C7 |
نسبت سود عملیاتی به فروش |
شناسه های بعد رفتاری |
C15 |
حجم معاملات |
|
C8 |
نسبت سود ناخالص به فروش |
جدول (5) معیارهای مربوطه
Table (5) Relevant criteria
ردیف |
منظر |
رمز معیار |
1 |
بعد فنی |
C1, C2, C3, C4, C5, |
2 |
بعدبنیادی |
C6, C7, C8, C9, C10, C11, C12, C13 |
3 |
بعد کلان اقتصادی |
C14 |
4 |
بعد رفتاری |
C15 |
در این مرحله بهمنظور بررسی روابط بین معیارهای انتخابی 15 معیار استخراجشده به روش دلفی فازی (جدول 4) از تکنیک ISM استفاده شد؛ بهاینترتیبکه ابتدا براساس پاسخهای10 خبرۀ سرمایهگذاری و اساتید دانشگاه یک ماتریس 15×15 برای تشکیل ماتریس ابتدایی تهیه شد. سطرها و ستونهای ماتریس ابتدایی شامل 15معیار پیشبینی قیمت سهام به این شرح است: میانگین متحرک نمایی، اندیکاتور کانال قیمت، اندیکاتور قدرت نسبی، اندیکاتورحجم معاملات تعادلی، اندیکاتور قیمت، نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)، نسبت سود عملیاتی به فروش، نسبت سود ناخالص به فروش، نرخ رشد فروش شرکت، خرید سهم به فروش، سود تقسیمی هر سهم (DPS)، شاخص جریان پول (MFI)، درآمد هر سهم (EPS)، نرخ ارز، حجم معاملات.
در گام دوم یک ماتریس مقایسه زوجی برای 15معیار شناساییشده ایجاد شده است. برای ایجاد رابطه متنی معیارها، ورودیهایی از کارشناسان صنعت گرفته شده است. شاخصهای رابطه متنی که روابط زوجی معیارهای مختلف را ارائه میدهند، با استفاده از این نشانهها توصیف شدهاند: V (معیارهای i منجربه معیارهای j است)، A (معیار j به معیار i منتهی میشود) X (معیارهای i و j بههم مرتبط هستند) و O (معیارهای i و j غیرمرتبط هستند). همه پاسخها ازطریق روش اجماع که در این روش مناسبترین است، همبستگی داشتند (Sonar et al., 2022). نتایج در جدول (5) آورده شد.
در گام سوم، ماتریس خودتعاملی ساختاری به یک ماتریس دودویی تبدیل میشود تا ازاینطریق، ماتریس دسترسی ابتدایی به دست آید. مقادیرV،A ، X و O با1 و0 جایگزین میشوند تا ماتریس دسترسی ابتدایی (جدول 6) با اتخاذ قانون زیر ایجاد شود. اگر ورودی سلول (i، j) درSSIM ،V باشد، ورودی سلول (i، j) در ماتریس دسترسی یک و ورودی سلول (j, i) صفر میشود. اگر سلول (i، j) ورودی درSSIM ، Aباشد، ورودی سلول (i, j) در ماتریس دسترسی صفر و ورودی سلول (j, i) یک میشود. اگر ورودی سلول (i, j) درSSIM ،X باشد، ورودی سلول (i, j) در ماتریس دسترسی یک میشود و ورودی سلول (j, i) نیز یک میشود. اگر سلول (i, j) ورودی درSSIM ،O است، ورودی سلول (i, j) در ماتریس دسترسی صفر میشود و ورودی سلول (j, i) نیز صفر میشود.
در گام چهارم، تمام روابط ثانویه میان متغیرها بررسی شدند و ماتریس دسترسی نهایی (FRM) طبق جدول (7) بهدست آمد. در این جدول، قدرت نفوذ و قدرت وابستگی هر متغیر نشان داده شده است. قدرت نفوذ یک متغیر از جمع تعداد متغیرهای متأثر از آن و خود متغیر بهدست میآید. میزان وابستگی یک متغیر از جمع متغیرهایی که از آنها تأثیر میپذیرد و خود متغیر محاسبه شد.
جدول (6) ماتریس خودتعاملی ساختاری
Table (6) SSIM matrix
|
C1 |
C2 |
C3 |
C4 |
C5 |
C6 |
C7 |
C8 |
C9 |
C10 |
C11 |
C12 |
C13 |
C14 |
C15 |
C1 |
- |
A |
A |
O |
O |
O |
O |
A |
A |
O |
V |
O |
O |
A |
A |
C2 |
|
- |
V |
O |
O |
O |
O |
O |
O |
O |
O |
O |
O |
O |
X |
C3 |
|
|
- |
V |
O |
O |
O |
O |
A |
O |
V |
A |
O |
X |
A |
C4 |
|
|
|
- |
O |
A |
O |
V |
O |
V |
V |
O |
V |
V |
A |
C5 |
|
|
|
|
- |
O |
X |
O |
X |
A |
V |
O |
O |
O |
O |
C6 |
|
|
|
|
|
- |
O |
O |
O |
O |
V |
V |
V |
V |
V |
C7 |
|
|
|
|
|
|
- |
O |
X |
O |
V |
O |
O |
O |
O |
C8 |
|
|
|
|
|
|
|
- |
A |
O |
X |
O |
O |
A |
A |
C9 |
|
|
|
|
|
|
|
|
- |
X |
V |
O |
O |
O |
O |
C10 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- |
O |
O |
O |
O |
O |
C11 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- |
A |
A |
A |
A |
C12 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- |
X |
X |
O |
C13 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- |
X |
O |
C14 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- |
V |
C15 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
- |
جدول (7) ماتریس دسترسی ابتدایی
Table (7) Primary access matrix
|
C1 |
C2 |
C3 |
C4 |
C5 |
C6 |
C7 |
C8 |
C9 |
C10 |
C11 |
C12 |
C13 |
C14 |
C15 |
C1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
C2 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
C3 |
1 |
0 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
0 |
C4 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
0 |
C5 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
C6 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
C7 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
C8 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
C9 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
C10 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
C11 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
C12 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
1 |
1 |
0 |
C13 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
1 |
1 |
0 |
C14 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
C15 |
1 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
جدول (8) ماتریس دسترسی نهایی
Table (8) FRM
C1 |
C2 |
C3 |
C4 |
C5 |
C6 |
C7 |
C8 |
C9 |
C10 |
C11 |
C12 |
C13 |
C14 |
C15 |
قدرت نفوذ |
|
C1 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
10 |
C2 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
12 |
C3 |
1 |
0 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
10 |
C4 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
15 |
C5 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
8 |
C6 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
13 |
C7 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
8 |
C8 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
1 |
0 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
5 |
C9 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
1 |
0 |
10 |
C10 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
8 |
C11 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
12 |
C12 |
1 |
0 |
1 |
1 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
9 |
C13 |
1 |
0 |
1 |
0 |
0 |
0 |
0 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
8 |
C14 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
12 |
C15 |
1 |
1 |
1 |
1 |
0 |
0 |
1 |
1 |
0 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
1 |
12 |
قدرت وابستگی |
15 |
5 |
13 |
8 |
9 |
3 |
9 |
15 |
5 |
12 |
15 |
9 |
9 |
10 |
9 |
|
در گام بعدی، ماتریس دسترسی نهایی برای یافتن مجموعه دستیابی و مجموعة پیشنیاز و اشتراک این مجموعهها برای هر یک از شاخص ها نیز محاسبه شده است. مجموعه دستیابی برابر با سطر مقابل هر معیار (تعداد"1"های هر ستون FRM) و مجموعه پیشنیاز برابر با ستون مقابل هر معیار (تعداد"1"های هر ستون FRM) است. هر سطح هنگامی شناسایی میشود که اشتراک مجموعه دستیابی و پیشنیاز برابر با مجموعه دستیابی شود. سپس آن عوامل از جدول حذف میشود و این کار با سایر متغیرها تا قرارگرفتن تمامی معیارها در سطوح خاص خودشان ادامه مییابد. تعداد سطوح برابر با تعداد تکرارها خواهد بود. عواملی که مجموعه دسترسی و تقاطع برای آنها یکسان است، در سطح بالایی در سلسلهمراتب ISM قرار میگیرند. سطوح باقیمانده با ادامه همان فرآیند شناسایی شدهاند. این سطوح به ساختن الگوی نهایی ISM کمک میکند که در 8 سطح طبقهبندی شد و در شکل (2) نمایش داده شده است.
جدول (9) سطحبندی شاخص
Table (9) Indices leveling
ردیف |
خروجی |
ورودی |
اشتراک |
سطح |
1 |
1-3-6-8-10-11-12-13-14-15 |
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14-15-16-17-18-19-20-21-22 |
1-3-6-8-10-11-12-13-14-15 |
2 |
2 |
1-2-3-4-7-8-10-11-12-13-14-15- |
2-4-6-14-15 |
2-4-14-15 |
5 |
3 |
1-3-4-8-10-11-12-13-14-15- |
1-2-3-4-5-6-7-9-10-12-13-14-15 |
1-3-4-8-9-10-12-13-14-15 |
2 |
4 |
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14-15 |
2-3-4-6-9-12-14-15 |
2-3-4-6-9-12-14-15 |
3 |
5 |
1-3-5-7-8-9-10-11- |
4-5-6-7-9-10- |
5-7-9-10 |
7 |
6 |
1-4-6 |
1-2-3-4-5-6-8-10-11-12-13-14-15- |
1-4-6 |
8 |
7 |
1-3-5-7-8-9-10-11-12 |
2-4-5-7-8-9-10-14-15-16 |
5-7-8-9-10- |
6 |
8 |
1-7-8-9-10-11-12 |
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14-15 |
1-7-8-9-10-11-12 |
4 |
9 |
1-3-4-5-7-8-9-10-11-14 |
-4-5-7-9-10 |
-4-5-7-9-10- |
6 |
10 |
1-3-5-7-8-9-10-11-12 |
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-14-15- |
1-3-7-8-9-10 |
5 |
11 |
1-8-11 |
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14- |
1-8-11 |
8 |
12 |
1-3-4-5-8-11-12-13-14-15-17-19-21-22 |
1-2-3-4-6-12-13-14-15 |
1-3-4-12-13-14-15 |
4 |
13 |
1-3-8-11-12-13-14-15 |
1-2-3-4-6-12-13-14-15 |
1-3-12-13-14-15 |
5 |
14 |
1-2-3-4-7-8-10-11-12-13-14-15 |
1-2-3-4-5-6-7-8-9-10-11-12-13-14-15 |
1-2-3-4-7-8-11-12-13-14-15 |
1 |
15 |
1-2-3-4-7-8-10-11-12-13-14-15- |
1-2-3-4-6-12-13-14-15 |
1-2-3-4-12-13-14-15 |
3 |
شکل (2) الگوی سلسلهمراتبی ISM
Figure (2) Hierarchical model of ISM
نتیجهگیری
بازار سهام همیشه گزینهای چشمنواز برای مدیران سبد سرمایهگذاری و سرمایهگذاران انفرادی است؛ زیرا در صورت برنامهریزی و سرمایهگذاری خوب، بازار سهام رشد مالی خوبی را به همراه دارد. منطقدانان و اقتصاددانان نظریهها و مفاهیم مختلفی برای پیشبینی حرکت قیمت سهام و تمایل قیمت شاخص بهکار گرفتهاند.
پیشبینی روند بازار سهام براساس دادههای تاریخی بهدلیل محیط پر سروصدا و نوسانات زیاد دشوار است. نوسانات قیمت سهام بهدلیل اطلاعات موجود در بازار و فعالان بازار براساس این اطلاعات وجود دارد. اطلاعات مربوطبه عوامل کلان اقتصادی بیشتر از اطلاعات مربوطبه بخش/ صنعت بر سهام تأثیر میگذارد.
متغیرهای فنی و متغیرهای کلان اقتصادی هردو برای پیشبینی قیمت سهام ضروری هستند و اطلاعات متفاوتی درنظر میگیرند؛ بهصورتیکه الگوهای اقتصاد کلان باوجود نوسانات زیاد و الگوهای فنی درحالیکه نوسانات کمتر دارند، بهتر عمل میکنند. ترکیب دو الگوی بیانشده یک پیشبینی نوسان درخور اعتماد ارائه میدهد. متغیرهای کلان اقتصادی و خرد نیز تأثیر مهمی در نوسان قیمت سهام دارند. افزایش و کاهش قیمتها ممکن است به عوامل اجتماعی - اقتصادی مختلفی مانند تاریخچه بازار، قیمت کالاها، اخبار، احساسات عمومی، نرخ بهره، ارز خارجی و غیره بستگی داشته باشد. چندین عامل مالی بر عملکرد سهام تأثیر میگذارد. برخی از اینها عبارتند از: توانایی سود، توانایی بازپرداخت بدهی، عملکرد مدیریت، توانایی کارایی مدیریت، توانایی ساختار مالی و عوامل غیر مالی که در اصول، روشها و فنون زیادی برای پیشبینی رفتار بازار سهام وجود دارد.
هدف پژوهش حاضر توسعه الگوی جامع برای پیشبینی قیمت سهام در بازار بورس با رویکرد الگوسازی ساختاری - تفسیری و بررسی روابط آنها است. ازاینرو پژوهشگران در این پژوهش تلاش کردند با استفاده از تلفیق روشهای دلفی فازی و الگوسازی ساختاری - تفسیری سلسلهمراتب بین معیارهای پیشبینی قیمت سهام را شناسایی و تعیین کنند. روش دلفی فازی مهمترین معیارها را ازدید خبرگان صنعت بورس و اساتید دانشگاه شناسایی میکند و روش ISM یک دیدگاه سلسلهمراتبی و از مهمترین معیارهای ارائه داده است؛ زیرا سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری، باید معیارها و زیرمعیارهای مهم را درنظر گرفته، براساس آن تصمیمات درست بگیرند.
برای پاسخ به سؤالات پژوهش در ابتدا با استفاده از پیشینه پژوهش 54 معیار شناسایی شد و در دو مرحله در اختیار خبرگان قرار گرفت. با استفاده از روش دلفی فازی 15زیرمعیار به معیارهای بعد فنی، بنیادی، رفتاری و کلان اقتصادی تأیید نهایی شد و از رویکرد الگوسازی ساختاری تفسیری (ISM) برای توسعه رابطه سلسلهمراتبی بین معیارها استفاده شد. نسبت قیمت به سود هر سهم و شاخص جریان نقدی مهمترین معیار برای پیشبینی قیمت سهام شناسایی شدند. در الگوی ISM، قیمت به سود هر سهم و شاخص جریان نقدی در انتهای سلسلهمراتب (سطح 8) قرار گرفته است که قدرت محرکه زیادی بهمعنای تأثیرگذاری بیشتری دارد. معیارهایی که در بالای سلسلهمراتب (سطح 1 و 2) قرار دارند، عبارتند از: نرخ ارز و اندیکارتور قدرت نسبی و میانگین متحرک نمایی، تأثیرپذیرترین شاخصها هستند.
سطح 5 که در میانه الگو قرار دارد، شامل خرید سهم به فروش، اندیکاتورکانال قیمت و سود تقسیمی هر سهم است. این معیارها که تلفیقی از دو بعد فنی و بنیادی است، برای پیشبینی قیمت سهام هر دو بعد اهمیت دارد که با تغییرات معیارهای سطح 3 و 4 دستخوش تغییر قرار میگیرد؛ زیرا معیارهای سطح متوسطی هستند که مانند پیوندی برای کل سیستم عمل میکنند و بهطورکلی قدرت نفوذ و وابستگی زیادی دارند. معیارهای سطح 1 بهصورت عوامل بسیار وابسته، ازجمله شناسههای کلان اقتصادی و اندیکارتور قدرت نسبی و میانگین متحرکنمایی درنظر گرفته میشوند. بدینمعنی برای پیشبینی قیمت سهام متغیرهای بعد فنی در کوتاهمدت و بعد بنیادی در بلندمدت و ترکیب هردو در میان مدت اهمیت زیادی دارد.
درراستای مطالعۀ انجامشده به پیشبینیکنندگان بازار سهام پیشنهاد میشود بهمنظور پیشبینی قیمت سهام از معیارهایی که در این پژوهش استخراج شده، استفاده کنند؛ زیرا با استفاده از نظر خبرگان و سرمایهگذاران بازار بورس است. برای پژوهشهای آتی نیز پیشنهاد میشود تعمیمپذیری نتایج این پژوهش را با پیمایش متخصصان دیگر به محک آزمون گذارند. از سایر روشها در شرایط فازی بهمنظور دستیابی به مهمترین معیارهای پیشبینی قیمت سهام استفاده کنند و نتایج دو پژوهش تحلیل و مقایسه گردد و پژوهشگران از تلفیق چندین روش بهمنظور شناسایی و رتبهبندی معیارهای پیشبینی بهره جویند.