Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor of Islamic Azad University, East Sari Branch, Sari, Iran
2 Master of Accounting, Islamic Azad University, Science and Research Branch of Sirjan, Sirjan Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
شرکتها بهعنوان واحدهای اقتصادی به دنبال سودآوری و دستیابی به ثروت بیشتر هستند. به دلایل مختلف که مهمترین آنها، جدایی مالکیت از مدیریت است، شرکتها علاوه بر انجام فعالیت اقتصادی، وظیفۀ پاسخگویی به افراد بیرون از شرکت را نیز به عهده دارند. براساس شواهد تجربی، کاراترین شیوۀ پاسخگویی، گزارشگری مالی است (تنانی، صدیقی و امیری، 1394). یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی برای ارزیابی عملکرد واحد اقتصادی، سود است که شاخص مناسبی برای تصمیمهای سرمایهگذاران به حساب میآید. علاوه بر اینکه رقم سود گزارششده برای سرمایهگذاران مهم است و در تصمیمهای آنها تأثیر دارد، ویژگیهای کیفی سود بهعنوان یکی از ابعاد اطلاعات سود، مورد توجه خاص سرمایهگذاران است (کردستانی و خلیلی، 1390). سود خالص یکی از مهمترین اقلام اطلاعات حسابداری است و برای مفیدبودن در اخذ تصمیمهای سرمایهگذاران، ویژگیهایی ازجمله بههنگامبودن دارد(ابراهیمی کردلر و شهریاری، 1388). تمایل برای به تأخیر انداختن گزارشهای حاوی اخبار بد سود ازجمله مواردی است که موجب دسترسینداشتن بهموقع به اطلاعات مالی میشود. این امر در مبانی مالی بهعنوان فرضیۀ افشای راهبردی (استراتژیک) معرفی شده است. به نظر برخی پژوهشگران، عوامل متعددی در انتخابهای پیش روی مدیریت برای افشای اطلاعات مربوط به سود و انتخاب زمان انتشار این اطلاعات مؤثر است که از آن جمله به محتوای اطلاعات منتشرشده، ساختار مالکیت، هزینههای نمایندگی، تعداد مدیران برونسازمانی، منطقۀ زمانی، هزینههای مالکانه، اندازۀ شرکت و پیچیدگی حسابداری میتوان اشاره کرد. در پی رسواییهای گستردۀ مالی در سطح شرکتهای بزرگ، همانند اِنرون و ورلدکام[1] و عدم اطمینان به اعداد و ارقام حسابداری که مهمترین بخش گزارشهای مالی را تشکیل میدهد، اعتماد سرمایهگذاران به صورتهای مالی تهیهشده توسط مدیریت کم شده است (تنانی و همکاران، 1394). در سالهای اخیر، پیشرفتهای زیادی در زمینۀ موضوع حاکمیت شرکتی در سطح جهان انجام شده است و کشورهای پیشرو در این زمینه، همچنان به تقویت نظام حاکمیت شرکتی خود ادامه میدهند. در این راستا، به مشارکتکنندگان در حاکمیت شرکتی و موضوعهایی مانند سهامداران و روابط آنها، مسئولیت پاسخگویی، بهبود عملکرد هیأتمدیره، کمیتههای هیأتمدیره، حسابرسان و نظامهای حسابداری و کنترل داخلی، توجه ویژهای مبذول میدارند. ساز و کارهای حاکمیت شرکتی با کاهش مشکلات نمایندگی، میتوانند فرصتهای مدیریت سود را کاهش دهند و درنتیجه، بر کیفیت سود بیفزایند (مشایخ واسماعیلی، 1385). لیم، هو و ورهوون [2] (2013) اثر تمرکز مالکیت و شخصیت سهامدار عمده را در بهموقعبودن ارائۀ اطلاعات سود شرکت تجزیه و تحلیل کردند و دریافتند رابطهای غیرخطی بین تمرکز مالکیت و تأخیر در گزارشگری مشاهده میشود؛ ولی این رابطه دربارۀ بهموقعبودن کشف قیمت سهام شرکتها، وجود ندارد و شرکتهایی که سهامداران عمدۀ آنها، اعضای یک خانواده و افراد خارجی هستند، در فرایند کشف قیمت، کمتر بهموقع عمل میکنند. در ایران نیز پژوهشهایی برای بررسی تأثیر ساز و کارهای حاکمیت شرکتی در بههنگامبودن گزارش سود شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است. یافتههای پژوهش ذبیحی و حنیفه (1394) نشان داد تمرکز مالکیت و مالکیت دولتی، تأثیر منفی و معنیدار و مالکیت نهادی و سهامداران حقیقی، اثر مثبت و معنیداری در بههنگامبودن گزارش سود شرکتها دارد. بنابراین با توجه به مطالب ذکرشده، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ساز و کارهای حاکمیت شرکتی در بههنگامبودن اطلاعات سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است.
مبانی نظری
سود حسابداری یکی از مهمترین شاخصهایی است که به وسیلۀ استفادهکنندگان از صورتهای مالی برای مقاصد مختلف مانند ارزشگذاری سهام، ارزیابی عملکرد مدیریت، تخصیص منابع به کار میرود و به آن توجه زیادی میشود؛ بنابراین تخصیص بهینۀ منابع در بازارها کاملاً به این مسأله بستگی داردکه سود حسابداری گزارششده، کیفیت مناسبی داشته باشد. کیفیت سود یکی از واژگان مالی است که هیچگونه اتفاق نظری دربارۀ تعریف آن وجود ندارد. کردستانی و خلیلی (1390) کیفیت سود را نزدیکی سود گزارششدۀ حسابداری به سود اقتصادی تعریف میکنند؛ به عبارت دیگر، نزدیکی بیشتر سود حسابداری به سود اقتصادی، نشاندهندۀ کیفیت بیشتر سود است. اندازهگیری کیفیت سود بر مبنای تعریف فوق، سبب ایجاد مشکلاتی در عمل میشود؛ زیرا براساس قواعد شناخت و اندازهگیری حسابداری، سود اقتصادی را نمیتوان سنجید. سود اقتصادی مشاهدهشدنی نیست؛ بنابراین امکان کمّیسازی آن وجود ندارد. با توجه به دشواری موجود در تعریف عملیاتی کیفیت سود، از معیارهای مختلفی برای اندازهگیری این سازه استفاده شده است. خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری، سبب سودمندی اطلاعات برای تصمیمگیری است. از این خصوصیات کیفی بهعنوان معیارهایی برای ارزیابی کیفیت سود میتوان استفاده کرد. پژوهشگران کمی به استفاده از خصوصیات کیفی اطلاعات حسابداری بهعنوان معیار کیفیت سود، توجه کردهاند و تنها چند مطالعه در این خصوص انجام شده است که از آن جمله به مطالعۀ وِلوری[3] (1999) و باروا (2006) میتوان اشاره کرد (کردستانی و خلیلی، 1390). تحلیلها دربارۀ بههنگامبودن گزارشگری سود شرکتها را میتوان در مطالعۀ بال و برون (1968)[4] ردیابی کرد که ارقام سود حسابداری را با توجه به ویژگیهای «مربوطبودن» و «بههنگامبودن» تشریح کردهاند (لیم و همکاران، 2013)پیشبینی سود به وسیلۀ مدیریت، از مهمترین منابع اطلاعاتی سرمایهگذاران و سایر اشخاص به شمار میرود؛ زیرا در بازار سرمایه، یکی از عمدهترین راههای دستیابی بسیاری از استفادهکنندگان به اطلاعات شرکتها، اعلامیه و اطلاعیههایی است که از جانب شرکتها دربارۀ اقلام سود پیشبینیشده منتشر میشود. اگر پیشبینیهای سود با مدیریت، دقت لازم داشته باشد، میتواند به بهبود فرایند تصمیمگیری استفادهکنندهگان از گزارشهای حسابداری منجر شود (سبز علی پور، قیطاسی و رحمتی، 1391). افشای بههنگام اطلاعات سود میتواند به کاهش عدم تقارن اطلاعات بینجامد، از فرصتهای احتمالی معامله با استفاده از اطلاعات محرمانه و تخصیص نامناسب داراییهای شرکت توسط مدیران جلوگیری کند؛ امکان سوء استفادۀ مدیران را با دسترسی خاص به اطلاعات داخلی دربارۀ فعالیت شرکت کاهش دهد و درنهایت، از هزینه سرمایۀ شرکت بکاهد (لیم و همکاران، 2013).
امروزه شرکتهای سهامی عام، تحت تملک مجموعۀ متنوعی از مالکان است و در آنها وظیفۀ مالکیت و کنترل شرکت از یکدیگر تفکیک شده و این مسئولیت به مدیران حرفهای واگذار شده است. مسألۀ کلیدی در این موقعیت، اطمینان از فعالیت مدیران برای منافع سهامداران است (جنسن و مک لینگ[5]، 1976). حاکمیت شرکتی از ابتدای قرن بیست و یکم پس از فروپاشی شرکتهای بزرگی مانند انرون و ورلدکام دوباره بهعنوان یکی از مباحث کسب وکار مطرح شده است. مبانی اولیۀ حاکمیت شرکتی بیشتر بر موضوع راهبرد شرکتها و حقوق سهامداران تأکید داشت و بعدها با طرح دیدگاههای جدیدتر به سمت توجه جدی به حقوق صاحبان منافع و اجتماع گرایش پیدا کرد. در سالهای اخیر، پیشرفتهای زیادی در زمینۀ موضوع حاکمیت شرکتی در جهان صورت گرفته است و کشورهای پیشرو در این زمینه، همچنان به تقویت نظام حاکمیت شرکتی خود ادامه میدهند و در این راستا، به مشارکتکنندگان در حاکمیت شرکتی و موضوعهایی از قبیل سهامداران و روابط آنها، مسئولیت پاسخگویی، بهبود عملکرد هیأتمدیره، کمیتههای هیأتمدیره، حسابرسان و نظامهای حسابداری و کنترل داخلی، توجه ویژهای مبذول میدارند. ساز و کارهای حاکمیت شرکتی در کیفیت اطلاعاتی که شرکتها افشا کرهاند، ازجمله اطلاعات مربوط به پیشبینیهای سود اثر میگذارد. افشای اطلاعات مالی شفاف، مشکلات و مسائل نمایندگی را با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران به حداقل میرساند. در مقابل، افشای ضعیف اطلاعات مالی اغلب باعث گمراهی سهامداران و درنتیجه، تأثیرات نامطلوب در ثروت آنان میشود (سبزعلی پور وهمکاران، 1391). هیأتمدیره ازجمله ساز و کارهای داخلی حاکمیت شرکتی است که تأثیر زیادی در عملکرد شرکت و رعایت حقوق صاحبان منافع بنگاه اقتصادی دارد. نقش هیأتمدیرۀ شرکتها در نظارت بر نحوۀ ادارۀ شرکت برای دستیابی به اهداف تعیینشده و هدایت مدیریت اجرایی بسیار تعیینکننده است تا جایی که در مواردی، حاکمیت شرکتی مناسب با ترکیب و عملکرد هیأتمدیره سنجیده میشود. هیأتمدیره علاوه بر هدایت استراتژیک شرکت، مسئولیت مهمی در نظارت بر عملکرد مدیریتی و دستیابی به بازده مناسب برای سهامداران، رعایت قوانین و در عین حال، جلوگیری از بروز تضاد منافع و ایجاد توازن بین توقعهای ناسازگار از شرکت به عهده دارد. اصل ششم حاکمیت شرکتی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (2004) هیأتمدیره را ملزم به ایفای وظیفۀ امانتداری میداند که شامل دو عنصر اصلی مراقبت و وفاداری است. وظیفۀ مراقبت حرفهای ایجاب میکند اعضای هیأتمدیره براساس اطلاعات کامل، با حسن نیت و مراقبت و پشتکار کافی، به تعهداتشان عمل کنند. وظیفۀ وفاداری نیز به سبب تأکید بر اجرای مؤثر دیگر اصول حاکمیت شرکتی دربارۀ رفتار یکسان با سهامداران، نظارت بر معاملات با اشخاص وابسته و تدوین سیاست تعیین دستمزد مدیران اجرایی اصلی و اعضای هیأتمدیره، اهمیت ویژهای دارد. براساس آییننامۀ نظام حاکمیت شرکتی، مسئولیت اصلی هیأتمدیره، ایجاد حاکمیت کارآمد بر امور شرکت در راستای منافع سهامداران و تعادل در منافع صاحبان منافع مختلف آن ازجمله مشتریان، کارکنان، سرمایهگذاران و جوامع محلی است (کالن، کروان و برنان،2007[6]) یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در سلامت فرایند حسابداری و گزارشگری مالی، ترکیب اعضای هیأتمدیره است. مسئولیت هیأتمدیره، فراهمکردن نظارت مستقل بر عملکرد مدیران اجرایی و الزام مدیران به پاسخگویی در برابر سهامداران است. باور عمومی بر این است که هیأتمدیره هرچه استقلال بیشتری داشته باشد، نظارت مؤثرتری بر مدیران اجرایی دارد؛ بهعنوان مثال، بیزلی (1996) دریافت حضور اعضای غیرموظف هیأتمدیره، احتمال تقلب در ارائۀ صورتهای مالی را کاهش داده است. هیأتمدیره با درصد بیشتر مدیران برونسازمانی، حاکمیت شرکتی مناسبتری را برای شرکت به ارمغان میآورد؛ زیرا مدیران برونسازمانی از مدیران اجرایی مستقل شرکت هستند. نظارت و تخصص بیشتر و ایجاد ارتباطهای تجاری جدید ازجمله مزایای حضور مدیران برونسازمانی در یک شرکت است و با همین مزایا، احتمال رشد شرکت، کاهش هزینههای نمایندگی، بهحد اکثررسیدن ارزش شرکت و افزایش کیفیت گزارشگری مالی دور از دسترس نخواهد بود (رزمیان فیض آبادی و هشی، 1392).
فرضیۀ 1: استقلال هیأتمدیره در بههنگامبودن اطلاعات سود، تأثیر معناداری دارد.
یکی از مهمترین عوامل اثرگذار در کنترل و ادارۀ شرکتها، ترکیب مالکیت و بهخصوص، تمرکز مالکیت سهام شرکتها در دست سهامداران عمده است. چنین سهامدارانی درصد زیادی از سهام شرکت را در اختیار دارند که میتوانند ادارۀ شرکت را در دست گیرند. درمقابل، سهامداران خرد، تمایل زیادی به کنترل و نظارت بر مدیران ندارند؛ زیرا در این صورت مجبور میشوند هزینههای کنترل را به تنهایی تقبل کنند؛ در حالی که سهم اندکی در سود شرکت دارند. وقتی تمرکز زیاد مالکیت وجود دارد، امکان نظارت و کنترل بهتر بر عملکرد مدیریت شرکت فراهم میشود. همچنین سهامداران عمده ممکن است در جهت منافع خویش و به زیان سهامداران اقلیت و دیگر سهامداران حرکت کنند؛ به عبارت دیگر، بالابودن تمرکز مالکیت، سبب میشود امکان کنترل و ادارۀ شرکت برای معدودی سهامدار عمده فراهم شود (احمدپور و منتظری،1390).
فرضیۀ 2: تمرکز مالکیت در بههنگامبودن اطلاعات سود، تأثیر معناداری دارد.
یکی از مسائل در تأثیر ساختار مالکیت بهعنوان ساز و کار کنترل، ویژگی سهامدار اصلی است. مطالعههای زیادی دربارۀ نقش نظارتی سرمایهگذاران دولتی، نهادی و انفرادی وجود دارد. برخی از مطالعهها در حوزۀ نوع مالکیت، بهبود در ارزش مؤسساتی است که به تغییر در نوع مالکیت خود و یا انجام عملیات خصوصیسازی اقدام کردهاند. تفاوت در انگیزههای مدیریتی و نظارتی، اهداف سیاسی و تعهد اجتماعی واحدهای دولتی، بهطور عمده، موجب میشود انتظار رود این واحدها عملکرد ضعیفتری نسبت به مؤسسات مشابه داشته باشند. همچنین مالکان نهادی و شرکتی به لحاظ داشتن انگیزههای قویتر برای کسب سود و دسترسی به اطلاعات بیشتر ممکن است عملکرد بهتری داشته باشند. عباسی و رستگارنیا (1391) بیان کردندکه وجود سرمایهگذاران نهادی بزرگ، بهدلیل افزایش نظارت مؤثر، اثر مثبتی در ارزش شرکت دارد. همچنین مؤسساتی که با بنیادهای خانوادگی اداره میشوند؛ انگیزۀ بیشتری برای کنترل شرکت دارند؛ زیرا افراد (خانوادهها) کمتر تمایل دارند سرمایهگذاریهای خود را متمایز کنند و بهدلیل آنکه هزینۀ نمایندگی کمتری دارند، باید کاراتر از مؤسسات دولتی باشند. بدون شک برای آنکه بازارهای مالی بتوانند در وظایف و کارکردهای خود موفق باشند، لازم است به نقش و اهمیت متغیرهایی نظیر ساختار مالکیت (برحسب نوع مالکیت و نیز میزان تمرکز یا پراکندگی آن) توجه کنند تا در عین روشنکردن الگوی ایدئال ساختار مالکیت در کشور (که ممکن است درکشورهای مختلف، متفاوت باشد) معیار مناسبی نیز برای سرمایهگذاران و تحلیلگران مالی در فرایند تصمیمگیری و انتخاب الگوی بهینۀ سرمایهگذاری به وجود آید. دولت بهعنوان سهامدار عمده معمولاً انگیزۀ لازم را برای شرکت در فعالیتهای مربوط به نظارت مؤثر در فعالیتهای شرکت ندارد و این موضوع ناشی از انگیزههای سیاسی و موقعیت اقتصادی دولت است. شرکتها میتوانند در عمل، انگیزههای مشخص برای فعالیت در جهت منافع مالکان دولتی قدرتمند خود به هزینۀ سهامداران اقلیت با انجام فعالیتهای خاص داشته باشند. لیم و همکاران (2013) بیان میکنند که مشارکت دولت در سیستمهای اقتصادی و سیاسی به ایجاد مشکلات نمایندگی منجر میشود؛ زیرا دولت میتواند با استفاده از مالکیت یا نفوذ خود، فعالیتها را در جهت منافع گروههای خاص کنترل و سهامداران اقلیت را از حقوق خود محروم کند. این سیستم مبتنی بر روابط، به ایجاد یک سپر حفاظتی برای بررسی کلیّۀ فعالیتها منجر میشود. این موضوع نشان میدهد شرکتهای برخوردار از مالکیت دولتی بهعنوان سهامدار عمده، کمتر به قواعد بازار برای اعمال کنترل شرکتی بر فعالیتها توجه میکنند و سهامداران تجمیعشده بهصورت یک بلوک مالکیت نمیتوانند درآنها تغییرات سازمانی ایجاد کنند. رفتار شرکتهای تحت مالکیت دولت با قضاوتهای انجامشده دربارۀ مؤثربودن فعالیت آنها هماهنگی ندارد و این موضوع باعث شده است زیانهای فراوان به خزانۀ کشور وارد شود؛ بنابراین، انتظار میرود محیط اطلاعاتی شرکتهای تحت مالکیت دولت، مبهمتر از حالت عادی باشد و به این ترتیب، این شرکتها میتوانند ناکارایی و فعالیتهای نادرست خود را در جهت منافع گروههای خاص و به زیان سهامداران اقلیت پنهان کنند. این موضوع در مطالعۀ جول و همکاران (2010) تأیید شد. این مطالعه بر فعالیت شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار چین که تحت مالکیت دولت بهعنوان سهامدار عمده قرار دارند، انجام شده است و نشان میدهد این شرکتها، حجم گزارشگری کمتر از اطلاعات خاص دربارۀ فعالیت شرکت مربوط به قیمت سهام دارند (لیم و همکاران، 2013).
فرضیۀ 3: مالکیت دولتی در بههنگامبودن اطلاعات سود، تأثیر معناداری دارد.
روش پژوهش
جامعۀ پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است که از سال 1385 تا 1393 بهطور مداوم در بورس فعالیت داشتهاند؛ پایان سال مالی آنها 29 اسفند بوده است و اطلاعات آنها برای مقاصد پژوهش در دسترس است. همچنین، بانکها و مؤسسههای مالی و شرکتهای سرمایهگذاری مالی بهدلیل ماهیت متفاوت فعالیت آنها، از سایر واحدهای تجاری و شرکتهایی که بیشتر از 3 ماه توقف معاملاتی داشتهاند، حذف میشوند. با بررسی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهـران و اعمال شرایـط فوق، تعداد 76 شرکت برای برآورد الگوها و آزمون فرضیههای پژوهش انتخاب شده است.
بههنگامبودن سود بهعنوان یک ویژگی کیفی، بر این ایده مبتنی است که سود حسابداری درصدد اندازهگیری سود اقتصادی است که بهعنوان تغییر در ارزش بازار سهام تعریف میشود. در این پژوهش همانند پژوهش کردستانی و طایفه (1392) برای ارزیابی ویژگی بههنگامبودن سود از الگوی فرانسیس و همکاران (2004) بهشرح زیر استفاده شده است:
Eit= β0,i+ β1,i NEGit + β2,i RETit +β3,i NEGit* RETit + eit
Eit عبارت است از سود قبل از اقلام غیرعادی شرکت i در سال t که برای استانداردشدن بر ارزش بازار سهام ابتدای دورۀ شرکت تقسیم شده است؛ RETit عبارت است از میانگین بازده شرکت i ارسال t (بازده واقعی)؛ NEGitعبارت است از شاخص بازده منفی، مساوی 1 اگر RET
ضریب تعیین تعدیلشدۀ حاصل از برآورد الگو با علامت منفی، نشاندهندۀ این ویژگی است. ارزشهای بیشتر (کمتر) بهدستآمده، بر بههنگامبودن کمتر (بیشتر) سود دلالت دارد.
Timelinessit=α+β1OwnConit +β2OwnerTypeit +β3OutDirit+ β4Sizeit +β5Leverageit+ β6BadNewsit + β7Book _ to _ Mktit + β8Volatilityit + eit
Timelinessitعبارت است از بههنگامبودن سود، بهعنوان یک ویژگی کیفی و نمادی از تغییر در ارزش بازار سهام. Own Conit عبارت است از تمرکز مالکیت که با توجه به معیار بزرگترین سهامدار و درصد مالکیت سهام در اختیار وی محاسبه میشود. OwnerType عبارت است از نوع مالک، شخصیت بزرگترین سهامدار است که اگر این سهامدار دولتی باشد، برابر با یک و در غیر این صورت، برابر صفر است. OutDir عبارت است از استقلال هیأتمدیره که با نسبت اعضای غیرموظف به کل اعضای هیأتمدیره محاسبه میشود. تعدادی از متغیرهای کنترلی که میتوانند در بههنگامبودن اطلاعات سود تأثیرگذار باشند و در آزمونهای پژوهش بررسی خواهند شد، عبارتند از: Size؛ (اندازۀ شرکت): به این دلیل بررسی شده است که شرکتهای بزرگتر، محیط اطلاعاتی قویتر دارند و در آنها سیستم حسابداری تجهیزشدهای برای اطمینان از افشای بهموقع اطلاعات مالی وجود دارد. در این رابطه، متغیر اندازۀ شرکت با توجه به لگاریتم طبیعی ارزش بازار سرمایۀ شرکت محاسبه میشود. Leverage؛ (اهرم مالی) به این دلیل بررسی شده است که شرکتهای با سطح اهرم بالا، احتمالاً فرایند افشای بیشتر و بهموقعتری برای تأمین تقاضای اعتباردهندگان دارند. متغیر اهرم با تقسیم جمع بدهیها بر جمع داراییها محاسبه میشود. BadNews؛ اخبار بد: مطالعههای گذشته نشان میدهد شرکتهای دارای عملکرد ضعیف، احتمالاً در افشای اطلاعات مالی منفی برای جلوگیری از کاهش شدید قیمت سهام خود تأخیر دارند. در حالت عکس، شرکتهایی که میانگین عملکرد بالاتر از میانگین دارند، احتمالاً به دنبال افشای اخبار خوب دربارۀ فعالیت خود قبل از انتشار گزارشهای مالی هستند تا به این ترتیب بتوانند احتمالاً منابع مالی ضروری خود را با بهترین شرایط و کمترین هزینه به دست آورند. همچنین مدیران این شرکتها احتمالاً به دنبال افشای زودتر اطلاعات برای کسب منافع شخصی همچون حفظ موقعیت و توجیه مزایای خود هستند. اخبار بد، ارزش 1 دارند، در صورتی که تغییر در سود سالانۀ هر سهم منفی باشد و در غیر این صورت، برابر صفر است. همچنین، با توجه به نتایج مطالعههای گذشته، متغیرهای نرخ رشد و ریسک اختصاصی نیز کنترل شده است. Book-to-Mkt؛ (نرخ رشد) لگاریتم طبیعی نسبت فروش در سال جاری به فروش سال قبل است. Volatility؛ (ریسک غیرسیستماتیک) ریسک شدت تغییرات بازده سهم در دورههای گذشته است که برابر با انحراف معیار آن است.
یافتهها
برای شناخت بهتر ماهیت جامعۀ آماری و آشنایی بیشتر با متغیرهای پژوهش، قبل از تجزیه و تحلیل دادههای آماری، لازم است این دادهها توصیف شود .همچنین توصیف آماری دادهها، گامی برای تشخیص الگوی حاکم بر آنها و پایهای برای تبیین روابط بین متغیرهای پژوهش است. نتایج حاصل از بررسی متغیرها در قالب آمار توصیفی برای 76 شرکت عضو نمونۀ آماری در بورس اوراق بهادار در دورۀ 9 ساله نشان داد میانگین تمرکز مالکیت برابر با 50 درصد است که نشان میدهد 50 درصد از سهام بیشتر شرکتهای مدّنظر در اختیار تعداد معدودی از افراد حقیقی و یا حقوقی است. همچنین بررسی میانگین استقلال هیأتمدیره نشان داد 59 درصد از اعضای هیأتمدیرۀ شرکتهای مدّنظر، اعضای غیرموظف هستند. میانگین اهرم مالی نیز برابر با 64 درصد است که نشان میدهد نسبت بدهی بیشتر شرکتهای مدّنظر، برابر با 64 درصد است. بررسی متغیرهای کیفی (صفر و یک) نشان میدهد 76 درصد از شرکتهای مدّنظر در اختیار سهامداران دولتی است یا به عبارت دیگر، بزرگترین سهامدار آنها، سهامدار دولتی است. مشاهده شد 50 درصد از شرکتها با تغییر مثبت در سود هر سهم نسبت به سال قبل مواجه هستند.
برای بررسی وجود ریشه واحد در حالت دادههای تابلویی، میتوان از آزمون لوین، لین و چو استفاده کرد. یک روش برای ماناکردن متغیرها، تفاضلگیری است؛ ولی بهدلیل از دستدادن دادهها در این روش، اجزای اخلال الگوی اجراشده از نظر مانابودن بررسی میشود. اگر اجزای اخلال مانا باشد، نیازی به مانایی تکتک متغیرها نیست و اذعان میشود که الگو بهصورت همجمعی مانا است. سطح احتمال آزمون لوین، لین و چو، زیر 5 درصد است که نشان میدهد اجزای اخلال الگوی اجراشده مانا است. در توزیع نرمال، مقدار میانگین متغیرهای تصادفی برابر صفر و واریانس آنها برابر یک است. در نتایج آزمون جارک برا، برای اجزای جملات اخلال، آمارۀ جارک برا، برابر با 009/2 و مقدار سطح معنیداری آن برابر با 366/0 است؛ بنابراین فرضیۀ صفر مبنی بر نرمالبودن توزیع اجزای اخلال در سطح معنیداری 5 درصد پذیرفته میشود.
با توجه به نتایج، معنیداری آزمون اف لیمر برابر با 000/0 است که کمتر از 5 درصد است و دادههای تابلویی پذیرفته میشود. همچنین سطح معنیداری آزمون هاسمن کمتر از 5 درصد است؛ بنابراین ثابت بودن آثار عرض از مبدأ را نشان میدهد. همچنین از آزمون وولدریج در نرمافزار استاتا برای تشخیص خودهمبستگی سریالی استفاده شد و چون سطح احتمال این آزمون بیش از 5 درصد است، نبود خودهمبستگی سریالی را در الگو نشان میدهد. برای تشخیص وجود یا نبود ناهمسانی واریانس نیز از آزمون والد تعدیلشده در نرمافزار استاتا استفاده شده است. سطح احتمال این آزمون کمتر از 5 درصد است؛ بنابراین وجود ناهمسانی واریانس را در الگوی فوق نشان میدهد که ناهمسانی واریانس رفع شده است. سطح معنیداری آمارۀ والد (98/954) برابر با 000/0 و کمتر از 5 درصد است؛ بنابراین گفتنی است الگو در حالت کلی، معنیدار است. ضریب تعیین تعدیلشدۀ 24 درصد، نشان میدهد متغیر وابسته، 24 درصد به متغیرهای مستقل موجود در الگو و 76 درصد به سایر متغیرها وابسته است که در الگوی فوق در نظر گرفته نشده است. از بین متغیرها، تمرکز مالکیت، اندازۀ شرکت، نرخ رشد و ریسک اختصاصی، رابطۀ مستقیم با متغیر وابسته دارند و سطح معنیداری آنها کمتر از 5 درصد است؛ بنابراین با اطمینان 95 درصد میتوان گفت این روابط مستقیم، معنیدار هستند. همچنین متغیر نوع مالک، اهرم مالی و اخبار بد، رابطۀ معکوس و معنیداری با متغیر وابسته دارند.
جدول (1) نتایج برآورد الگوی پژوهش
Timelinessit=α+β1Own Conit +β2OwnerTypeit +β3OutDirit+ β4Sizeit +β5Leverageit+ β6BadNewsit + β7Book _ to _ Mktit + β8Volatilityit +eit |
||||
متغیرها |
ضرایب |
خطای استاندارد |
آمارۀ Z |
سطح معنیداری |
عرض از مبدأ |
175/0- |
032/0 |
34/5- |
000/0 |
Own Con |
0002/0 |
0007/0 |
84/2 |
004/0 |
Owner type |
0099/0- |
0042/0 |
35/2- |
019/0 |
OutDir |
0065/0- |
0086/0 |
76/0- |
448/0 |
Sizeit |
017/0 |
0026/0 |
45/6 |
000/0 |
Leverage it |
071/0- |
0087/0 |
19/8- |
000/0 |
BadNewsit |
008/0- |
0034/0 |
59/2- |
010/0 |
Book _ to _ Mktit |
028/0 |
010/0 |
59/2 |
010/0 |
Volatility it |
0052/0 |
0001/0 |
53/28 |
000/0 |
معنیداری الگو |
آمارۀ والد |
98/954 |
سطح معنیداری |
000/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
24 درصد |
|||
اف لیمر |
مقدار آماره (60/1)، سطح معنیداری (001/0) |
|||
هاسمن |
مقدار آماره (42/49)، سطح معنیداری (000/0) |
|||
ناهمسانی واریانس |
مقدار آماره (66/884)، سطح معنیداری (000/0) |
|||
خودهمبستگی سریالی |
مقدار آماره (527/.)، سطح معنیداری (527/0) |
نتیجۀ نهایی حاصل از آزمون فرضیهها نشان داد تمرکز مالکیت، تأثیر مستقیم و معناداری در بههنگامبودن سود دارد. علاوه بر این، مالکیت دولتی، تأثیر معکوس و معناداری در بههنگامبودن سود دارد. درنهایت، اینکه استقلال هیأتمدیره (نسبت اعضای غیرموظف در هیأتمدیره) در بههنگامبودن سود، تأثیر معناداری ندارد.
نتایج و پیشنهادها
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر ساز و کارهای حاکمیت شرکتی در بههنگامبودن اطلاعات سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش انجام این پژوهش، کتابخانهای و میدانی است. آزمون فرضیۀ اول پژوهش، رابطۀ استقلال هیأتمدیره و بههنگامبودن سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کرد. نتایج نشان داد بین استقلال هیأتمدیره و بههنگامبودن سود، ارتباط معنادار وجود ندارد و درنتیجه، فرضیۀ اول پژوهش رد شد. نتایج این فرضیه با نتایج پژوهش بحری ثالث، بهنامون وحسینزاده (1392) که در پژوهش خود، رابطۀ بین ویژگیهای هیأتمدیره و مربوطبودن اطلاعات حسابداری را در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی کردند، همخوانی دارد. نتایج پژوهش آنها نشان داد ویژگیهای هیأتمدیره یعنی اندازه و استقلال هیأتمدیره، دوگانگی نقش مدیر عامل از رئیس هیأتمدیره و دانش مالی هیأتمدیره در مربوطبودن اطلاعات حسابداری تأثیر ندارد و ویژگیهای هیأتمدیره از عوامل اصلی مؤثر در مربوطبودن اطلاعات حسابداری نیست.. نتایج بهدستآمده از آزمون فرضیۀ دوم، نشاندهندۀ تأثیر معنادار تمرکز مالکیت در بههنگامبودن سود است. همچنین ضریب متغیر تمرکز مالکیت نشان میدهد هرچه مالکیت در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار متمرکزتر باشد، بههنگامبودن سود نیز بیشتر میشود و سود، ویژگی بههنگامبودن دارد؛ بنابراین نتایج، گفتنی است یکی از عوامل مؤثر در بههنگامبودن سود، تمرکز مالکیت برای مالکان شرکتها است. نتایج این فرضیه با پژوهش ذبیحی و حنیفه (1394) همخوانی ندارد. نتایج پژوهش آنها نشان داد رابطۀ تمرکز مالکیت و بهموقعبودن سود بهصورت معکوس است و تمرکز مالکیت، تأثیر منفی و معنیداری در بههنگامبودن گزارش سود شرکتها دارد. آزمون فرضیۀ سوم پژوهش، رابطۀ مالکیت دولتی و بههنگامبودن سود را در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی کرد. نتایج بهدستآمده، نشاندهندۀ رابطۀ معنادار و منفی بین مالکیت دولتی و بههنگامبودن سود و پذیرش فرضیۀ سوم است. نتایج این فرضیه با پژوهش ذبیحی و حنیفه (1394) همخوانی دارد. آنها تأثیر ساز و کارهای حاکمیت شرکتی را در بههنگامبودن گزارش سود شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران آزمودند. نمونۀ آماری پژوهش شامل 144 شرکت پذیرفتهشده در بورس است که دادههای آنها برای یک دورۀ 5 ساله از 1388 تا 1392 گردآوری شد. شواهد تجربی بهدستآمده از آزمون فرضیهها نشان داد مالکیت دولتی، تأثیر منفی معنیداری در بههنگامبودن گزارش سود شرکتها دارد.
نتایج در این پژوهش، نشاندهندۀ وجود رابطۀ مثبت معنادار بین اندازۀ شرکت و بههنگامبودن سوداست؛ از اینرو، گفتنی است شرکتهای بزرگتر، محیط اطلاعاتی قویتری دارند و در آنها سیستم حسابداری بهتر تجهیزشدهای، برای اطمینان از افشای بهموقع اطلاعات مالی وجود دارد. همچنین شرکتهای بزرگتر، منابع مالی مناسبی برای تسریع فرایندهای حسابرسی دارند. دیگر نتایج این پژوهش، وجود رابطۀ معنادار ولی منفی را بین اهرم مالی و بههنگامبودن سود نشان میدهد. همچنین شواهد نشان میدهد بین اخبار بد و بههنگامبودن سود، رابطۀ معنادار منفی وجود دارد. نتایج مطالعههای گذشته نیز نشان میدهد شرکتهای دارای عملکرد ضعیف در افشای اطلاعات مالی منفی برای جلوگیری از کاهش شدید قیمت سهام خود تأخیر دارند. در حالت عکس، شرکتهایی که میانگین عملکرد بالاتر از میانگین دارند، احتمالاً به دنبال افشای اخبار خوب دربارۀ فعالیت خود قبل از انتشار گزارشهای مالی هستند تا به این ترتیب بتوانند منابع مالی ضروری خود را با بهترین شرایط و کمترین هزینه به دست آورند. مدیران این شرکتها همچنین به دنبال افشای زودتر اطلاعات برای کسب منافع شخصی همچون حفظ موقعیت و توجیه مزایای خود هستند. علاوه بر این، همانگونه که در جدول نشان داده شد، بین نرخ رشد و ریسک سیستماتیک با بههنگامبودن سود، رابطۀ معنادار و مثبتی وجود دارد. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺞ بهدستآمده، پیشنهاد میشود ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اینکه ﺍﺭﻗﺎﻡ ﺳﻮﺩ، ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﺯ مهمترین نکات ﺗﺄﺛﻴﺮﮔــﺬﺍﺭ ﺩﺭ ﺗﺼــﻤﻴمگیـﺮﻱ استفادهکنندگان ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺕﻫﺎﻱ ﻣﺎﻟﻲ ﺍﺳﺖ، استفادهکنندگان ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﻜﺘﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﺳﻮﺩ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺗﻤﺮﻛـﺰ ﻣﺎﻟﻜﻴـﺖ برونسازمانی ﺑﻴﺸــﺘﺮﻱ دارند، ﻗﺎﺑــﻞ ﺍﺗﻜــﺎﺗﺮ ﺍﺯ شرکتهایی ﺑـﺎ ﺳـﺎﺧﺘﺎﺭ ﻣﺎﻟﻜﻴـﺖ ﭘﺮﺍﻛﻨـﺪﻩ ﺍﺳـﺖ. نقش ساختار هیأتمدیره (استقلال هیأتمدیره) در زمینۀ افشای مالی بسیار ضعیف است؛ بنابراین سیاستگذاران باید توجه داشته باشند که حضور اعضای غیرموظف در هیأتمدیره به تنهایی کافی نیست و ممکن است توجه به سایر ویژگیهای آن مانند تجربۀ اعضا یا سطح تحصیلات آنها مناسبتر باشد. این ابزار نظارتی باید به کاهش تضاد منافع بین سهامداران و مدیران کمک کند؛ بنابراین باید به تقویت این ابزار توجه شود. ﻫﻤﺎنگوﻧﻪﮐﻪ از ﻧﺘﺎﯾﺞ پژوهش ﻣﺸـﺨﺺ شد، ﺷﺮﮐﺖﻫﺎﯾﯽﮐﻪ ﻋﻤﺪۀ ﺳﻬﺎﻣﺸﺎن دراﺧﺘﯿﺎر دوﻟـﺖ ﯾﺎ ﺳﺎزﻣﺎنها و ﻧﻬﺎدهای دوﻟﺘﯽ و ﺷﺒﻪدوﻟﺘﯽ است، سود بههنگامی نخواهند داشت؛ بنابراین ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد میشود، برای اﻓـﺰاﯾﺶ بهموقعبودن ﺳﻮد در اﯾﻦ ﺷـﺮکتها، سیاستهای ﺧﺼﻮﺻـیﺳﺎزی و واﮔﺬاری ﺳﻬﺎم دوﻟﺖ ﺗﺪاوم ﯾﺎﺑﺪ.