Document Type : Research Paper
Authors
1 MA Student, Department of Management, Persian Gulf International Branch, Islamic Azad University, Khoramshar, Iran
2 Assistant Professor, Faculty of Human Sciences, Shahed University, Tehran, Iran
3 Assistant Professor, Department of Economics, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
مقدمه
مدیریت سرمایه در گردش، نقش اساسی در عملکرد روزانۀ واحدهای تجاری دارد؛ بنابراین مدیریت سرمایه در گردش، عنصر مهمی در نظام مالی شرکت محسوب میشود؛ بهگونهایکه تأثیر مستقیمی در نقدینگی و سودآوری بنگاه دارد [17]. به بیان گیل[1] و همکاران (2010) مدیریت سرمایه در گردش، یکی از مهمترین مسائل پیش روی مدیران واحدهای تجاری است که در رشد و بقای شرکت، نقش مهمی دارد و همچنین یکی از اجزای مهم مدیریت تأمین مالی شرکتها است؛ زیرا بهطور مستقیم، در سودآوری شرکتها تأثیر میگذارد. مدیریت سرمایه در گردش درواقع، همان مدیریت بر داراییها و بدهیهای جاری است. سوء مدیریت در ادارۀ داراییهای جاری احتمال دارد هزینههای زیادی در برداشته باشد. سرمایهگذاری بیش از حد لازم در داراییهای جاری، منابع مالی محدود واحد انتفاعی را به خود اختصاص میدهد که در موارد سودآورتر میتواند استفاده و موجب تحمل هزینۀ فرصت ازدسترفته شود [19]. همچنین سرمایهگذاری کمتر از حد لازم در داراییهای جاری نیز ممکن است پرهزینه باشد؛ بنابراین بهدستآوردن روابط این عوامل و عملکرد مالی و سودآوری شرکتها، مدیران مالی را برای بهینهکردن آنها میتواند یاری دهد؛ بنابراین حوزۀ مهمی از مبانی تأمین مالی شرکتها، تمرکز بر فرصتهای سرمایهگذاری است. فرصتهای سرمایهگذاری، یکی از ابزارهای رشد در اختیار مدیران است و مدیریت کارای سرمایه در گردش باعث برانگیختن فرصتهای سرمایهگذاری و مانع وقفههای پرهزینۀ عملیات روزانۀ شرکتها میشود [18] در همین راستا، اینکیوویست و همکاران[2] (2015)[6] در پژوهشی، ارتباط مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتهای فنلاندی را در چرخههای مختلف تجاری بررسی کردند. نتایج این پژوهش، نشان داد تأثیر چرخههای تجاری در رابطۀ سرمایه در گردش و سودآوری شرکتها در دورههای رکود اقتصادی در مقایسه با دورههای رونق بیشتر است؛ اما همانگونه که گفته شد، توجه به جنبههای کلان اقتصاد، یکی از موارد اصلی است که این پژوهش را از پژوهشهای دیگر متمایز میکند؛ در حالی که مطالعات داخلی کمتر به این جنبه توجه کردهاند. کراس و مانیکاس[3] (2014) ارتباط مدیریت جریان نقدی و عملکرد مالی شرکتهای امریکایی را بررسی کردند. نتایج بررسیهای آنان مشخص کرد چرخۀ تبدیل وجه نقد با عملکرد مالی شرکتها، ارتباطی ندارد؛ اما چرخۀ وجه نقد عملیاتی، ارتباط معناداری با شاخص کیوتوبین دارد. همچنین کاهش حسابهای دریافتنی و موجودی کالا نیز ارتباط معناداری با بهبود عملکرد مالی داشتهاند. گومز[4] (2013) در پژوهش خود دربارۀ ارتباط غیرخطی مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتهای پرتغالی در دورۀ 2004 تا 2009، نشان داد ارتباطی غیرخطی بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتها برقرار است. اولاینکا[5] (2012) در مطالعهای دربارۀ عوامل مؤثر در سرمایۀ در گردش شرکتها در کشور نیجریه، به این نتیجه رسید که رشد فروش، چرخۀ عملیاتی و فعالیتهای اقتصادی، رابطۀ مستقیم و اهرم مالی، رابطۀ معکوس با سرمایۀ در گردش دارد. یوسفزاده و اعظمی (1394) تأثیر مدیریت سرمایه در گردش را در سودآوری شرکت در چرخههای مختلف تجاری بررسی کردند که نتایج این پژوهش بهطورکلی، نشاندهندۀ وجود رابطۀ معکوس بین چرخۀ تبدیل وجه نقد و سودآوری شرکتها است. یافتۀ دیگر پژوهش نیز نشان میدهد تأثیر چرخۀ تجاری در رابطۀ سرمایه در گردش و سودآوری شرکتها در دورۀ رکود اقتصادی در مقایسه با دورههای رونق اقتصادی پررنگتر است. یحییزادهفر و همکاران (1393) رابطۀ مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران را بررسی کردند. نتایج نشان داد بین مدیریت سرمایه در گردش و سودآوری، ارتباط وجود ندارد. در پژوهش دیگری، واعظ و همکاران (1393) با بررسی رابطۀ تمرکز مالکیت و ساختار هیأتمدیره با کارایی مدیریت سرمایه در گردش به این نتیجه رسیدند که تمرکز مالکیت، ارتباط منفی و معناداری با دورۀ تبدیل موجودی و چرخۀ تبدیل وجه نقد دارد؛ اما ارتباط معناداری با دورۀ وصول مطالبات و دورۀ پرداخت بدهی ندارد. یکی از موضوعهای بسیار مهم و در خور تأمل در اقتصاد ایران، بحث سرمایهگذاری و تأثیر آن در دستیابی به اهداف توسعۀ پایدار است. سرمایهگذاری، فرایند استراتژیک و بلندمدتی است که در آن تخصیص منابع کلان و در خور توجه مدّنظر است و از ویژگیهای مهم آن، زیادبودن ریسک و بهتبع آن، انتظار کسب بازده زیاد است. سرمایهگذاری، انکارناپذیری مؤلفه و عامل برنامهریزی برای دستیابی به اهداف توسعه است. تفکر استراتژیک در تدوین برنامههای راهبردی، کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در محیط چالشی امروز، ضرورت و اهمیت سرمایهگذاری را قطعی کرده است [15]. اسمیت معتقد است مدیریت سرمایه در گردش بهدلیل تأثیر در ریسک و سودآوری و درنتیجه در ارزش شرکت، اهمیت ویژهای دارد؛ زیرا سرمایهگذاری در سرمایه در گردش، شامل مبادله بین سودآوری و ریسک است و تصمیمهایی که به افزایش سودآوری گرایش دارد، به افزایش ریسک نیز منجر میشود و برعکس. سرمایهگذار با توجه به ارزش شرکت، اولویت خود را در سرمایهگذاری مشخص میکند. تعیین ارزش شرکت ازجمله عوامل مهم در فرایند سرمایهگذاری است [19] .لذا هدف این پژوهش بررسی رابطۀ تغییرات انجامشده در سرمایه در گردش با عملکرد و سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار است؛ بهعبارتدیگر، اگر یک مدیر، سرمایه در گردش خود را خوب مدیریت کرده باشد، این عملکرد مدیر چه تأثیری در فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت میگذارد.
مبانی نظری
مدیریت سرمایه در گردش مفهومی است که بهطورمعمول، در تمامی مبانی مالی شرکتی دیده میشود. این امر نشاندهندۀ اهمیت آن برای شرکتها است. پاداچی[6] (2006) بیان میکند به چند دلیل، مدیریت سرمایه در گردش برای سلامت مالی واحدهای تجاری ضروری است: اولاً، اگر مبالغ سرمایهگذاریشده در سرمایه در گردش نسبت به جمع داراییهای موجود شرکت، ناموزون باشد، ممکن است این مبالغ در یک موقعیت کارا استفاده نشده باشد؛ به عبارت دیگر، مدیریت خوب و منظم سرمایه در گردش به افزایش ارزش بازار واحد تجاری منجر میشود و مدیریت کارای سرمایه در گردش، نتایج اساسی میتواند به بار آورد و چشمپوشی از آن برای هر شرکتی ممکن است خطرناک باشد. دوماً، مدیریت سرمایه در گردش بهطور مستقیم، در نقدینگی و سودآوری واحدهای تجاری و همچنین ارزش خالص آنها اثر میگذارد. همچنین مدیران سعی میکنند با مدیریت سرمایه در گردش، سودآوری شرکت را به نفع سهامداران مدیریت کنند. بنا به ضرورت مذکور و از آنجا که فرصتهای رشد (سرمایهگذاری)، نیروی محرکی است که انگیزه ایجاد میکند و پاداشی برای سرمایهگذاران محسوب میشود، و نیز برای افزایش قدرت پیشبینی سرمایهگذاران و کاهش ریسک شرکت، شناسایی عوامل مؤثر در فرصتهای سرمایهگذاری میتواند بسیار مفید و حائز اهمیت باشد؛ بنابراین پژوهش حاضر با بررسی تأثیر سرمایه در گردش در جنبههای مختلف عملکرد شرکت که متعاقباً در فرصتهای سرمایهگذاری و سودآوری آن مؤثر خواهد بود، به شناسایی عوامل مؤثر در عملکرد مالی و همچنین برآورد عملکرد مالی و سودآوریهای آیندۀ آنان میتواند کمک زیادی کند. سرمایهگذاری از متغیرهای مهم اقتصادی است که همواره مباحث عمدهای را به خود اختصاص داده است. مکاتب فکری مختلف، تعاریف متفاوتی از سرمایهگذاری ارائه دادهاند. در یکی از تعاریف، سرمایهگذاری اینگونه بیان شده است: سرمایهگذاری عبارت است از به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به امکان مصرف بیشتر در آینده. سرمایهگذاری را همچنین میتوان اینگونه تعریف کرد: سرمایهگذاری، مخارج برای تحصیل یک دارایی است که انتظار میرود درآمد یا خدمت ارائه کند. سرمایهگذاری بلندمدت به طبقهای از سرمایهگذاریها گفته میشود که به قصد استفادۀ مستمر در فعالیتهای واحد تجاری نگهداری میشود. یک سرمایهگذاری هنگامی بهعنوان دارایی غیرجاری طبقهبندی میشود که قصد نگهداری آن برای مدت طولانی بهوضوح قابل اثبات باشد یا توانایی واگذاری آن با سرمایهگذار، محدودیتهایی داشته باشد [21]. گفتنی است با توجه به تعریف فوق، سرمایهگذاری، نوعی مقایسه بین هزینههای فرصت دو نوع ارزش است:1) ارزش فعلی سرمایۀ در دسترس که غیر از واردشدن در فرایند سرمایهگذاری، میتواند هزینۀ فرصت دیگری نیز داشته باشد. 2) ارزش آیندهای که احتمالاً از فرایند تولید، عاید سرمایهگذاری میشود.
مبانی موجود، چندین استدلال نظری برای درک ارتباط سرمایه در گردش و عملکرد شرکت ارائه میکند؛ بنابراین انتظار میرود سرمایهگذاری اضافی در سرمایه در گردش، آثار مثبتی به همراه داشته باشد، بهویژه برای شرکتهایی که سرمایه در گردش اندکی دارند. علت این موضوع این است که سرمایه در گردش به شرکتها اجازه میدهد با افزایش فروش و سودآوری رشد کنند؛ برای مثال، افزایش موجودی کالا باعث کاهش هزینۀ تأمین میشود، سپری را در برابر نوسانهای قیمت ورودیها ایجاد میکند و ازدستدادن فروش بهدلیل نوسانهای بالقوه تقاضا را کاهش میدهد (برای مثال، بلیندر و ماکسینی[7]، 1991؛ فازاری و پترسن[8]، 1993؛ کارستن و گروئن[9]، 2004). سرمایهگذاری اضافی در سرمایه در گردش میتواند منشأ آثار معکوس نیز باشد و به تخریب ارزش سهامداران منجر شود. مانند هرگونه سرمایهگذاری دیگر، افزایش سرمایه در گردش، مستلزم تأمین مالی اضافی است که به نوبۀ خود شامل هزینههای تأمین مالی و فرصت است (برای مثال، کیسچنیک[10] و همکاران، 2013)؛ بنابراین شرکتهایی که سرمایه در گردش زیادی در ترازنامۀ خود دارند، بهصورت بالقوه با هزینۀ بهره و ریسک ورشکستگی بیشتری نیز مواجه هستند.
علاوه بر این، اکتاس و همکاران (2014) بیان کردند برای شرکتهایی که سرمایه در گردش اضافی دارند، سرمایهگذاری میتواند راهکار مناسبی برای کاهش سرمایه در گردش از یک دوره به دوره دیگر باشد و افزایش عملکرد شرکت را به همراه داشته باشد. اگر شرکت، منابع استفادهشده را برای کاربردهای باارزشتر منتقل کند، کاهش سرمایه در گردش میتواند با افزایش عملکرد شرکت همراه باشد (برای مثال، آتاناسف و کیم[11]، 2009). بنا بر استدلالهای مطالعات پیشین مبنی بر اینکه سرمایه در گردش را منبعی برای وجوه داخلی (فازاری و پترسن، 1993؛ اکبو و کیسر[12]، 2013) یا جایگزینی برای وجه نقد (باتس[13] و همکاران، 2009) میتوان در نظر گرفت، انتظار میرود سرمایهگذاری شرکت، راهکار بالقوهای برای بهبود سرمایه در گردش و افزایش عملکرد شرکت باشد؛ بنابراین در شرکتهایی که سرمایه در گردش اضافی دارند، ارتباط معکوسی بین مدیریت سرمایه در گردش و سرمایهگذاری شرکت انتظار میرود. این در حالی است که برای شرکتهایی که سطح سرمایه در گردش آنها کم است، ارتباط معناداری بین سرمایه در گردش و سرمایهگذاری شرکت انتظار نمیرود.
با توجه به مطالب پیشگفته و برای بررسی ارتباط غیرخطی مدیریت سرمایه در گردش با عملکرد و سرمایهگذاری در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، فرضیههایی بهشرح زیر ارائه شد:
فرضیۀ اصلی اول پژوهش: ارتباطی غیرخطی بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد شرکت (شامل بازده سهام و بازده دارایی) وجود دارد (این ارتباط در سطوح پایین سرمایه در گردش، مستقیم و در سطوح بالای آن، معکوس است).
فرضیۀ فرعی اول: ارتباطی غیرخطی بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد سهام (بازده سهام) شرکت وجود دارد (این ارتباط در سطوح پایین سرمایه در گردش، مستقیم و در سطوح بالای آن، معکوس است).
فرضیۀ فرعی دوم: ارتباطی غیرخطی بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد عملیاتی (بازده داراییهای) شرکت وجود دارد (این ارتباط در سطوح پایین سرمایه در گردش، مستقیم و در سطوح بالای آن، معکوس است).
فرضیۀ اصلی دوم پژوهش: در سطوح بالای سرمایه در گردش، ارتباط معکوسی بین مدیریت سرمایه در گردش و سرمایهگذاری شرکت وجود دارد.
روش پژوهش
پژوهش حاضر بهلحاظ هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری این پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است که دورۀ مالی آنها به پایان اسفند هر سال ختم شود تا دادهها را در کنار یکدیگر بتوان قرار داد و در قالبهای تابلویی یا تلفیقی به کار برد (برحسب نتایج آزمونهای پیشفرض). همچنین در طول دورۀ پژوهش، تغییر در دورۀ مالی نداشته باشند و دادههای لازم برای متغیرهای پژوهش در طول دورۀ زمانی 1389 تا 1393 موجود باشد. ضمناً جزء شرکتهای سرمایهگذاری، مؤسسات مالی و اعتباری، بانکها، بیمهها و هلدینگها نباشد. با توجه به این شرایط 155 شرکت انتخاب و بررسی شد. برای دستیابی به دادههای مدّنظر برای پردازش فرضیههای پژوهش، از اطلاعات صورتهای مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و نرمافزار رهآورد نوین استفاده شده است. روش آماری مدّنظر در این پژوهش، روش دادههای ترکیبی است و برای آزمون فرضیهها از الگوی رگرسیون خطی چندمتغیره استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار Eviews 9 بهره گرفته شده است.
برای آزمون فرضیۀ فرعی اول پژوهش از الگوهای زیر استفاده شد:
(1)
SrockReturni,t+1 = β0 + β1ExcessNWC+i,t + β2FirmSizei,t +β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t
(2)
SrockReturni,t+1 = β0 + β1ExcessNWC-i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t
برای آزمون فرضیۀ فرعی دوم پژوهش از الگوهای زیر استفاده شد:
(3)
ROAi,t = β0 + β1ExcessNWC+i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t
(4)
ROAi,t = β0 + β1ExcessNWC-i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t
برای آزمون فرضیۀ اصلی دوم پژوهش از الگوی زیر استفاده شد:
(5)
Investmenti,t = β0 + β1ExcessNWC+i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t
(6)
Investmenti,t = β0 + β1ExcessNWC-i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t
که در آنها، SrockReturni,t+1 اشاره به بازده سهام شرکت i در سال t+1 دارد که بازه یک سالهای برای انعکاس اطلاعات صورتهای مالی منظور شده است. برای محاسبۀ بازده سهام از معیار زیر استفاده شده است:
ROAi, نشاندهندۀ بازده عملیاتی شرکت (نسبت سود خالص به داراییها)، Investmenti,tنشاندهندۀ سرمایهگذاری شرکت نسبت (مخارج سرمایهای به داراییها) است که مخارج سرمایهای مزبور از صورت جریان وجه نقد مستخرج میشود. ExcessNWC+i,t نشاندهندۀ انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی از مقدار بهینه است که برای محاسبۀ آن از تفاضل خالص سرمایه در گردش عملیاتی شرکت i در سال t و میانگین خالص سرمایه در گردش عملیاتی صنعت j در سال t استفاده میشودExcessNWC-i,t نشاندهندۀ انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی از مقدار بهینه است که برای محاسبۀ آن از تفاضل خالص سرمایه در گردش عملیاتی شرکت i در سال t و میانگین خالص سرمایه در گردش عملیاتی صنعت j در سال t استفاده میشود. همچنین در فرجام متغیرهای کنترلی الگوهای فوق (FirmSizei,t، IntangibleAssetsi,t، Leveragei,t، FixedAssetsGrowthi,t، CashReservesi,t، CashFlowi,t) که بهترتیب، نشاندهندۀ اندازه شرکت (لگاریتم طبیعی کل داراییها)، داراییهای نامشهود (نسبت داراییهای نامشهود بهکل داراییها)، اهرم مالی (نسبت بدهیها به داراییها)، رشد داراییهای ثابت (تفاضل داراییهای ثابت شرکت i در سال t و داراییهای ثابت شرکت i در سال 1-t تقسیم بر داراییهای ثابت شرکت i در سال 1-t)، موجودی نقد شرکت (نسبت موجودی نقد شرکت بهکل داراییهای آن)، جریان نقد عملیاتی شرکت (نسبت جریان نقد عملیاتی شرکت بهکل داراییها) است.
برای آزمون فرضیه فرعی اول تحقیق از مدلهای زیر استفاده میشود: SrockReturni,t+1 = β0 + β1ExcessNWC+i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t (1) SrockReturni,t+1 = β0 + β1ExcessNWC-i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t (2) |
یافتهها
میانگین، اصلیترین و مهمترین شاخص مرکزی به شمار میآید که نشاندهندۀ نقطۀ تعادل و مرکز ثقل توزیع است. مقدار میانگین متغیر بازده سهام، 378/0 است. میانه نقطهای است که یک نمونه را به دو قسمت مساوی تقسیم میکند؛ به عبارت دیگر، 50 درصد مشاهدات، قبل و 50 درصد مشاهدات، بعد از آن قرار دارد. مقدار میانۀ متغیر بازده سهام، 086/0 است. با در نظرگرفتن و مقایسۀ مقادیر میانگین و میانۀ بازده سهام، مشهود است که بازده سرمایهگذاری در بازار سرمایۀ ایران، در موارد خاصی، پراکندگیها و مقادیر بزرگ دارد که موجب افزایش مقدار میانگین شده است؛ بنابراین برای کسب بازده بیشتر باید سهام دارای ویژگیهای مطلوب را شناسایی کرد؛ در غیر این صورت، بازده در حدود 8 درصد را بازده متداولتر میتوان دانست.
یکی از مهمترین معیارهای پراکندگی، انحراف معیار است. معیار برای متغیر بازده سهام، 931/0 است. گفتنی است بیشترین مقدار متغیر بازده سهام برابر با 943/4 و کمترین مقدار آن برابر با 784/0- است. علاوه بر این، مقادیر بیشینه و کمینۀ متغیر بازده عملیاتی بهترتیب، برابر 631/0 و 426/0- و مقادیر میانگین و میانه آن بهترتیب، برابر 094/0 و 082/0 است. نتایج آزمون همبستگی پیرسون متغیرهای پژوهش در جدول 1 ارائه شده است. نتایج نشان میدهد همبستگی معناداری بین خالص سرمایه در گردش عملیاتی، انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی و انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی با بازده سهام شرکتها وجود ندارد. این در حالی است که خالص سرمایه در گردش عملیاتی و انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی، همبستگی معکوس و معنادار با بازده عملیاتی دارد و انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی، همبستگی مستقیم و معنادار با بازده عملیاتی دارد.
جدول (1) آزمون همبستگی متغیرهای پژوهش
متغیر |
بازده سهام |
بازده عملیاتی |
سرمایهگذاری |
خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
اندازۀ شرکت |
داراییهای نامشهود |
اهرم مالی |
رشد داراییهای ثابت |
موجودی نقد |
جریان نقد عملیاتی |
بازده سهام |
1 |
06/0- 143/0 |
03/0- 462/0 |
008/0 848/0 |
001/0 978/0 |
016/0 726/0 |
06/0- 131/0 |
033/0 461/0 |
074/0 105/0 |
01/0- 728/0 |
03/0 509/0 |
088/0 054/0 |
بازده عملیاتی |
|
1 |
29/0 000/0 |
2/0- 000/0 |
24/0- 000/0 |
213/0 000/0 |
174/0 000/0 |
00/0- 875/0 |
59/0- 000/0 |
002/0 959/0 |
295/0 000/0 |
447/0 000/0 |
سرمایهگذاری |
|
|
1 |
24/0- 000/0 |
24/0- 000/0 |
134/0 003/0 |
206/0 000/0 |
01/0- 671/0 |
16/0- 000/0 |
144/0 001/0 |
146/0 001/0 |
342/0 000/0 |
خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
|
|
|
1 |
943/0 000/0 |
4/0- 000/0 |
045/0 324/0 |
08/0- 067/0 |
024/0 589/0 |
00/0- 941/0 |
16/0- 000/0 |
2/0- 000/0 |
انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
|
|
|
|
1 |
68/0- 000/0 |
008/0 859/0 |
11/0- 011/0 |
074/0 106/0 |
01/0- 787/0 |
16/0- 000/0 |
23/0- 000/0 |
انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
|
|
|
|
|
1 |
078/0 089/0 |
134/0 003/0 |
15/0- 001/0 |
026/0 558/0 |
1/0 029/0 |
186/0 000/0 |
اندازۀ شرکت |
|
|
|
|
|
|
1 |
1/0- 022/0 |
022/0 628/0 |
159/0 000/0 |
06/0- 179/0 |
056/0 22/0 |
داراییهای نامشهود |
|
|
|
|
|
|
|
1 |
02/0 652/0 |
06/0- 165/0 |
13/0- 003/0 |
112/0 014/0 |
اهرم مالی |
|
|
|
|
|
|
|
|
1 |
007/0 866/0 |
29/0- 000/0 |
33/0- 000/0 |
رشد داراییهای ثابت |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
1 |
01/0- 774/0 |
01/0- 667/0 |
موجودی نقد |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
1 |
327/0 000/0 |
جریان نقد عملیاتی |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
1 |
علاوه بر این، خالص سرمایه در گردش عملیاتی و انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی، همبستگی معکوس و معنادار با سرمایهگذاری دارد و انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی، همبستگی مستقیم و معنادار با سرمایهگذاری دارد. پیش از تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش، پایایی متغیرها به این معنا است که ثابتبودن میانگین و واریانس متغیرها در طول زمان و کوواریانس متغیرها بین سالهای مختلف و بهوجودآمدن رگرسیون کاذب بررسی شده است؛ اما در این راستا، برای انجام این تحلیل، از آزمون ایم، پسران و شین استفاده و مقدار سطح معناداری کلیّۀ متغیرهای پژوهش کمتر از 5 درصد مشاهده شد؛ بنابراین تمامی متغیرهای پژوهش در دورۀ مدّنظر در سطح اطمینان 95 درصد پایا است.
ابتدا برای تعیین روش بهکارگیری دادههای ترکیبی و تشخیص همگن یا ناهمگنبودن آنها از آزمون چاو و آمارۀ F لیمر استفاده شده است. فرضیههای آماری این آزمون عبارتند از: فرض H0 براساس نبود آثار فردی غیر قابل مشاهده است و فرض H1براساس وجود آثار فردی غیر قابل مشاهده قرار دارد. اگر فرض H0پذیرفته شود، به این معناست که الگو، آثار فردی غیر قابل مشاهده دارد؛ بنابراین آن را با الگوی رگرسیون تلفیقی میتوان تخمین زد؛ اما اگر فرض H1پذیرفته شود، به این معنی است که در الگو،آثار فردی غیر قابل مشاهده وجود دارد. در صورتی که نتایج این آزمون، مبنی بر بهکارگیری دادهها بهصورت دادههای تابلویی شود، باید برای تخمین الگوی پژوهش از یکی از الگوهای آثار ثابت (FEM) یا آثار تصادفی (REM) استفاده شود. برای انتخاب یکی از این دو الگو باید آزمون هاسمن اجرا شود. فرض صفر هاسمن مبنی بر مناسببودن الگوی آثار تصادفی برای تخمین الگوهای رگرسیونی دادههای تابلویی است.
در راستای برآورد ضرایب الگوهای مربوط به آزمون فرضیۀ فرعی اول فرضیۀ اصلی اول پژوهش، ابتدا برای تعیین روش دادههای ترکیبی و تشخیص همگن یا ناهمگنبودن آنها، از آزمون چاو و آماره F لیمر استفاده شد. نتیجۀ آزمون چاو، نشان میدهد احتمال بهدستآمده (سطح معنیداری) برای آمارههای F بیشتر از 5 درصد است (مقادیر آمارۀ F برای الگوی اول، 562/0 و الگوی دوم، 563/0 و سطح معناداری هر دو الگو، 999/0 حاصل شد)؛ بنابراین برای آزمون این الگوها، دادهها بهصورت تلفیقی استفاده میشود؛ زیرا در هر دو الگو، فرض صفر رد نمیشود.
جدول (2) نتایج آزمون فرضیۀ فرعی اول فرضیۀ اصلی اول
الگوی (1) |
SrockReturni,t+1 = β0 + β1ExcessNWC+i,t + β2FirmSizei,t +β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t |
|||
الگوی (2) |
SrockReturni,t+1 = β0 + β1ExcessNWC-i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t |
|||
متغیر |
الگوی شمارۀ یک |
الگوی شمارۀ دو |
||
ضرایب |
سطح معناداری |
ضرایب |
سطح معناداری |
|
مقدار ثابت |
553/0 |
055/0 |
564/0 |
049/0 |
انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
032/0 |
049/0 |
- |
- |
انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
- |
- |
05/0 |
050/0 |
اندازۀ شرکت |
051/0- |
007/0 |
052/0- |
006/0 |
داراییهای نامشهود |
449/0 |
902/0 |
083/0 |
981/0 |
اهرم مالی |
425/0 |
006/0 |
441/0 |
005/0 |
رشد داراییهای ثابت |
013/0- |
568/0 |
009/0- |
649/0 |
موجودی نقد |
651/0 |
366/0 |
577/0 |
422/0 |
جریان نقد عملیاتی |
723/0 |
000/0 |
683/0 |
001/0 |
الگوی شمارۀ یک |
||||
آمارۀ F |
709/3 |
ضریب تعیین |
151/0 |
|
سطح معناداری آمارۀ F |
000/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
137/0 |
|
سطح معناداری آزمون وایت |
597/0 |
مقدار دوربین- واتسون |
408/2 |
|
الگوی شمارۀ دو |
||||
آمارۀ F |
546/3 |
ضریب تعیین |
149/0 |
|
سطح معناداری آمارۀ F |
000/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
135/0 |
|
سطح معناداری آزمون وایت |
695/0 |
مقدار دوربین- واتسون |
408/2 |
با توجه به نتایج جدول شمارۀ 2، از آنجا که در الگوی شمارۀ یک، سطح معناداری متغیر انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی کمتر از 05/0 است، ارتباط معناداری بین انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی و بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برقرار است. همچنین از آنجا که در الگوی شمارۀ دو، سطح معناداری متغیر انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی کمتر از 05/0 است، ارتباط معناداری بین انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی و بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برقراراست؛ بنابراین ارتباط معناداری بین خالص سرمایه در گردش و بازده سهام شرکتها برقرار است و فرضیۀ فرعی اول فرضیۀ اصلی اول پژوهش مبنی بر اینکه «ارتباطی غیرخطی بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد سهام (بازده سهام) شرکت وجود دارد (این ارتباط در سطوح پایین سرمایه در گردش، مستقیم و در سطوح بالای آن، معکوس است)» تأیید میشود.
این در حالی است که برای متغیر کنترلی اندازۀ شرکت، سطح معناداری کمتر از 05/0 و ضریب منفی است که بدینترتیب، ارتباط معنادار و معکوسی بین اندازۀ شرکت و بازده سهام وجود دارد. برای متغیرهای کنترلی اهرم مالی و جریان نقد عملیاتی نیز سطح معناداری کمتر از 05/0 و ضریب مثبت است که بدینترتیب، ارتباط مستقیم و معناداری بین اهرم مالی و جریان نقد عملیاتی با بازده سهام وجود دارد.
آمارۀ دوربین- واتسون الگوها نیز 408/2 است که بین 5/1 و 5/2 قرار دارد. درضمن سطح معناداری آمارۀ F نیز کمتر از 05/0 است و معناداری الگوها را نشان میدهد. مقدار ضریب تعیین تعدیلشدۀ الگوهای مدّنظر حدود 13 درصد است که نشان میدهد حدود 13 درصد از تغییرات متغیر وابسته با متغیرهای مستقل توضیحدادنی است. همچنین سطح معناداری آزمون وایت برای الگوهای فوق، بیشتر از 05/0 است که نبود مشکل ناهمسانی واریانس را نشان میدهد.
در راستای برآورد ضرایب الگوهای مربوط به آزمون فرضیۀ فرعی دوم فرضیۀ اصلی اول پژوهش، ابتدا برای تعیین روش دادههای ترکیبی و تشخیص همگن یا ناهمگنبودن آنها، از آزمون چاو و آماره F لیمر استفاده شد. با توجه به اینکه سطح معنیداری آزمون چاو کمتر از 5 درصد (مقادیر آمارۀ F برای الگوی سوم، 539/4 و برای الگوی چهارم، 534/4 و سطح معناداری هردو الگو، 000/0 حاصل شد)؛ برای آزمون این الگوها از دادهها بهصورت تابلویی استفاده شده است؛ زیرا در هر دو الگو، فرض صفر رد میشود؛ بنابراین در همین راستا، با اجرای آزمون هاسمن، ضرورت استفاده از روش آثار ثابت یا تصادفی بررسی شده است و نظر به اینکه، سطح معناداری آزمون هاسمن کمتر از 05/0 است (مقادیر آمارۀ کای اسکوئر برای الگوی سوم، 633/41 و برای الگوی چهارم، 528/44 و سطح معناداری هر دو الگو، 000/0 حاصل شد)؛ برای برآورد ضرایب الگوهای مذکور، از الگوی آثار ثابت استفاده شد. نتیجۀ آزمون الگوهای مذکور با استفاده از الگوی آثار ثابت و روش حداقل مربعات تعمیمیافتۀ برآوردی (EGLS) در جدول 3 ارائه شده است.
جدول (3) نتایج آزمون فرضیۀ فرعی دوم فرضیۀ اصلی اول
الگوی (3) |
ROAi,t = β0 + β1ExcessNWC+i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t |
||||
الگوی (4) |
ROAi,t = β0 + β1ExcessNWC-i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t |
||||
متغیر |
الگوی شمارۀ سه |
الگوی شمارۀ چهار |
|||
ضرایب |
سطح معناداری |
ضرایب |
سطح معناداری |
||
مقدار ثابت |
099/0 |
001/0 |
08/0 |
005/0 |
|
انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
018/0- |
000/0 |
- |
- |
|
انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
- |
- |
018/0 |
02/0 |
|
اندازۀ شرکت |
013/0 |
000/0 |
013/0 |
000/0 |
|
داراییهای نامشهود |
09/0 |
735/0 |
003/0 |
988/0 |
|
اهرم مالی |
32/0- |
000/0 |
307/0- |
000/0 |
|
رشد داراییهای ثابت |
006/0- |
053/0 |
006/0- |
027/0 |
|
موجودی نقد |
324/0 |
000/0 |
315/0 |
000/0 |
|
جریان نقد عملیاتی |
15/0 |
000/0 |
165/0 |
000/0 |
|
الگوی شمارۀ سه |
|||||
آمارۀ F |
359/159 |
ضریب تعیین |
679/0 |
||
سطح معناداری آمارۀ F |
000/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
674/0 |
||
روش EGLS (رفع آثار احتمالی ناهمسانی واریانس) |
مقدار دوربین- واتسون |
022/2 |
|||
الگوی شمارۀ چهار |
|||||
آمارۀ F |
931/245 |
ضریب تعیین |
765/0 |
||
سطح معناداری آمارۀ F |
000/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
762/0 |
||
روش EGLS (رفع آثار احتمالی ناهمسانی واریانس) |
مقدار دوربین- واتسون |
042/2 |
|||
با توجه به نتایج جدول 3، از آنجا که در الگوی شمارۀ سه، سطح معناداری متغیر انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی کوچکتر از 05/0 و ضریب آن منفی است، ارتباط معنادار و معکوسی بین انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی و عملکرد عملیاتی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برقرار است. همچنین از آنجا که در الگوی شمارۀ چهار، سطح معناداری متغیر انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی کوچکتر از 05/0 و ضریب آن مثبت است، ارتباط معنادار و مستقیمی بین انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی و عملکرد عملیاتی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برقرار است؛ بنابراین ارتباطی معنادار و غیرخطی بین خالص سرمایه در گردش و عملکرد عملیاتی شرکتها برقرار است؛ به این صورت که این ارتباط، ابتدا مستقیم و سپس معکوس میشود و بنابراین، فرضیۀ فرعی دوم فرضیۀ اصلی اول پژوهش مبنی بر اینکه «ارتباطی غیرخطی بین مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد عملیاتی (بازده داراییهای) شرکت وجود دارد (این ارتباط در سطوح پایین سرمایه در گردش، مستقیم و در سطوح بالای آن، معکوس است)» تأیید میشود.
این در حالی است که متغیرهای کنترلی اندازۀ شرکت، موجودی نقد و جریان نقد عملیاتی، ارتباط مستقیم و معناداری با عملکرد عملیاتی شرکت و متغیرهای کنترلی اهرم مالی و رشد داراییها، ارتباط معکوس و معناداری با عملکرد عملیاتی شرکت دارد.
آمارۀ دوربین- واتسون الگوها نیز بهترتیب، 022/2 و 042/2 است که بین 5/1 و 5/2 قرار دارد. درضمن سطح معناداری آمارۀ F نیز کمتر از 05/0 است. مقدار ضریب تعیین تعدیلشدۀ الگوهای مدّنظر بهترتیب، حدود 67 و 76 درصد است که نشان میدهد حدود 67 و 76 درصد از تغییرات متغیر وابسته با متغیرهای مستقل توضیحدادنی است. گفتنی است استفاده از روش حداقل مربعات تعمیمیافتۀ برآوردی، به رفع آثار ناهمسانی واریانس احتمالی منجر شده است.
در راستای برآورد ضرایب الگوهای مربوط به آزمون فرضیۀ اصلی دوم پژوهش، ابتدا برای تعیین روش دادههای ترکیبی و تشخیص همگن یا ناهمگنبودن آنها، از آزمون چاو و آمارۀ F لیمر استفاده شد. با توجه به اینکه سطح معنیداری آزمون چاو کمتر از 5 درصد (مقادیر آمارۀ F برای الگوی پنجم، 177/2 و برای الگوی ششم، 31/2 و سطح معناداری هردو الگو، 000/0 حاصل شد) برای آزمون این الگوها از دادهها بهصورت تابلویی استفادهشده است؛ زیرا در هر دو الگو، فرض صفر رد میشود؛ بنابراین در همین راستا، با اجرای آزمون هاسمن، ضرورت استفاده از روش آثار ثابت یا تصادفی بررسی شده است و همچنین نظر به اینکه سطح معناداری آزمون هاسمن کمتر از 05/0 است (مقادیر آمارۀ کای اسکوئر برای الگوی پنجم 043/18 و برای الگوی ششم 329/18 و سطح معناداری برای الگوی پنجم 011/0 و برای الگوی ششم 01/0 حاصل شد)؛ برای برآورد ضرایب الگوهای مذکور، از الگوی آثار ثابت استفاده شد. نتیجۀ آزمون الگوهای مذکور با استفاده از الگوی آثار ثابت و روش حداقل مربعات تعمیمیافتۀ برآوردی (EGLS) در جدول 4 ارائه شده است.
جدول (4) نتایج آزمون فرضیۀ اصلی دوم
الگوی (5) |
Investmenti,t = β0 + β1ExcessNWC+i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t |
|||
الگوی (6) |
Investmenti,t = β0 + β1ExcessNWC-i,t + β2FirmSizei,t + β3IntangibleAssetsi,t + β4Leveragei,t + β5FixedAssetsGrowthi,t + β6CashReservesi,t + β7CashFlowi,t + ԑi,t |
|||
متغیر |
الگوی شمارۀ پنج |
الگوی شمارۀ شش |
||
ضرایب |
سطح معناداری |
ضرایب |
سطح معناداری |
|
مقدار ثابت |
072/0- |
000/0 |
084/0 |
000/0 |
انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
017/0- |
000/0 |
- |
- |
انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی |
- |
- |
027/0 |
000/0 |
اندازۀ شرکت |
007/0 |
000/0 |
006/0 |
000/0 |
داراییهای نامشهود |
439/0- |
003/0 |
432/0- |
003/0 |
اهرم مالی |
0002/0 |
976/0 |
003/0 |
68/0 |
رشد داراییهای ثابت |
013/0 |
000/0 |
014/0 |
000/0 |
موجودی نقد |
029/0 |
374/0 |
068/0 |
048/0 |
جریان نقد عملیاتی |
107/0 |
000/0 |
116/0 |
000/0 |
الگوی شمارۀ پنج |
||||
آمارۀ F |
938/38 |
ضریب تعیین |
34/0 |
|
سطح معناداری آماره F |
000/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
331/0 |
|
روش EGLS (رفع آثار احتمالی ناهمسانی واریانس) |
مقدار دوربین- واتسون |
665/1 |
||
الگوی شمارۀ شش |
||||
آمارۀ F |
367/48 |
ضریب تعیین |
39/0 |
|
سطح معناداری آمارۀ F |
000/0 |
ضریب تعیین تعدیلشده |
382/0 |
|
روش EGLS (رفع آثار احتمالی ناهمسانی واریانس) |
مقدار دوربین- واتسون |
574/1 |
با توجه به نتایج جدول 4، از آنجا که در الگوی شمارۀ پنج، سطح معناداری متغیر انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی کوچکتر از 05/0 و ضریب آن منفی است، ارتباط معنادار و معکوسی بین انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی و سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برقرار است. همچنین از آنجا که در الگوی شمارۀ شش، سطح معناداری متغیر انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی، کوچکتر از 05/0 و ضریب آن مثبت است؛ ارتباط معنادار و مستقیمی بین انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی و سرمایهگذاری شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برقرار است؛ بنابراین ارتباطی معنادار و غیرخطی بین خالص سرمایه در گردش و سرمایهگذاری شرکتها برقرار است؛ به این صورت که این ارتباط، ابتدا مستقیم و سپس معکوس میشود و بنابراین، فرضیۀ اصلی دوم پژوهش مبنی بر اینکه «در سطوح بالای سرمایه در گردش، ارتباط معکوسی بین مدیریت سرمایه در گردش و سرمایهگذاری شرکت وجود دارد» با سطح اطمینان 95 درصد تأیید میشود.
متغیرهای کنترلی اندازۀ شرکت، رشد داراییهای ثابت و جریان نقد عملیاتی، ارتباط مستقیم و معناداری با سرمایهگذاری و متغیر کنترلی داراییهای نامشهود، ارتباط معکوس و معناداری با سرمایهگذاری دارد.
آمارۀ دوربین- واتسون الگوها نیز بهترتیب، 665/1 و 574/1 است که بین 5/1 و 5/2 قرار دارد. همچنین سطح معناداری آمارۀ F نیز کمتر از 05/0 است و معناداری الگوها را نشان میدهد. مقدار ضریب تعیین تعدیلشدۀ الگوهای مدّنظر بهترتیب، حدود 33 و 38 درصد است که نشان میدهد حدود 33 و 38 درصد از تغییرات متغیر وابسته با متغیرهای مستقل توضیحدادنی است. گفتنی است استفاده از روش حداقل مربعات تعمیمیافتۀ برآوردی، به رفع آثار ناهمسانی واریانس احتمالی منجر شده است.
نتایج و پیشنهادها
همانگونه که در نتایج مشهود بوده است، اجرای دقیق آزمونهای آماری برای فرضیۀ فرعی اول فرضیۀ اصلی اول پژوهش نشان داد ارتباط معناداری بین خالص سرمایه در گردش عملیاتی و بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد که این نتیجه را با نتیجۀ مطالعۀ اکتاس و همکاران (2014) میتوان منطبق دانست. گفتنی است تاکنون مطالعۀ دیگری، این موضوع را بررسی نکرده است و تنها اکتاس و همکاران (2014) در بررسی ارتباط غیرخطی بین سرمایه در گردش و بازده سهام شرکتهای امریکایی به این نتیجه رسیدند که ارتباطی غیرخطی بین آنها برقرار است. دیگر نتیجۀ این مطالعه مبنی بر رابطۀ یو شکل وارون (∩) خالص سرمایه در گردش با بازده داراییهای شرکتها را در انطباق با نتیجۀ مطالعات گومز (2013)، اکتاس و همکاران (2014) و یحییزاده فر و همکاران (1393) میتوان دانست. رابطۀ یو شکل وارون (∩) خالص سرمایه در گردش با سرمایهگذاری شرکتها نیز دیگر نتیجۀ این مطالعه بوده است که در انطباق با نتیجۀ مطالعه اکتاس و همکاران (2014) است. آنها در بررسی ارتباط غیرخطی بین سرمایه در گردش و سرمایهگذاری شرکتهای امریکایی به این نتیجه رسیدند که در سطوح بالای سرمایه در گردش، بین آنها ارتباط معکوس برقرار است. مطالعۀ حاضر در سطح شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران اجرا شده است؛ بنابراین تعمیم نتایج آن به سایر شرکتهای فعال در سطح کشور با محدودیت همراه خواهد بود. در راستای توضیح رابطۀ یو شکل وارون (∩) خالص سرمایه در گردش عملیاتی بین بازده سهام، ممکن است مدیریت بهینۀ سرمایه در گردش، آثار مفیدی برای شرکت به همراه داشته باشد؛ اما برای ارتباط آن با بازده سهام، لازم است بازار سرمایه، توانایی کافی را برای درک این موضوع داشته باشد. یکی از مهمترین مسائل مربوط به بازار سرمایه، کارایی بازار سرمایه است. منظور از کارایی بهطور خاص که در اینجا مطرح میشود، اشاره به این مسأله است که تا چه میزان، بازار در تعیین قیمت اوراق بهادار موفق عمل کرده است. موفقیت بازار به این معنی است که قیمتها بهطور پیوسته، منعکسکنندۀ اطلاعات جدید باشد؛ بنابراین بازاری را میتوان کارا نامید که کارایی لازم را برای پردازش اطلاعات داشته باشد؛ به عبارت دیگر، قیمتها در هر زمان، نشاندهندۀ ارزیابی صحیحی از اطلاعات موجود است؛ درنتیجه، قیمتها منعکسکنندۀ کامل اطلاعات موجود خواهد بود. پس از تبیین مجدد موضوع کارایی، گفتنی است صمدی و همکاران (1386) و عباسیان و همکاران (1391)، بهصراحت ناکارایی بورس اوراق بهادار تهران را تأیید کردهاند و با این شرایط بهنظر قابل درک است که مدیریت سرمایه در گردش، رابطۀ معناداری با بازده سهام نداشته باشد. در راستای توضیح رابطۀ یو شکل وارون (∩) خالص سرمایه در گردش با بازده داراییهای شرکتها، گفتنی است سرمایه در گردش به شرکتها اجازه میدهد با افزایش فروش و سودآوری، رشد کنند؛ برای مثال، افزایش موجودی کالا باعث کاهش هزینۀ تأمین میشود، سپری را در برابر نوسانهای قیمت ورودیها ایجاد میکند و ازدستدادن فروش بهدلیل نوسانهای بالقوۀ تقاضا را کاهش میدهد ]9-10-12[. همچنین سرمایهگذاری اضافی در سرمایه در گردش میتواند منشأ آثار معکوس باشد و به تخریب ارزش سهامداران منتج شود. مانند هرگونه سرمایهگذاری دیگر، افزایش سرمایه در گردش، مستلزم تأمین مالی اضافی است که به نوبۀ خود شامل هزینههای تأمین مالی و فرصت است [16]؛ بنابراین شرکتهایی که سرمایه در گردش زیادی در ترازنامۀ خود دارند، بهصورت بالقوه با هزینۀ بهره و ریسک ورشکستگی بیشتری نیز مواجه هستند. بدینترتیب، سرمایه در گردش، نقطۀ بهینهای است که تا پیش از این نقطه، افزایش خالص سرمایه در گردش عملیاتی به افزایش بازده داراییها و پس از این نقطه، به کاهش بازده داراییها منجر میشود. برای توضیح رابطۀ یو شکل وارون (∩) خالص سرمایه در گردش با سرمایهگذاری شرکتها نیز گفتنی است اکتاس[14] و همکاران (2014) بیان کردند برای شرکتهایی که سرمایه در گردش اضافی دارند، سرمایهگذاری میتواند راهکار مناسبی برای کاهش سرمایه در گردش از یک دوره به دوره دیگر باشد و افزایش عملکرد شرکت را به همراه داشته باشد. اگر شرکت منابع مدّنظر را برای کاربردهای باارزشتر منتقل کند، کاهش سرمایه در گردش میتواند با افزایش عملکرد شرکت همراه باشد [7]. بنا بر استدلالهای مطالعات پیشین مبنی بر اینکه سرمایه در گردش را منبعی برای وجوه داخلی [6-12] یا جایگزینی برای وجه نقد [8] میتوان در نظر گرفت، انتظار میرود سرمایهگذاری شرکت، راهکار بالقوهای برای بهبود سرمایه در گردش و افزایش عملکرد شرکت باشد؛ بنابراین در شرکتهایی که سرمایه در گردش اضافی دارند، ارتباط معکوسی بین مدیریت سرمایه در گردش و سرمایهگذاری شرکت انتظار میرود. بنا بر نتایج آزمون فرضیۀ فرعی اول فرضیۀ اصلی اول پژوهش مبنی بر اینکه ارتباط معناداری بین خالص سرمایه در گردش عملیاتی و بازده سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برقراراست، به سرمایهگذاران در شرکتهای مذکور پیشنهاد میشود ضمن بررسی سایر آثار مثبت مدیریت بهینۀ سرمایه در گردش، تصور نکنند این موضوع میتواند تأثیر مستقیمی در بازار داشته باشد. به مدیران شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران نیز پیشنهاد میشود برای افزایش بیشتر بازده سهام شرکت خود، رویکردهای دیگری بهجز مدیریت بهینۀ سرمایه در گردش را مدّنظر قرار دهند. بنا بر نتایج آزمون فرضیۀ فرعی دوم فرضیۀ اصلی اول پژوهش مبنی بر اینکه خالص سرمایه در گردش با بازده داراییهای شرکتها، رابطۀ یو شکل وارون (∩) دارد، به سرمایهگذاران در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پیشنهاد میشود برای انجام سرمایهگذاری بهینهتر، این موضوع را در نظر داشته باشند و با توجه به رابطۀ در خور توجه سودآوری با بازده و قیمت سهام، به وضعیت شرکت نسبت به خالص سرمایه در گردش عملیاتی بهینه همیشه توجه کنند. به مدیران شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پیشنهاد میشود برای افزایش بیشتر بازده داراییها، تلاش کنند خالص سرمایه در گردش عملیاتی شرکت را همواره در سطح بهینه قرار دهند. بنا بر نتایج آزمون فرضیۀ اصلی دوم پژوهش مبنی بر اینکه خالص سرمایه در گردش با سرمایهگذاری شرکتها رابطۀ یو شکل وارون (∩) دارد، به سرمایهگذاران در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران پیشنهاد میشود برای انجام سرمایهگذاری بهینهتر (با توجه به آثار بلندمدت سرمایهگذاری و همچنین مسائلی که از بابت کارایی و ناکارایی سرمایهگذاری ممکن است به وجود آید)، به موقعیت شرکت نسبت به خالص سرمایه در گردش عملیاتی بهینه همیشه توجه کنند.
در این مطالعه، برای بررسی ارتباط غیرخطی سرمایه در گردش با معیارهای عملکرد و سرمایهگذاری، از دو الگو مشتمل بر «انحراف مثبت خالص سرمایه در گردش عملیاتی» و «انحراف منفی خالص سرمایه در گردش عملیاتی» استفاده شد که در مطالعات آینده از متغیرهای توان اول و دوم «خالص سرمایه در گردش عملیاتی» در الگوی واحدی میتوان استفاده (رویکرد دیگری برای بررسی ارتباط غیرخطی متغیرها) و نتایج را مقایسه و جمعبندی کرد. معیارهای مدّنظر برای بررسی عملکرد در مطالعۀ حاضر، بازده سهام و بازده داراییها بود که در مطالعات آینده از سایر معیارهای عملکرد مانند بازده حقوق صاحبان سهام و شاخص کیوتوبین نیز میتوان استفاده و نتایج را مقایسه کرد. متغیر مستقل مطالعۀ حاضر، سرمایه در گردش بوده است که در مطالعات آینده از سایر متغیرهای مشابه آن مانند مدیریت جریان نقدی نیز میتوان استفاده و نتایج را مقایسه کرد. مدیریت سرمایه در گردش از اجزایی (مانند دورۀ پرداخت بدهی و...) تشکیل شده است که در مطالعات آینده، ارتباط خطی و غیرخطی هر یک از این اجزا را با متغیرهای وابسته در مطالعۀ حاضر میتوان بررسی تفکیکی و نتایج را مقایسه و جمعبندی کرد. رابطۀ رگرسیونی این پژوهش برای تمام صنایع عضو نمونۀ آماری بهصورت یکجا برآورد شده است؛ ازاینرو، پیشنهاد میشود در مطالعات آینده، این رابطه، برای صنایع گوناگون بهتفکیک برآورد شود. در این پژوهش، شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شدهاند؛ بنابراین پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده، این موضوع در شرکتهای فرابورس نیز بررسی شود.