Document Type : Research Paper
Authors
1 Accounting Dept., Faculty of Accounting, Islamic Azad University of Bandar Gaz, Bandar Gaz, Iran
2 Accounting Dept., Islamic Azad University of Gorgan, Gorgan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
بررسی ارتباط بین کیفیتگزارشگری مالی با کارایی سرمایهگذاری و تأثیر ساختار سررسید بدهیها بر این رابطه
مهدی صفری گرایلی1، فاطمه رعنائی2*
1- استادیارگروه حسابداریدانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز، بندرگز، ایران.
mehdi.safari83@yahoo.com
2- دانشجوی کارشناسی ارشد حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان، گرگان، ایران.
faranaei66@jmail.com
چکیده
پژوهش حاضر رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی با کارایی سرمایهگذاری شرکتها و همچنین اثر ساختار سررسید بدهیها را بر این رابطه بررسی میکند. بدینمنظور، از الگوی کیفیت اقلام تعهدی دچو و دیچو ]12[ بهعنوان معیار سنجش کیفیت گزارشگری مالی و برای اندازهگیری ساختار سررسید بدهیها از نسبت بدهی کوتاهمدت به کل بدهیها استفاده شده است.علاوه بر این از مقادیر خطای الگوی رگرسیون سرمایهگذاری بهعنوان معیار سنجش کارایی سرمایهگذاری استفاده شد. برای آزمون فرضیههای پژوهش نیز نمونه ای متشکل از92 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1388 تا 1392 انتخاب شد و برای آزمون آنها از الگوهای رگرسیون چندگانه مبتنی بر تکنیک دادههای تلفیقی استفاده شد. یافتههای تجربی نشان میدهد بین کیفیت گزارشگری مالی و ساختار سررسید بدهی با کارایی سرمایهگذاری شرکت، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان میدهد رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری تحت تأثیر ساختار سررسید بدهیها قرار دارد و با افزایش بدهیهای با سررسید کوتاهمدت، این رابطه تضعیف میشود.
واژههای کلیدی: کیفیت گزارشگری مالی، ساختار سررسید بدهی و کارایی سرمایهگذاری.
مقدمه
رشد و دگرگونی سریع روابط اقتصادی، به رقابت شدیدی در عرصۀ تجارت، صنعت و سرمایهگذاری منجر شده است؛ بنابراین شرکتها برای بقا و گسترش فعالیتهای خود، به انجام سرمایهگذاریهای مناسب و بهموقع نیاز دارند. ازاینرو،گزارش های مالی شرکتها باید اطلاعاتی فراهم کند که برای سرمایهگذاران بالقوه و بالفعل، اعتباردهندگان و سایر استفادهکنندگان در سرمایهگذاریهای منطقی، اعطای اعتبار و تصمیمات مشابه سودمند باشد] 21[ .گزارشهای مالی باید اطلاعات لازم را برای ارزیابی وضعیت مالی و اقتصادی بنگاه، توان سودآوری، نحوۀ تأمین مالی و مصرف وجوه نقد، چگونگی ایفای مسئولیت مباشرت مدیریت و انجام تکالیف قانونی و سایر اطلاعات مکمل برای درک بهتر اطلاعاتمالی ارائهشده و پیشبینی وضعیت آیندۀ شرکت فراهم کند؛ درنتیجه این گزارشها اهمیت بسزایی در تحقق اهداف یادشده دارند و افزایش کیفیت آنها میتواند موجب کاراتر بودن سرمایهگذاریهای شرکتها و حفظ و توسعۀ منابع آنها شود ] 29 و 4[. همچنین اطلاعات حسابداری با کیفیت بالا میتواند با کاهش عدمتقارن اطلاعاتی میان مدیران با اعتباردهندگان و سرمایهگذاران، امکان خطر اخلاقی و گزینش نادرست را کاهش دهد و به کاهش هزینههای نظارت بر مدیران و درنهایت کاهش ریسک و هزینههای تأمینمالی شرکت منجر شود. بدینترتیب، احتمال ناکارایی سرمایهگذاری یعنی ازدست دادن فرصتهای سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزشفعلی خالصمثبت (سرمایهگذاریکمترازحد) یا سرمایهگذاری در پروژههای دارای ارزش فعلی خالص منفی (سرمایهگذاری بیشتر از حد) نیز کاهش مییابد. گوماریز و بالستا (2014) و بیدل و همکاران (2009) به این نتیجه رسیدند که بین کیفیتگزارشگری مالی با سرمایهگذاری بیشتر از حد و سرمایهگذاری کمتر از حد، رابطۀ منفی وجود دارد. همچنین نقش بدهی را در کاهش رفتار فرصتطلبانۀ مدیران در تصمیمهای سرمایهگذاری بررسی کردند. یافتههای پژوهش وی نشان میدهد که بدهی، سرمایهگذاری بیش از حد را کاهش میدهد. علاوه بر این، استفاده از بدهیکوتاهمدت، ساز و کاری است که عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای نمایندگی را بین سهامداران، اعتباردهندگان و مدیران میتواند کاهش دهد. همچنین سررسید کوتاهمدت بدهیها، ابزاری برای کنترل فعالیت مدیران است؛ زیرا آنها را به مذاکرات بیشتر با اعتباردهندگان ترغیب میکند. در چنین شرایطی، اعتباردهندگان با مدیران، روابط بیشتر و نزدیکتری دارند و عملکرد شرکتها را در دورههای ابتدایی قرارداد بدهی میتوانند ارزیابی کرده و بر این اساس، درخصوص تمدید شرایط قرارداد یا تغییر آن تصمیمگیری کنند. بدینترتیب، انتظار میرود بهکارگیری بدهیهای کوتاهمدت (با سررسید کوتاهتر) با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و ریسک گزینش نادرست به نظارت بر رفتار سرمایهگذاری مدیران و درنتیجه افزایش کارایی سرمایهگذاری منجرشود ]18و 26 .[بااین حال، در بیشتر مطالعات داخلی، این موضوع نادیده گرفته شده است و فضایی خالی در مبانی نظری مالی پژوهش وجود دارد که این خود، انگیزهای برای انجام مطالعۀ حاضر است. با توجه به مطالب فوق، پژوهش حاضر در پی بررسی رابطۀ بین کیفیتگزارشگری مالی و ساختار سررسید بدهیها با کارایی سرمایهگذاری در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است و با درنظرگرفتن تأثیر بدهی کوتاهمدت بر رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری، بر مبانی نظری موجود در این حوزه میافزاید. درادامه، ساختار مقاله بدین شرح است: در بخش بعد مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش بیان میشود. سپس فرضیهها، روش پژوهش و متغیرها ارائه میشود. تجزیه و تحلیل نتایج، پایانبخش مقاله است.
مبانی نظری
اطلاعات حسابداری، منبع مهم و سودمندی برای تصمیمگیری گروه های طرف قرارداد و منبع اصلی درارزیابی وظیفۀ مباشرت مدیران محسوب می شود. اطلاعات حسابداری با کیفیت بالامیتواند به افزایش کارایی سرمایهگذاری با کاهش عدمتقارن اطلاعاتی منجر شود که این عدم تقارن اطلاعاتی درصورت وجود، مشکلات اقتصادی همچون مخاطرات اخلاقی وگزینش نادرست را میتواند به همراه داشته باشد.گزارشگری مالی دارای کیفیت بالابه افزایش توانایی سهامداران و مالکان شرکت درنظارت بر فعالیتهای سرمایهگذاری مدیر منجر میشود. این امر میتواند برکارایی سرمایهگذاریها، درنتیجه کاهش پدیدۀ مخاطرات اخلاقی، تأثیرمشخصی داشته باشد. بیشتر مطالعات قبلی ]3، 5،16 و 29[ بر این امر تأکید دارند که افزایش کیفیت گزارشهای مالی بهعنوان منبع اطلاعاتی بسیار مهم برای گروههای مختلف به شمار میرود و بخصوص اعتباردهندگان و سرمایهگذاران را برای گرفتن تصمیمهای بهتر توانا میکند. تأمین اهداف عام و کیفی گزارشگری مالی، از توان اشخاص دارای اطلاعات درونسازمانی یا محرمانه میکاهد و آنان نمیتوانند با برخورداری از مزیت اطلاعاتی به سود دست یابند. کیفیت بالای گزارشگری مالی با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین افراد درونسازمانی و سهامداران و اعتباردهندگان، امکان گزینش نادرست و خطر اخلاقی را بهعنوان دو پیامد نامطلوب عدم تقارن اطلاعاتی میتواند کاهش دهد. در صورت گزینش نادرست، بهدلیل امکان استفادۀ مدیران از منابع مالی براساس الگوهای نامناسب و به شیوهای ناکارا (سرمایهگذاری در پروژههای نامناسب)، سطح انتظارات سرمایهگذاران افزایش مییابد و متعاقب آن ریسک سرمایهگذاری و درنتیجه هزینههایتأمین مالی شرکت بیشتر میشود. از سوی دیگر، خطر اخلاقی موجب میشود مدیر وسوسه شود و کمکاری کند و به ضعف عملکرد ناشی از وجود عواملی وانمود کند که خارج از کنترل وی هستند. چنین هزینههایی را که هزینۀ نمایندگی مینامند، موجب کاهش ارزش شرکت شده، سبب میشود ثروت سایر طرفهای قرارداد شرکت، به دیگران (مدیران) منتقل شود ]28[؛ بنابراین هزینۀ نمایندگی باعث میشود سهامداران و اعتباردهندگان با مدیران، قراردادهای مرتبط با حقوق و پاداش آنها یا قراردادهایی در رابطه با وام اعطایی منعقد کنند و بدینوسیله اقدامات آنان را محدود کنند تا مسائل نمایندگی کاهش یابد. گفتنی است گزارشگری مالی، با فراهمکردن اطلاعات لازم برای بررسی رعایت یا تخطی از مفاد این قراردادها، نقشی اساسی در این فرایند ایفا میکند ]18[. همچنین شرکتها از بدهیکوتاهمدت بهعنوان ساز و کاری برای علامتدادن کیفیت خود به بازار استفاده میکنند الکوک و همکاران]1[، و بدهیهای با سررسید کوتاه برای کاهش مشکلات عدم تقارن اطلاعاتی نیز میتواند استفاده شود ]2،26[. علاوه بر این بهزعم برخی پژوهشگران نظیر چیلد و همکاران (2005) و چن و همکاران (2011) انعطافپذیری بیشتر بدهیهای کوتاهمدت در بهبودبخشیدن به ناکارایی سرمایهگذاری مفید است. در این پژوهش انتظار میرود کیفیت گزارشگری مالی و بدهیهای با سررسید کوتاهمدت به افزایش کارایی سرمایهگذاری منجر شود. از سوی دیگر، با توجه به اینکه بدهی و کیفیتگزارشگری مالی، دو ساز و کار جایگزین برای کنترل رفتار فرصتطلبانۀ مدیران در تصمیمهای سرمایهگذاری هستند، انتظار میرود رابطۀ کیفیتگزارشگری مالی و کاراییسرمایهگذاری در شرکتهای با بدهیکوتاهمدت کمتر، ضعیفتر باشد.
کوهن (2004) پیامدهای اقتصادی و عوامل مرتبط با انتخاب کیفیت گزارشگری مالی شرکتها را بررسی کرد. یافتههای مطالعۀ وی نشان میدهد شرکتها بین منافع ارزشیابی بازار سرمایه ناشی از افشای اطلاعات مالی با کیفیت و هزینۀ مالکانهای که تصمیمهای شرکتها را درخصوص کیفیت گزارشگری مالی تحت تأثیر قرار میدهد، توازن برقرار میکنند. یافتهها همچنین نشان میدهد انتخاب کیفیت گزارشگری مالی، رابطهای مثبت با منافع ارزشیابی سهام در بازار سرمایه و رابطۀ منفی با هزینۀ مالکانۀ افشای اطلاعات باکیفیت دارد. شواهدی نیز وجود دارد که کیفیت گزارشگری مالی، با سطوح پایینتر عدم تقارن اطلاعاتی همبستگی دارد. بین انتخاب کیفیت گزارشگری مالی و هزینۀ سرمایۀ شرکت، رابطۀ معناداری مشاهده نشد ]11[. وردی (2006) رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی وکارایی سرمایهگذاری را در نمونهای متشکل از 38062 شرکت – سال مشاهده در سالهای 1980 تا 2003 بررسی کرد. نتایج نشان داد کیفیت گزارشگری مالی هم با سرمایهگذاری کمتر از حد و هم با سرمایهگذاری بیش ازحد، رابطۀ منفی معنادار دارد. علاوه بر این، وی دریافت که ارتباط بین کیفیت گزارشگری مالی با سرمایهگذاری بیش ازحد برای شرکتهایی که ماندۀ وجه نقد بیشتری دارند و نیز رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی با سرمایهگذاری کمتر از حد برای شرکتهای محدود در امر تأمین مالی، قویتر است ]29[. بیدل و همکاران (2009) با انتخاب نمونهای متشکل از 34791 شرکت – سال مشاهده در فاصلۀ زمانی سالهای 1993 تا 2005 ارتباط بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری را بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان میدهد کیفیت بالاتر گزارشگری مالی، کارایی سرمایهگذاری را بر اثر کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و درنتیجه، عواملی نظیر انتخاب مغایر و خطر اخلاقی را افزایش میدهد و به کاهش سرمایهگذاری بیشتر (کمتر) از حد منجر میشود ]4[. لی و ونگ (2010) ارتباط بین کیفیت اقلام تعهدی، محافظهکارانهبودن و همواربودن سود را بهعنوان معیارهای کیفیت گزارشگری مالی با کارایی سرمایهگذاری شرکتها در کشور چین بررسی کردند. نمونۀ مورد بررسی شامل 2319 شرکت- سال مشاهده در فاصلۀ زمانی سالهای 1998تا 2006 بوده است. با استفاده از الگوی رگرسیون چندگانه، نتایج این پژوهش نشان میدهد کیفیت گزارشگری مالی هم با سرمایهگذاری کمتر از حد و هم با سرمایهگذاری بیشتر از حد، رابطۀ منفی معنادار دارد که در این میان کیفیت اقلام تعهدی و همواربودن سود، بیشترین تأثیر را بر سرمایهگذاریکمتر از حد و بیشتر از حد دارند ]22[. چن و همکاران (2011) با استفاده از دادههای نمونهای متشکل از 6727 شرکت – سال مشاهده از 21 کشور جهان، ارتباط بین متغیرهای درآمدهای اختیاری و کیفیت اقلام تعهدی را بهعنوان معیارهای سنجش کیفیت گزارشگری مالی با کارایی سرمایهگذاری شرکتها بررسی کردند. دورۀ زمانی پژوهش بین سالهای 2002 تا 2005 بوده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشاندهندۀ وجود رابطۀ مثبت معنادار بین شاخصهای کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری شرکتها است. علاوه بر این، آنها دریافتند میزان این رابطه تحت تأثیر نحوۀ تأمین مالی شرکتها قرار دارد ]10[.گوماریز و بالستا (2014) ارتباط بین کیفیت گزارشگری مالی و ساختار سرسید بدهی را با کارایی سرمایهگذاری شرکتها در بازار سرمایه اسپانیا بررسی کردند. نمونۀ آماری پژوهش شامل 576 شرکت- سال مشاهده از مجموع شرکتهای حاضر در بورس سهام اسپانیا در سالهای 1998 تا 2008 بوده است. با بهکارگیری الگوهای رگرسیون چندگانه، یافتههای پژوهش نشان داد بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری شرکتها، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. همچنین شرکتهای دارای بدهی با سررسید کوتاهمدت، کارایی سرمایهگذاری بیشتری دارند که با افزایش سررسید بدهیها، رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری تشدید میشود ]18[. قائمی و وطنپرست (1384) نقش اطلاعات حسابداری را در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در بورس اوراق بهادار تهران بررسی کردند. نتایج نشان میدهد در دورۀ مورد مطالعه، عدم تقارن اطلاعاتی در رابطه با سود بودجهای شرکتها، در بورس اوراق بهادار تهران و در بین سرمایهگذاران وجود داشته است و این امر در دورههای قبل از اعلان سود بهمراتب بیشتر از دورههای پس از اعلان سود است ]19[. مدرس و حصارزاده (1387) رابطۀ کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری را بررسی کردند و با بررسی نمونهای متشکل از120 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1379 تا 1385 دریافتند علاوه بر اینکه کیفیتگزارشگری مالی با کارایی سرمایهگذاری، رابطۀ معنادار و مثبتی دارد، کیفیت گزارشگری مالی موجب بهبود کارایی سرمایهگذاری میشود ]25[. خدائی و یحیایی (1389) رابطۀ کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری را در 210 شرکت پذیرفتهشده در بورساوراق بهادار تهران، بین سالهای 1383 تا 1387 بررسی کردند. یافتههای پژوهش نشان داد افزایش کیفیت گزارشگری مالی، کارایی سرمایهگذاری را میتواند بهبود ببخشد و رابطهای منفی بین کیفیت گزارشگری مالی و عدم کارایی سرمایهگذاری وجود دارد ]21[. ثقفی و عرب مازار یزدی (1389) ارتباط بین کارایی سرمایهگذاری و کیفیت گزارشگری مالی شرکتها را بهصورت تجربی آزمودند. نمونۀ آماری پژوهش شامل 152 شرکت پذیرفتهشده در بورس تهران در فاصلۀ سالهای 1379 تا 1387 بوده است. یافتههای پژوهش نشان داد بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری، رابطۀ معناداری وجود ندارد ]28[. بادآور نهندی و تقیزاده خانقاه (1391) با هدف مطالعۀ جنبهای از پیامدهای اقتصادی جایگاه خدمات حسابرسی در ایران، با بررسی نمونهای متشکل از 100 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بین سالهای 1385 تا 1390به این نتیجه رسیدند که بین کیفیت حسابرسی و کارایی سرمایهگذاری، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. بهبود کیفیت حسابرسی با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایهگذاران و برطرفکردن مشکلات نمایندگی، به افزایش کارایی سرمایهگذاری منجر میشود ]7[.
از دیدگاه نظریۀ نمایندگی برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و بهتبع آن نظارت بهتر بر فعالیت مدیران برای کاهش رفتار فرصتطلبانۀ آنها، ساز و کارهای کنترل گوناگونی در مبانی نظری مالی و حسابداری مطرح شده است که از آن جمله به کیفیت گزارشگری مالی میتوان اشاره کرد ]6 و20[. از یک سو،کیفیت گزارشگری مالی با کنترل بهتر مدیران و کاهش پیامدهای نامطلوب عدم تقارن اطلاعاتی، یعنی گزینش نادرست و خطر اخلاقی، از مشکلات سرمایهگذاری بیش از حد و سرمایهگذاری کمتر از حد میکاهد و از سوی دیگر، با ارائۀ ارقام حسابداری شایستۀ اتکا و شناسایی بهتر پروژهها، زمینۀ لازم را برای اتّخاذ تصمیمهای بهینۀ سرمایهگذاری مدیران و بهتبع آن کارایی سرمایهگذاری فراهم میآورد. مک نیکول و استیوبن ]24[ برمبنای استدلال فوق، بیدل و همکاران (2009) تأثیر کیفیت گزارشگری مالی را بر دو عامل ناکارایی سرمایهگذاری یعنی سرمایهگذاری بیش از حد و سرمایهگذاری کمتر از حد بررسی کردند و دریافتند که کیفیت گزارشگری مالی بالاتر به شرکتهای کمسرمایهگذاری کمک میکند تا بیشتر سرمایهگذاری کنند و شرکتهای با سرمایهگذاری بیش از حد، سطح سرمایهگذاری خودشان را کاهش دهند. بهطور مشابه، شواهد تجربی لی و ونگ (2010) و چن و همکاران (2011) نیز نشان داد کیفیت گزارشگری مالی، سرمایهگذاری بیش از حد و کمتر از حد را کاهش میدهد و به افزایش کارایی سرمایه گذاری شرکت منجر میشود؛ بنابراین انتظار میرود کیفیت گزارشگری مالی موجب ارتقای کارایی سرمایهگذاری شود. بر این اساس، فرضیۀ اول پژوهش به شرح زیر تدوین میشود:
فرضیۀ اول:کیفیت گزارشگری مالی برکارایی سرمایهگذاری شرکتها تأثیر معناداری دارد.
نقش بدهی در کاهش اختیارات مدیران و بهبود تصمیمهای سرمایهگذاری ، همواره یکی از موضوعات مورد توجه در مبانی نظری مالی بوده است ]17و23 .[بهگونهای که شواهد تجربی نیز بر نقش بدهی در کاهش سرمایهگذاری بیش از حد صحه گذاشتهاند ]14و18 .[برمبنای مبانی نظری، بدهی کوتاهمدت، ساز و کاری برای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و هزینههای نمایندگی بین مدیران، سرمایهگذاران و اعتباردهندگان محسوب میشود. در وضعیت عدم تقارن اطلاعاتی، شرکتهای دارای پروژههای سودآور برای مخابرۀ این خبر خوب به بازار و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، بدهیهای با سررسید کوتاهمدت را ترجیح میدهند. از دیدگاه اعتباردهندگان نیز در صورت وجود عدم تقارن اطلاعاتی، استفاده از بدهیهای کوتاهمدت نسبت به بدهی بلندمدت برای کنترل شرکت مناسبتر است ]13،27[. علاوه بر این، سررسید کوتاهمدت بدهیها، ابزاری برای کنترل فعالیت مدیران است؛ زیرا سررسیدهای کوتاهمدت، آنها را به مذاکرات با اعتباردهندگان ترغیب میکند. در چنین شرایطی، اعتباردهندگان با مدیران، روابط بیشتری دارند و عملکرد شرکتها را در دورههای آغازین قرارداد بدهی بهتر میتوانند ارزیابی کرده و بر این اساس، درخصوص تمدید شرایط قرارداد یا تغییر آن تصمیمگیری کنند. بدینترتیب، انتظار میرود بهکارگیری بدهیهای کوتاهمدت (با سررسید کوتاهتر ) با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و ریسک گزینش نادرست به افزایش کارایی سرمایهگذاری منجر شود. اورتیز- مولینا و پناز (2008) و گوماریز و بالستا (2014) نشان دادند تأمین مالی با بدهی با سررسید کوتاهمدت، بهدلیل کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و کنترل بهتر مدیران از سوی اعتباردهندگان، سبب افزایش کارایی سرمایه گذاری میشود. بدینترتیب، فرضیۀ دوم پژوهش بهشرح زیر تدوین میشود:
فرضیۀ دوم: نسبت بدهی کوتاهمدت بر کارایی سرمایهگذاری شرکتها تأثیر معناداری دارد.
چن و همکاران (2011) و گوماریز و بالستا (2014) معتقدند بدهی کوتاهمدت، رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و تصمیمهای سرمایهگذاری شرکت را تقلیل میدهد؛ زیرا در صورت تأمین مالی از محل بدهی، اعتباردهندگان بر رفتار مدیران برای کاهش سرمایهگذاری بیش از حد نظارت بیشتری دارندو در وضعیت کمسرمایهگذاری نیز مدیران را به انجام سرمایهگذاری بیشتر ترغیب میکند. به عبارت دیگر، نقش بدهی کوتاهمدت و کیفیت گزارشگری مالی برای کنترل رفتار فرصتطلبانۀ مدیران در تصمیمهای سرمایهگذاری میتواند جایگزین یکدیگر باشد، بهگونهای که در شرکتهای با کیفیت گزارشگری مالی پایین، بدهی با سررسید کوتاهمدت، ابزاری برای کنترل فعالیت مدیران از سوی اعتباردهندگان است و در مقابل، در شرکتهای با کیفیت گزارشگری مالی بالا، اطلاعات حسابداری، ساز و کاری برای نظارت بر ناکارایی سرمایهگذاری است؛ بنابراین با توجه به مطالب گفتهشده، فرضیۀ سوم پژوهش به شرح زیر خواهد بود:
فرضیۀ سوم: بدهی کوتاهمدت، رابطۀ بین کیفیتگزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری شرکت را تضعیف میکند.
روش پژوهش
متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش شامل متغیر وابسته، متغیرهای مستقل و متغیرهای کنترلی به شرح زیر اندازهگیری شدهاند:
متغیر وابستۀ پژوهش حاضر، به کارایی سرمایهگذاری مربوط است. دراین پژوهش مطابق پژوهشهای انجامشدۀ وردی ]29 [بیدل و همکاران ]4[ گوماریز و بالستا ]18 [کارایی سرمایهگذاری با الگوی زیر محاسبه شده است:
= β0+ β1 SGWTHi,t+εi,t
که در آن نسبت تغییر در کل خاص داراییهای ثابت و سرمایهگذاری بلندمدت بر میانگین کل داراییهای شرکت i در سال t ؛ SGWTHi,t نرخ رشد فروش سالانه شرکت i در سال t است.
مبانی نظری الگوی فوق بر این نکته استوار است که فرصت های رشد شرکت (SGWTH) باید سرمایهگذاریهای جدید شرکت (I) را توجیه کند. درصورتی که فرصتهای رشد نتواند سرمایهگذاریها را توضیح دهد، مقادیر خطای حاصل، ناکارایی سرمایهگذاری را نشان خواهد داد؛ یعنی مقادیر باقیماندۀ الگوی بالا نشاندهندۀ آن میزان از سرمایهگذاریها است که با فرصتهای رشد، توضیح داده نمیشود. پس از برآورد الگوی رگرسیونی فوق، قدر مطلق مقدار خطاهای الگو برای هر شرکت – سال ( )، محاسبه میشود و بهعنوان معیار ناکارایی سرمایهگذاری به دست میآید؛ سپس مقادیر کارایی سرمایهگذاری (INVEFF) بعد از گذشتن از مراحل فوق و بهصورت منفی (قرینه) قدر مطلق مقادیر باقیماندۀ (خطاها) الگوی فوق برای هر شرکت – سال، محاسبه میشود؛ یعنی:
= -
برای آزمون فرضیهها از دو متغیر مستقل استفاده شده است. در این بخش نحوۀ اندازهگیری این متغیرها ارائه میشود:
مطابق مطالعات قبلی نظیر بیدل و همکاران ]3[ چن و همکاران ]10[و گوماریز و بالستا ]18[ برای اندازهگیری کیفیت گزارشگری مالی، از شاخص کیفیت اقلام تعهدی بهدستآمده از الگوی دچو و دیچو ]12[ استفاده شده است که بهصورت زیر است:
=β0,i+β1,i +β2,i + β3,i +
درالگوی فوق تغییر در سرمایۀ در گردش شرکت iدر سال t، جریان نقد عملیاتی شرکت i در سال 1-t، جریان نقد عملیاتی شرکت i در سالt، جریان نقد عملیاتی شرکت iدر سال 1+t ، متوسط مجموع داراییهای شرکت i در فاصلۀ زمانی 1-t تا t و خطای باقیماندۀ الگو برای شرکت i در سال t است. پس از برآورد الگوی فوق برای هر شرکت- سال، مقادیر خطای الگو نیز به دست میآید که نشاندهندۀ آن بخش از تغییرات سرمایۀ در گردش است که با جریانهای نقدی سالهای جاری، گذشته و آیندۀ شرکت توضیح داده نشده است؛ بنابراین از منفی قدر مطلق مقادیر باقیماندههای (خطاها) الگوی فوق برای هر شرکت – سال، بهعنوان نماگری برای کیفیت اقلام تعهدی(AQ) استفاده میشود؛ یعنی
= -
همانند پژوهش گوماریز و بالستا ]18[ از نسبت بدهی کوتاهمدت به کل بدهیها بهعنوان معیار سنجش ساختار سررسید بدهی شرکت استفاده شده است. برخی از مهمترین متغیرهایی که برمبنای مطالعات قبلی چن و همکاران ]10[ وگوماریز و بالستا ]18[ عوامل مؤثر برکاراییسرمایهگذاری شرکت شناخته شدهاند، بهعنوان متغیرهای کنترلی مدّنظر قرار گرفتند که عبارتند از:
1- اندازۀ شرکت: برای سنجش اندازۀ شرکت از لگاریتم طبیعی فروش شرکت استفاده شده است.
2- قابلیت مشاهدۀ داراییها: قابلیت مشاهدۀ داراییها با استفاده از نسبت داراییهای ثابت مشهود که از تقسیم دارایی ثابت مشهود به کل داراییها به دست میآید.
3- فرصتهای رشد: برای اندازهگیری این متغیر از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام استفاده شده است.
این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوۀ گردآوری داده از نوع پژوهشهای نیمهتجربی پسرویدادی در حوزۀ پژوهشهای اثباتی مالی است که با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و الگوهای اقتصادسنجی انجام شده است. نمونۀ آماری شامل شرکتهایی است که مجموعۀ شرایط زیر را داشته باشند: شرکتهایی که تاریخ پذیرش آنها در سازمان بورس اوراق بهادار قبل از سال 1388 بوده و تا پایان سال 1392 نیز در فهرست شرکتهای بورسی باشند؛ برای افزایش قابلیت مقایسه، سال مالی آنها منتهی به پایان اسفندماه باشد؛ در سال های مذکور تغییر فعالیت و یا تغییر سال مالی نداده باشند؛ جزء شرکتهای سرمایهگذاری و واسطهگریهای مالی نباشند (شرکتهای سرمایهگذاری بهعلت تفاوت ماهیت فعالیت با بقیۀ شرکتها در نمونۀ آماری منظور نشدند) و طول وقفۀ انجام معاملات در این شرکتها در دورۀ زمانی مذکور، بیشتر از 6 ماه نباشد.
با اعمال محدودیتهای فوق، 92 شرکت بهعنوان نمونۀ مورد مطالعه انتخاب شدند. دادههای پژوهش حاضر از لوحهای فشردۀ آرشیو تصویری و آماری سازمان بورس اوراق بهادار تهران، پایگاه اینترنتی بورس اوراق بهادار و دیگر پایگاههای مرتبط و نیز از نرمافزار رهآورد نوین استخراج شد. دادهها پس از گردآوری و انتقال به صفحۀ گستردۀ Excel و اِعمال محاسبات لازم، برای تجزیه و تحلیل آماده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرمافزار اقتصادسنجی Eviews استفاده شده است.
برای آزمون فرضیههای پژوهش، از الگوی گوماریز و بالستا ]18[ بهره گرفته شده است که الگوهای پژوهش حاضر بهشرح زیر است:
INVEFFi,t =β0+ β1 FRQi,t+ β2 SIZEi,t + β3TANGi,t +β4 GWTH i,t +εi,t
INVEFFi,t =β0+ β1 STDEBTi,t+ β2 SIZEi,t, + β3TANGi t +β4 GWTH i,t +εi,\
INVEFFi,t =β0+ β1 FRQi,t+ β2 STDEBTi,t+ β3FRQi,t*STDEBTi,t+ β4 SIZEi,t + β5TANGi,t +β6 GWTH i,t +εi
در الگوهای فوق INVEFFi, tکارایی سرمایهگذاری شرکت i در سالt ، FRQi,t شاخص کیفیت گزارشگری مالی محاسبهشده براساس الگوی کیفیت اقلام تعهدی دچو و دیچو ]12[ برای شرکت iدر سالt ، STDEBTi,t ساختار سررسید بدهی که برابر است با نسبت بدهی کوتاهمدت به مجموع بدهیهای شرکت i در سالt ، FRQi,t*STDEBTi,t اثر متقابل ساختار سررسید بدهی و کیفیت گزارشگری مالی شرکت i در سالt ، SIZEi,t اندازۀ شرکت، معادل لگاریتم طبیعی فروش شرکت i در سالt ، TANGi,t قابلیت مشاهدۀ داراییها که برابر است با نسبت داراییهای ثابت مشهود به کل داراییهای شرکت i در سالt ، i,: GWTH فرصتهای رشد، معادل نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت i در سالt و εi: جزء خطای الگوی رگرسیون است.
برای برآورد الگوها از تکنیک دادههای تلفیقی استفاده شده است که از ترکیب دو دسته دادههای سری زمانی و مقطعی حاصل میشود و امروزه پژوهشگران بهطور گسترده از آن استفاده میکنند. در بسیاری از موارد، پژوهشگران از این روش برای مواردی استفاده میکنند که مسائل را بهصورت سری زمانی یا مقطعی نمیتوان بررسی نکرد و یا زمانی که تعداد دادهها کم است. ادغام دادههای سری زمانی و مقطعی و ضرورت استفاده از آن بیشتر بهدلیل افزایش تعداد مشاهدات، بالابردن درجۀ آزادی، کاهش ناهمسانی واریانس و کاهش همخطی میان متغیرها است. با توجه به روش الگوسازی دادههای تلفیقی، ابتدا باید مشخص شود که کدام یک ازفروض یکسانبودن عرض ازمبدأها یا متفاوتبودن آنها برای مقاطع مختلف باید اعمال شود. بدینمنظور از آزمون Fلیمر[1] استفاده میشود. در این آزمون، فرضیۀH0 ، نشاندهندۀ یکسانبودن عرض از مبدأها است و درمقابل فرضیۀ H1، بر ناهمسانی عرض از مبدأها دلالت دارد. چنانچه آمارۀ F محاسباتی بیشتراز F جدول باشد، فرضیۀ صفر رد میشود و متفاوتبودن عرض ازمبدأها برای مقاطع مختلف پذیرفته میشود. با توجه به آنکه سطح معناداری آزمون F برای تمامی الگوها کمتر از 05/0 است، بنابراین فرضیۀ صفر مبنی بر برابری عرض ازمبدأها در مقاطع مختلف برای تمامی الگوها رد میشود. پس از مشخصشدن اینکه عرض ازمبدأ برای مقاطع مختلف یکسان نیست، باید روش مورد استفاده در برآورد الگو (آثار ثابت یا تصادفی) تعیین شود. بدینمنظور ازآزمون هاسمن استفاده میشود. در این آزمون، فرضیۀ H0، مبنی بر سازگاری تخمینهای اثر تصادفی درمقابل فرضیۀ H1 مبنی بر ناسازگاری تخمینهای اثر تصادفی قرار میگیرد؛ بنابراین در صورتی که H0 پذیرفته شود، روش آثار تصادفی بر روش آثار ثابت ترجیح خواهد داشت و در غیر این صورت، روش آثار ثابت بر روش آثار تصادفی، برتری خواهد داشت. مقادیر آمارۀ آزمون هاسمن، برای تمامی الگوها کمتر از 05/0 است که نشان میدهد در تمامی الگوها فرضیۀ صفر رد شده است؛ بنابراین الگوها باید به روش آثار ثابت برآورد شود. همچنین در این پژوهش برای آزمون همبستگی بین پسماندها از آمارۀ دوربین- واتسون و برای رفع ناهمسانی واریانس، از روش حداقل مربعات تعمیمیافته[1](GLS) استفاده شده است. علاوه بر این، برای اطمینان از نبود مشکل همخطی چندگانه بین متغیرها، آزمون همخطی با استفاده از عامل تورم واریانس[1]وتلورانس بررسی شد. عموماً مشکل همخطی، زمانی به وجود میآید که عامل تورم واریانس متغیرهای توضیحی الگو بیش از10 باشد و یا تلورانس آن نزدیک به صفر باشد.
یافتهها
برای بررسی مشخصات عمومی متغیرها و برآورد الگو و تجزیه و تحلیل دقیق آنها، آشنایی با آمار توصیفی مربوط به متغیرها لازم است. جدول (1) آمار توصیفی متغیرهای مورد آزمون را که شامل برخی شاخصهای مرکزی و پراکندگی است، برای نمونهای متشکل از 460 شرکت-سال مشاهده در فاصلۀ زمانی سالهای 1388- 1392 نشان میدهد.
جدول (1) تحلیل توصیفی متغیرهای پژوهش
متغیر |
تعداد مشاهدات |
میانگین |
میانه |
حداقل |
حداکثر |
انحراف معیار |
INVEFF |
460 |
078/0- |
064/0- |
215/0- |
037/0- |
147/0 |
FRQ |
460 |
023/0- |
011/0- |
190/0- |
0005/0- |
030/0 |
STDEBT |
460 |
698/0 |
671/0 |
349/0 |
814/0 |
301/0 |
SIZE |
460 |
584/11 |
453/11 |
714/10 |
629/13 |
526/0 |
TANG |
460 |
246/0 |
213/0 |
018/0 |
651/0 |
178/0 |
GWTH |
460 |
596/1 |
367/1 |
368/0 |
128/4 |
062/1 |
INVEFF: کارایی سرمایهگذاری شرکت، FRQ: شاخص کیفیت گزارشگری مالی محاسبهشده براساس الگوی کیفیت اقلام تعهدی دچاو و دیچو (2002)،STDEBT: نسبت بدهی کوتاهمدت به مجموع بدهیهای شرکت، : SIZE اندازۀ شرکت،TANG: نسبت داراییهای ثابت مشهود به کل داراییهای شرکت و : GWTH فرصتهای رشد، معادل نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام شرکت است. |
نتایج تحلیل توصیفی دادهها نشان میدهد بدهی کوتاهمدت بهطور متوسط حدود 70 درصد از کل بدهی شرکتهای نمونه را تشکیل میدهد. اندازۀ شرکت نیز که با لگاریتم فروش سالیانه شرکت محاسبه میشود، دارای مقدار میانگین 58/11 و میانه 45/11 است که حداقل و حداکثر مقدار این متغیر بهترتیب برابر با 71/10 و 63/13 است. نکتۀ در خور توجه دیگر در جدول، بیشتربودن ارزش بازار حقوق صاحبان سهام اغلب شرکتهای نمونه از ارزش دفتری آن است که ملاحظۀ مقدار میانگین متغیر فرصتهای رشد (596/1)گواه این مدعا است.
فرضیۀ اول پژوهش بیان میکند کیفیتگزارشگری مالی برکارایی سرمایهگذاری شرکتها، تأثیر معناداری دارد.
جدول (2) نتایج حاصل از آزمون این فرضیه را نشان میدهد:
جدول (2) نتایج آزمون فرضیۀ اول
INVEFFi,t =β0+ β1 FRQi,t+ β2 SIZEi,t + β3TANGi,t +β4 GWTH i,t +εi,t
|
|||||
متغیرها |
ضرایب |
انحراف استاندارد |
آمارۀ t |
آمارۀ همخطی |
|
VIF |
تلورانس |
||||
C |
129/0** |
016/0 |
666/7 |
|
|
FRQ |
032/0** |
008/0 |
754/3 |
128/1 |
886/0 |
SIZ |
028/0 |
019/0 |
460/1 |
251/1 |
799/0 |
TANG |
057/0* |
023/0 |
392/2 |
129/1 |
885/0 |
GWTH |
005/0- |
003/0 |
499/1- |
207/1 |
828/0 |
آمارۀ F |
969/4 |
معناداری F |
000/0 |
||
R2 تعدیلشده |
458/0 |
آمارۀ دوربین واتسون |
060/2 |
||
روش تخمین الگو |
آثار ثابت |
||||
*و** بهترتیب نشاندهندۀ معنیداری آماری در سطح خطای 5 % و1 % است. |
ملاحظۀ مقدار آمارۀ F در این جدول، مؤید معناداری کلی الگوی رگرسیونی برازششده در سطح اطمینان 99/0 است. با توجه به ضریب تعیین تعدیلشدۀ الگو میتوان ادعا کرد که حدود 46 درصد از تغییرات کارایی سرمایهگذاری شرکتها با متغیرهای مستقل الگو توضیح داده میشود. مقدار مربوط به آمارۀ دوربین- واتسون نیز نشاندهندۀ نبود مشکل خودهمبستگی میان جملات پسماند است. همچنین با نگاهی به مقادیر عامل تورم واریانس و تلورانس میتوان دریافت که مشکل همخطی چندگانه، تهدیدی جدی برای الگو محسوب نمیشود. همانگونه که در جدول فوق نیز مشهود است، ضریب برآوردی و آمارۀ t به متغیر کیفیت گزارشگری مالی (FRQ) مثبت و در سطح خطای 1 درصد معنادار مربوط است. براین اساس، فرضیۀ اول پژوهش پذیرفته میشود.
فرضیۀ دوم پژوهش بیان میکند: نسبت بدهی کوتاهمدت بر کارایی سرمایهگذاری شرکتها تأثیر معناداری دارد.
نتایج حاصل از آزمون این فرضیه در جدول (3) ارائه شده است:
جدول(3) نتایج آزمون فرضیۀ دوم
INVEFFi,t =β0+ β1 STDEBTi,t+ β2 SIZEi,t, + β3TANGi t +β4 GWTH i,t +εi, |
|||||
متغیرها |
ضرایب |
انحراف استاندارد |
آمارۀ t |
آمارۀ همخطی |
|
VIF |
تلورانس |
||||
C |
**190/0 |
025/0 |
376/7 |
-------- |
--------- |
STDEBT |
*074/0 |
030/0 |
407/2 |
223/1 |
817/0 |
SIZ |
016/0 |
028/0 |
590/0 |
099/1 |
909/0 |
TANG |
*034/0 |
017/0 |
031/2 |
076/1 |
929/0 |
GWTH |
004/0- |
003/0 |
368/1- |
144/1 |
874/0 |
آمارۀ F |
278/4 |
معناداری F |
000/0 |
||
R2 تعدیلشده |
448/0 |
آمارۀ دوربین - واتسون |
060/2 |
||
روش تخمین الگو |
آثار ثابت |
||||
*و** بهترتیب نشاندهندۀ معنیداری آماری در سطح خطای 5 % و1 % است. |
مشاهدۀ مقدار آمارۀF در این جدول، مؤید معناداری کلی الگوی رگرسیونی برازششده در سطح اطمینان 99/0 است. مقدار ضریب تعیین تعدیلشدۀ الگو نشان میدهد متغیرهای مستقل حدود 45 درصد از تغییرات کارایی سرمایهگذاری شرکتها را توضیح میدهند. همچنین مقدار مربوط به آمارۀ دوربین- واتسون نیز مؤید نبود خودهمبستگی بین اجزای اخلال الگوی رگرسیون است. علاوه بر این، مقادیر تلورانس و عامل تورم واریانس الگو حاکی از نبود همخطی بین متغیرهای توضیحی الگو است. با توجه به جدول فوق، ضریب برآوردی و آمارۀ t به متغیر نسبت بدهی کوتاهمدت (STDEBT) مثبت و در سطح خطای 5 درصد معنادار مربوط است. برمبنای این شواهد، فرضیۀ دوم پژوهش نیز در سطح خطای 5 درصد پذیرفته میشود.
فرضیۀ سوم پژوهش عنوان میکند: بدهی کوتاهمدت، رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری شرکتها را تضعیف میکند.
نتایج حاصل از آزمون این فرضیه در جدول (4) آمده است:
جدول (4) نتایج آزمون فرضیۀ سوم
INVEFFi,t =β0+ β1 FRQi,t+ β2 STDEBTi,t+ β3FRQi,t*STDEBTi,t+ β4 SIZEi,t + β5TANGi,t +β6 GWTH i,t +εi
|
|||||
متغیرها |
ضرایب |
انحراف استاندارد |
آمارۀ t |
آمارۀ همخطی |
|
VIF |
تلورانس |
||||
C |
**181/0 |
036/0 |
964/4 |
------ |
-------- |
FRQ |
**030/0 |
009/0 |
344/3 |
159/1 |
862/0 |
STDEBT |
**103/0 |
037/0 |
742/2 |
187/1 |
842/0 |
STDEBT*FRQ |
*028/0- |
013/0 |
104/2- |
148/1 |
871/0 |
SIZ |
014/0 |
015/0 |
908/0 |
101/1 |
908/0 |
TANG |
*070/0 |
033/0 |
087/2 |
166/1 |
857/0 |
GWTH |
004/0- |
004/0 |
132/1- |
138/1 |
878/0 |
آمارۀ F |
220/5 |
معناداری F |
000/0 |
||
R2 تعدیلشده |
541/0 |
آمارۀ دوربین - واتسون |
131/2 |
||
روش تخمین الگو |
آثار ثابت |
||||
*و** بهترتیب نشاندهندۀ معنیداری آماری در سطح خطای 5 % و1 % است . |
با توجه به مندرجات جدول فوق، معناداری کلی الگوی رگرسیونی برازششده در سطح اطمینان 99/0 برمبنای مقدارآمارۀ F تأیید میشود. مقدار ضریب تعیین نیز نشاندهندۀ توان توضیحدهندگی نسبتاً بالای متغیرهای توضیحی الگو است. همچنین ملاحظۀ مقادیر تلورانس و عامل تورم واریانس مبیّن نبود همخطی چندگا نه بین متغیر های توضیحی الگو است. همانگونه که جدول (4) نیز نشان میدهد ضریب متغیر اثر متقابل بدهی کوتاهمدت و کیفیت گزارشگری مالی (STDEBT * FRQ)، منفی و در سطح خطای 5 درصد معنادار است؛ بنابراین فرضیۀ سوم پژوهش نیز تأیید میشود؛ یعنی میتوان ادعا کرد بدهی کوتاهمدت موجب تضعیف رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی وکارایی سرمایهگذاری میشود.
نتیجهگیری و پیشنهادها
این پژوهش ارتباط میان کیفیت گزارشگری مالی با کارایی سرمایهگذاری وتأثیر ساختار سررسید بدهی بر این رابطه را در شرکتهای پذیرفتهشده در بورساوراق بهادار تهران در سالهای 1388 تا 1392 بررسی کرده است. پژوهش حاضر از این حیث مهم است که در ایران مطالعات اندکی درخصوص ارتباط میان کیفیت گزارشگری مالی و ساختار سررسید بدهی با کارایی سرمایهگذاری شرکتها انجام شده است و پژوهشهای پیشین بیشتر به دو متغیر کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری توجه کردهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری شرکتها، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. این بدان معنا است که کیفیت بالای گزارشگری مالی با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و پیامدهای نامطلوب آن، احتمال ناکارایی سرمایهگذاری شرکت را کاهش میدهد. نتیجۀ بهدستآمده در این پژوهش، با یافتههای پژوهش ]4و10 و22 و 29[ همخوانی دارد. همچنین نتایج حاصل از فرضیۀ دوم مؤید آن است که بین نسبت بدهی کوتاهمدت و کارایی سرمایهگذاری شرکتها، رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. این موضوع نشاندهندۀ آن است که بدهیهای با سررسید کوتاهمدت، ابزاری برای کنترل رفتار فرصتطلبانۀ مدیران است؛ زیرا سررسیدهای کوتاهمدت، آنها را به مذاکرات بیشتر با اعتباردهندگان ترغیب میکند. در چنین شرایطی، اعتباردهندگان با مدیران روابط بیشتری دارند و میتوانند عملکرد شرکتها را در دورههای آغازین قرارداد بدهی بهتر ارزیابی کنند و بر این اساس، درخصوص تمدید شرایط قرارداد یا تغییر آن تصمیمگیری کنند. بدینترتیب، زمینۀ لازم برای رفتار فرصتطلبانۀ مدیران کاهش مییابد و به بهبود کارایی سرمایهگذاری شرکت منجر میشود. این نتایج با یافتههای گوماریز و بالستا ]18[ مطابقت دارد. نتیجۀ حاصل از آزمون فرضیۀ سوم نیز نشان میدهد بدهی کوتاهمدت، بر رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و کارایی سرمایهگذاری شرکتها اثرگذار است و رابطۀ بین آنها را تضعیف میکند. این یافته بدان معنا است که بدهی با سررسید کوتاهمدت و کیفیت گزارشگری مالی، دو ساز و کار جایگزین برای کنترل رفتار فرصتطلبانۀ مدیران در اتخاذ تصمیمهای سرمایهگذاری هستند. بهگونهای که در شرکتهای با کیفیت گزارشگری مالی پایین، بدهی کوتاهمدت، ابزاری برای کنترل فعالیت مدیران از سوی اعتباردهندگان است و درمقابل، در شرکتهای با کیفیت گزارشگری مالی بالا، اطلاعات حسابداری ارائهشدۀ با کیفیت، ساز و کاری برای نظارت بر ناکارایی سرمایهگذاری مدیران محسوب میشود. گوماریز و بالستا ]18[ نیز در پژوهش خود به نتایج مشابهی با این پژوهش دست یافتند.
براساس یافتههای پژوهش حاضر مبنی بر وجود رابطۀ معنادار بین کیفیت گزارشگری مالی و ساختار سررسید بدهی با کارایی سرمایهگذاری شرکتها، به سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار و فعالان بازار سرمایه پیشنهاد میشودکه هنگام اتّخاذ تصمیمهای سرمایهگذاری به این عوامل توجه کنند و آنها را در تصمیمگیریهای خود در نظر بگیرند. به مدیران و مسئولان سازمان بورس و اوراق بهادار نیز توصیه میشود در راستای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و بهدنبال آن بهبود کارایی سرمایهگذاری شرکتها، راهکارهای عملیتری اتّخاذ کنند و نظارت بیشتری بر کیفیت گزارشگری مالی شرکتها داشته باشند.
در ادامه، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده برای کنترل تأثیر صنعت، پژوهش حاضر به تفکیک صنایع موجود در بورس اوراق بهادار تهران انجام شود. همچنین بررسی تأثیر ساختار سررسید بدهیها بر رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و عدم تقارن اطلاعاتی و نیز تأثیر کیفیت حسابرسی بر رابطۀ بین کیفیت گزارشگری مالی و کاراییسرمایهگذاری شرکتها میتواند از دیگر موضوعات پیشنهادی برای پژوهشگران آینده باشد.
منابع
[1] Alcock ,Jamie A,B, Finn Frank C. and Kelvin JuiKeng Tan (2010), "The Determinants of Debt Maturity in Australian Firm available at: http://ssrn.com/abstract=1728565.
[2] Berger, A., Udell, G., 1998. The economics of small business finance: the roles of private equity and debt markets in the financial growth cycle. Journal of Banking and Finance, 22, 613–673.
[3] Biddle, G., Hilary, G., 2006. Accounting quality and firm-level capital investment. The Accounting Review, 81, 963–982.
[4] Biddle, G., Hilary, G., Verdi, R.S., 2009. How does financial reporting quality relate to investments efficiency? Journal of Accounting and Economics, 48, 112–131.
[5] Beatty, Anne, Joseph Weber and J.Scott, (2007), "The Role of Accounting Quality in Reducing Investment Inefficiency in the Presence of Private Information and Direct Monitoring",Working paper, The Ohio State University.
[6] Bushman, R.M., Smith, A.J., (2001). Financial accounting information and corporate governance. Journal of Accounting and Economics 32, 237–333.
[7] badavar nahandi, y, taghizadeh khangah,v (2013). the relationship between audit quality and investment efficiency. Journal of the accounting and auditing review, volume 20, number 2,p.19-42
[8] Childs, P .D .Mauer, D.C. and Ott, S.H., (2005), Interactions of Corporate Financing and Investment Decisions: The Effects of Agency Conflicts, Journal of Financial Economics, 76,P . 667-690.
[9] Chen, F., Hope, O.K., Li Q. and Wang, X. (2010). Financial reporting guality and investmetefficiency.www.Ssrn.com.
[10] Chen, F., Hope, O.K., Li, Q., & Wang, X. (2011). Financial Reporting Quality and Investment Efficiency of Private Firms in Emerging Markets. The Accounting.
[11] Cohen, D.A. (2004). Quality of Financial Reporting Choice: Determinants and Economic Consequences .Working Paper, Northwestern University.
[12]Dechow, P., & Dichev, I. (2002). The Quality of Accruals and Earnings: the Role of Accrual Estimation Errors. The Accounting Review, Vol. 77 (Supplement), pp. 35–59.
[13] Diamond, D.W., 1993. Seniority and maturity of debt contracts. Journal of Financial Economics, 33, 341–368.
[14] D’Mello, R., Miranda, M., (2010). Long-term debt and overinvestment agency problem. Journal of Banking and Finance 34, 324–335.
[15] Flannery, M.J., (1986). Asymmetric information and risky debt maturity choice. The Journal of Finance 41, 19–37.
[16] Francis, J., LaFond, R., Olsson, P.M., Schipper, K., (2005). The market pricing of accruals quality. Journal of Accounting and Economics 39, 295–327.
[17] Jensen, M., (1986). Agency costs of free cash flow, corporate finance, and takeovers. American Economic Review 76, 323–329.
[18] Gomariz،F.C &Ballesta،J. (2014). Financial reporting quality, debt maturity and investment efficiency، Contents lists
[19]ghaemi, m,h,vatanparast,m, r (2007). Study of the role of accounting information in reducing of information asymmetry, Journal of the accounting and auditing review,volume12,number3,p.85
[20] Healy, P.M., Palepu, K.G., 2001. Information asymmetry, corporate disclosure, and the capital markets: a review of the empirical disclosure literature. Journal of Accounting and Economics 31, 405–440.
[21]khodayi valazaghrad,m, yahyayi, m. (2012). the relationship between Financial Reporting Quality and investment efficiency, journalof accounting knowledge, volume3, number5, p.1-6.
[22] Li, Q., &Wang, T. (2010). Financial Reporting Quality and Corporate Investment Efficiency: Chinese Experience. Nankai Business Review International, Vol.1, No.2, pp.197-213.
[23] Myers, S.C., (1977). Determinants of corporate borrowing. Journal of Financial.
[24] McNichols, M.F. and Stubben, S.R. (2008). Does earnings management affect firm s investment decisions? The Accounting Review, Vol. 83, pp.1571-1603.
[25] modares,A,hesarzade,R, (2009) Financial Reporting Quality and Investment Efficiency, Quarterly Journal of Securities Exchange, volume1, number2, p.85-116
[26] Ortiz-Molina, H., Penas, M.F., (2008). Lending to small businesses: the role of the loanmaturityinaddressinginformationproblems.SmallBusinessEconomics 30, 361–383.
[27] Rajan, R.G., (1992). Insiders and outsiders: the choice between informed and arm’slength debt. The Journal of Finance 47, 1367–1400.
[28]saghafi, A , Arab Mazar Yazdi, M, (2011) Financial Reporting Quality and Investment Inefficiency. financial accounting researches, Volume 2, Number 4, 1-20.
[29] Verdi, R.S. (2006). Financial Reporting Quality and Investment Efficiency.Doctoral Dissertation, University of Pennsylvania.