The Effect of Real Earnings Management and Managerial Incentives on Sticky Costs

Document Type : Research Paper

Authors

Accounting and Management Dept., Faculty of Economics and Management, University of Urmia, Urmia, Iran.

Abstract

This research aims to investigate the effect of real earnings management and managerial incentives on sticky costs. Sticky costs phenomenon represents that the costs do not change in proportion to changes in sales. In other words, the percentage of the reduction in costs when sales are reducing is less than the percentage of cost increase when the sales are increasing. In accordance with the “deliberate decision” theory, costs become sticky because of the deliberate decision of managers. This study focuses on managers’ resource adjustments when sales decline. The resource adjustments motivated to meet earnings targets and the ensuing cost structures. The research include a sample of 135 companies in the Tehran Stock Exchange for a period of 10 years from 2003 to 2013. For testing the hypothesis, multiple regression models based on panel data analysis is used. The results indicate that when managers face incentive to avoid losses, they accelerate sliding adjustment of slack resources for sales decreases. These decisions diminish the degree of cost stickiness.
 

Keywords

Main Subjects


بررسی تأثیر مدیریت واقعی سود و انگیزه‌های مدیریت بر چسبندگی هزینه‌ها

 

غلامرضا منصورفر1*، مهدی حیدری2، طاهره کولانی3

1- دانشیار گروه حسابداری و مدیریت دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.

g.mansourfar@urmia.ac.ir

2- استادیار گروه حسابداری و مدیریت دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.

m.heydari@urmia.ac.ir

3- کارشناس ارشد حسابداری دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.

taharehcolani@yahoo.com

 

چکیده

پژوهش حاضر تأثیر مدیریت واقعی سود و انگیزه‌های مدیریت بر میزان چسبندگی هزینه‌ها را بررسی می‌کند. چسبندگی هزینه به این معنی است که نسبت کاهش هزینه‌ها در هنگام کاهش فروش کمتر از نسبت افزایش هزینه‌ها در هنگام افزایش فروش است. طبق نظریۀ‌ تصمیم‌های آگاهانه، چسبندگی هزینه‌ها نتیجۀ تصمیم‌های آگاهانۀ مدیران است. این مطالعه بر حالتی تمرکز می‌کند که در آن مدیران به هنگام کاهش فروش، با انگیزۀ پرهیز از زیان و کاهش سود، به تعدیل آگاهانۀ منابع اقدام می‌کنند. جامعۀ آماری این پژوهش، شامل نمونه‌ای از 135 شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار تهران برای یک دورۀ 10 ساله از سال 1383 تا 1392 است. برای آزمون فرضیه‌ها از الگوی رگرسیونی چندمتغیره‌ استفاده شده است. نتایج نشان می‌دهد مدیران هنگام کاهش فروش یعنی زمانی که برای پرهیز از زیان انگیزه دارند، کنار‌گذاشتن منابع بدون استفاده را سرعت می‌بخشند و منابع را به‌طور آگاهانه تعدیل می‌کنند. این تصمیم آگاهانه، چسبندگی هزینه‌ها را کاهش می‌دهد.

 

واژه‌های کلیدی: مدیریت واقعی سود، انگیزه‌های مدیریت، چسبندگی هزینه‌ها، نظریۀ تصمیم‌های آگاهانه، اهداف سود.

 


 

 

 

 

 

 

مقدمه

آگاهی از چگونگی رفتار هزینه‌ها نسبت به تغییرات سطح فعالیت و یا سطح فروش، اطلاعات مهمی است که برای تصمیم‌گیری مدیران درخصوص برنامه­ریزی و بودجه­بندی، قیمت­گذاری محصولات، تعیین نقطۀ سربه­سر و سایر موارد مدیریتی لازم است [23]. برنامه‌ریزی، یکی از اهداف مدیریت است. در مرحلۀ برنامه­ریزی، مدیران به اطلاعات مربوط به هزینه‌های از پیش‌تعیین‌شده برای پیش‌بینی سود احتیاج دارند. میزان هزینه‌های از پیش‌تعیین‌شده را با تعیین رفتار این هزینه‌ها در واکنش به تغییرات سطح تولید و فروش می‌توان مشخص کرد [13].

 در الگوهای سنتی حسابداری مدیریت، رفتار هزینه‌ها در ارتباط با سطح فعالیت، به ثابت و متغیر تقسیم می‌شود که هزینه‌های متغیر، متناسب با تغییر در سطح فعالیت تغییر می‌کند. یافته‌های پژوهشگرانی از جمله اندرسون، بانکر و جان‌کریمن[1] (2007 و 2003) و کالجا[2] (2012) نشان می‌دهد میزان افزایش هزینه‌ها به هنگام افزایش در سطح فروش، بیشتر از میزان کاهش هزینه‌ها به هنگام همان میزان کاهش سطح فروش است. در حسابداری مدیریت به این رفتار هزینه‌ها، چسبندگی هزینه‌ها[3] گفته می‌شود. 

در ارتباط با چسبندگی هزینه‌ها دو نظریه مطرح شده است. براساس نظریۀ اول، چسبندگی هزینه‌ها، نتیجۀ تصمیم‌های آگاهانۀ مدیران است و براساس نظریۀ دیگر، چسبندگی هزینه‌ها ممکن است به‌دلیل تأخیر در تعدیل هزینه‌ها باشد. مطابق نظریۀ تصمیم‌های آگاهانه، هنگامی که فروش کاهش می‌یابد، برخی از مدیران، کاهش فروش را موقتی تصور می‌کنند و انتظار بازگشت فروش به سطح قبلی را در زمان نزدیک دارند؛ بنابراین در تصمیمی آگاهانه، منابع مرتبط با فعالیت‌های عملیاتی را در دوره‌های کاهش فروش حفظ می‌کنند؛ زیرا اگر منابع در پاسخ به کاهش فروش، حذف شوند و در دوره‌های افزایش فروش، دوباره به دست آیند، هزینه‌های شرکت در بلندمدت افزایش می‌یابد [19]. مطابق نظریۀ تأخیر در تعدیل هزینه‌ها، چسبندگی هزینه‌ها به‌دلیل تعدیل‌های نامتناسب در افزایش و کاهش سطح دارایی‌های عملیاتی در دوره‌های افزایش و کاهش سطح فروش به وجود می‌آید. مدیران برای کاهش سطح دارایی‌های عملیاتی شرکت در دوره‌های کاهش تقاضا و افزایش مجدد سطح دارایی‌ها با افزایش احتمالی سطح تقاضا در دوره­‌های بعد، هزینه‌های تعدیل سطح دارایی‌های عملیاتی را برای برچیدن دارایی‌های عملیاتی مازاد شرکت و سپس خریداری و نصب مجدد دارایی‌ها در دورۀ افزایش تقاضا متحمل می‌شوند. ازجمله هزینه‌های تعدیل به این موارد می‌توان اشاره کرد: هزینه‌های اخراج و استخدام مجدد کارکنان، هزینه‌های فروش و خرید مجدد دارایی‌ها و هزینه‌های کاهش روحیۀ کارکنان باقی‌مانده، بخصوص کارکنانی که به‌صورت تیمی کار می‌کنند. در دوره‌های کاهش سطح تقاضا، مدیریت، هزینه‌های تعدیل سطح دارایی‌های عملیاتی را می‌تواند متحمل شود یا با ثابت نگه‌داشتن سطح دارایی‌های عملیاتی، هزینه‌های عملیاتی مرتبط با ظرفیت تولیدی مازاد را تحمل کند. از آنجا که سطح تقاضای بازار تصادفی است؛ به‌هنگام کاهش سطح تقاضا، مدیران احتمال موقتی‌بودن یا نبودن کاهش در سطح تقاضا را ارزیابی می‌کنند. اگر مدیران برای پرهیز از هزینه‌های تعدیل دارایی‌های مازاد، دارایی‌های عملیاتی را کاهش ندهند و درنتیجه هزینه‌های عملیاتی مرتبط با دارایی‌های عملیاتی مازاد را تحمل کنند، رفتار چسبندگی در هزینه‌ها رخ خواهد داد؛ زیرا هزینه‌های عملیاتی متناسب با کاهش فروش، کاهش نیافته است [19]. همچنین تصمیم مدیریت برای حفظ سطح دارایی‌های عملیاتی مازاد و منابع بدون ‌استفاده، از ملاحظات شخصی مدیریت و در راستای هزینه‌های نمایندگی مطرح می‌تواند ناشی شود. حذف منابع متناسب با کاهش فروش و تحصیل مجدد آن در آینده، به افزایش هزینه‌ها و درنتیجه کاهش سود در بلندمدت منجر می‌شود. در مقابل، با وجود آن که حفظ منابع اضافی در دوره‌های کاهش فروش، به تحمیل هزینه‌های بیشتر درنتیجه به کاهش سود دورۀ جاری منجر می‌شود، موجب کاهش هزینه و افزایش سود در بلندمدت می‌شود [24].

باتوجه به مفهوم چسبندگی هزینه‌ها، با کاهش فروش هزینه‌ها متناسب با آن، کاهش نمی‌یابد و این باعث افزایش هزینه‌ها و کاهش سود در دورۀ جاری می‌شود. به‌دلیل اهمیت سود برای استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی، مدیران شرکت‌ها به نحوۀ تهیه و گزارش سود توجه خاصی دارند و در مقابل رفتار و عکس‌العمل سرمایه‌گذاران و سایر استفاده‌کنندگان در برابر سود گزارش‌شده، واکنش متقابل از خود بروز می‌دهند.

از طرف دیگر، سود نشان‌دهندۀ عملکرد شرکت و نحوۀ انجام وظیفۀ مباشرتی مدیریت است؛ بنابراین طبق نظریۀ نمایندگی جنسن، مدیریت برای رسیدن به سطح مورد انتظار سود و دستیابی به اهداف سود، سه گزینه پیش رو دارد: 1) مدیریت واقعی سود 2) مدیریت سود در چارچوب اصول حسابداری (مدیریت اقلام تعهدی اختیاری) 3) مدیریت سود خارج از چارچوب اصول حسابداری (حسابداری فریب‌آمیز). دو شکل غالب مدیریت سود که در بیشتر پژوهش‌های داخلی و خارجی مطرح شده است، دستکاری فعالیت واقعی و مدیریت اقلام تعهدی اختیاری است. مدیریت واقعی سود به زمان­بندی و ساختار­بندی فرصت‌­طلبانۀ معاملات عملیاتی، تأمین ‌مالی و سرمایه‌گذاری مدیریت واحد تجاری برای تأثیرگذاشتن بر سود گزارش‌شده در جهتی خاص اطلاق می‌شود که شرکت را در آینده متحمل هزینه‌ها و پیامد‌های اقتصادی می‌کند [21].

در مدیریت واقعی سود، مدیران شرکت‌ها با اتّخاذ برخی تصمیم‌های عملیاتی و به عبارت دیگر دستکاری فعالیت‌های واقعی به مدیریت واقعی سود روی می‌آورند و به سود مدّنظر خویش دست می‌یابند. مدیران اجرایی به برآورده‌کردن اهداف سود نظیر سود سال گذشته و سود پیش‌بینی تحلیل‌گران با دستکاری فعالیت‌های واقعی تمایل دارند. درحالی‌که این دستکاری‌ها به‌طور بالقوه ارزش شرکت را می‌تواند کاهش دهد؛ زیرا دستکاری فعالیت‌های واقعی در دورۀ جاری برای افزایش سود، ممکن است بر جریان‌های نقدی آینده تأثیر منفی داشته باشد. پژوهش گانی [14] این تصمیم‌های عملیاتی را در 4 گروه به شرح زیر طبقه‌بندی می‌کند: 1. کاهش هزینه‌های اختیاری پژوهش و توسعه؛ 2. کاهش هزینه‌های اختیاری تبلیغات و فروش؛ 3. زمان‌بندی فروش دارایی‌های ثابت برای گزارش سود و 4. اضافه تولید برای کاهش بهای تمام‌شدۀ کالای فروش‌رفته و افزایش فروش‌های اعتباری. مدیریت واقعی سود اغلب شبیه تصمیم‌های عادی واحد تجاری است و تشخیص آن مشکل‌تر است؛ برای مثال، تولید بیش از اندازه، یکی از روش‌های مدیریت سود واقعی است. با تولید بیش از اندازه،  هزینۀ سربار ثابت را بر تعداد واحد بیشتری می‌توان سرشکن کرد؛ درنتیجه با کاهش هزینۀ ثابت هر واحد، هزینۀ تولید هر واحد، کاهش و حاشیۀ سود هر واحد افزایش می‌یابد. از آنجایی که تولیدات فروش‌نرفته به موجودی کالا افزوده می‌شود، تولید بیش از اندازه به‌طور مؤثری، هزینۀ سربار بیشتری به موجودی کالا و هزینۀ سربار کمتری به بهای تمام‌شدۀ کالای فروش رفتۀ دورۀ جاری تخصیص می‌دهد و شرکت، حاشیۀ سود بهتری  گزارش می‌کند. کاهش هزینه‌های اختیاری نیز از دیگر روش‌های مدیریت سود واقعی است. هزینه‌های اختیاری نظیر مخارج پژوهش و توسعه، تبلیغات و تعمیر و نگهداری به‌طور معمول در دورۀ تحمل‌شده، گزارش می‌شوند. ازاین‌رو، مدیران شرکت‌ها با کاهش هزینه‌های اختیاری، هزینه‌های گزارش‌شده را می‌توانند کاهش و سود را افزایش دهند. از آنجایی که کاهش فروش باعث کاهش سود می‌شود، مدیران برای رسیدن به اهداف سود با دستکاری آگاهانۀ هزینه‌های شرکت مانع کاهش سود می‌شوند و این  بر رفتار نامتناسب هزینه‌ها به هنگام کاهش فروش می‌تواند تأثیرگذار باشد.کاما و ویس[4] (2012) با تأکید بر این موضوع اظهار می‌کنند وقتی فروش کاهش می‌یابد مدیران برای رسیدن به اهداف سود و پرهیز از زیان و یا کاهش سود، به کاهش هزینه‌ها  سرعت می‌بخشند؛ بنابراین تعدیل آگاهانۀ منابع برای رسیدن به اهداف سود، میزان چسبندگی هزینه‌ها را به‌اندازۀ زیادی کاهش می‌دهد. در این زمینه، پژوهش‌های اخیر بنکر[5] و همکاران (2008 و2011)، اندرسون و همکاران (2007 و2003) و پترسون و سادسترام [6](2009 و2003) نشان داد که چگونه تصمیم‌های آگاهانۀ مدیران، ارزش شرکت را افزایش و میزان چسبندگی هزینه‌ها را در دورۀ جاری کاهش می‌دهد. با توجه به پژوهش توماس[7] و همکاران (2014) چسبندگی هزینه‌ها نتیجۀ تصمیم‌های سنجیدۀ مدیران در ارتباط با روش تخصیص منابع است که نه تنها شناختنی بلکه کنترل‌شدنی نیز هست. همچنین پژوهش چن[8] و همکاران (2012) نشان داد انگیزه‌های نمایندگی برای افزایش دامنۀ مدیریت شرکت، میزان چسبندگی هزینه‌ها را افزایش می‌دهد؛ بنابراین برخی تصمیم‌های آگاهانه، چسبندگی هزینه‌ها را افزایش و برخی دیگر کاهش می‌دهد.

این پژوهش، مبانی نظری مدیریت واقعی سود را با مستندسازی روش تعدیل منابع که مدیران برای دستیابی به سود برنامه‌ریزی‌شده به کار می‌برند،گسترش می‌دهد. درمجموع، این پژوهش به‌طور معمول موضوع ساختار هزینۀ حسابداری مدیریت را با موضوع مهم مدیریت واقعی سود حسابداری مالی ادغام می‌کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر انگیزه‌های مدیریت و تصمیم‌های آگاهانۀ تعدیل منابع بر رفتار نامتناسب هزینه‌ها است. ازاین‌رو، پژوهش حاضر در نظر دارد با بررسی تأثیر تصمیم‌های آگاهانۀ مدیران بر میزان چسبندگی هزینه‌ها، به این پرسش پاسخ دهد که آیا اهداف سود و انگیزه‌های مدیریت برای رسیدن به سود هدف بر میزان چسبندگی هزینه‌ها تأثیر دارد یا خیر؟

درادامه، ابتدا پیشینۀ پژوهش بیان می‌شود؛ سپس روش پژوهش، فرضیه‌ها و الگو‌های استفاده‌شده تشریح خواهند شد. درنهایت یافته‌های حاصل از تجزیه وتحلیل آماری بررسی و تفسیر شده و نتیجه‌گیری نیز بیان می‌شود.

 

مبانی نظری

تاکنون چندین پژوهش برای روشن‌شدن اهمیت درک چسبندگی هزینه‌ها انجام شده است. اندرسون و همکاران (2007) با بررسی رفتار هزینه‌ها و تحلیل بنیادی هزینه‌های عمومی، اداری و فروش دریافتند در دوره‌های کاهش فروش، سودهای آینده با نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش، رابطۀ مثبت دارد و با تشکیل سبد سهام از شرکت‌هایی که نسبت هزینه‌های عملیاتی به فروش آن‌ها در دوره‌های کاهش فروش، افزایش می‌یابد، به بازده غیرعادی مثبت می‌توان دست یافت. ویس (2010) با بررسی رفتار هزینه‌ها و پیش‌بینی سود تحلیل‌گران نشان داد در شرکت‌هایی که هزینه‌های چسبنده‌تری دارند، دقت پیش‌بینی سود، کمتر است. چسبندگی هزینه‌ها بر اولویت‌های پوششی تحلیل‌گران تأثیر می‌گذارد. سرمایه‌گذاران در نظر خود دربارۀ ارزش شرکت، چسبندگی هزینه‌ها را لحاظ می‌کنند. بنکر و همکاران (2008) ابتدا الگویی برای پیش‌بینی سود پیشنهاد کردند که سود را به دو جزء تغییر‌‌پذیری هزینه نسبت به درآمد فروش و چسبندگی هزینه‌ها به هنگام کاهش فروش تجزیه می‌کرد؛ سپس توان الگوی پیشنهادشده در پیش‌بینی بازده آیندۀ حقوق صاحبان سهام با دو الگوی مبتنی بر اقلام صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد مقایسه شد. نتایج نشان داد چون تحلیل‌گران، پیش‌بینی‌های خود را با تکیه بر اطلاعات بیشتری انجام می‌دهند، هر سه الگو، دقت کمتری نسبت به پیش‌بینی تحلیل‌گران دارند؛ اما استفاده از الگوی مبتنی بر چسبندگی هزینه‌ها، دقت بیشتری نسبت به دو الگوی دیگر دارد. تعداد پژوهش‌هایی که تأثیر عوامل مؤثر بر تصمیم‌های مدیریت را بر میزان چسبندگی هزینه‌ها آزموده‌اند، به مراتب بیشتر است؛ برای مثال، تأثیر عواملی همچون تغییرات افزایشی یا کاهشی متوالی فروش، سفارش مشتریان، پیش‌بینی تحلیل‌گران از فروش و رشد تولید ناخالص داخلی که در تصمیم‌گیری مدیران، مدّنظر قرار می‌گیرد، تحلیل شد و یافته‌ها نشان داد اگر عوامل مذکور، حاکی از خوش‌بینی بیشتر مدیریت است، افزایش هزینه‌ها، سریع‌تر و کاهش هزینه‌ها با سرعت کمتری انجام می‌شود [16]. اندرسون و همکاران (2003) در مورد 7629 شرکت امریکایی در طول 20 سال، نشان دادند بازای 1 درصد افزایش فروش، هزینه‌های فروش، عمومی و اداری، 55/0 درصد افزایش می‌یابد؛ اما بازای 1 درصد کاهش فروش، 35/0 درصدکاهش می‌یابد که نشان‌دهندۀ چسبندگی هزینه‌ها است. براساس سایر نتایج این پژوهش، چسبندگی هزینه‌ها در دورۀ پس از کاهش فروش، وارونه می‌شود. به‌گونه‌ای که میزان چسبندگی هزینه‌های فروش، عمومی و اداری با افزایش طول دورۀ مطالعه،کاهش می‌یابد و توالی دوره‌های کاهش فروش، موجب کاهش چسبندگی هزینه‌ها در دورۀ دوم می‌شود. علاوه بر این، هرچه رشد اقتصادی، میزان دارایی‌ها و تعداد کارکنان، بیشتر باشد، چسبندگی هزینه‌ها افزایش می‌یابد. تأثیر تصمیم‌های سنجیدۀ مدیران بر چسبندگی هزینه‌ها به روش‌های گوناگون و درچندین کشور مطالعه شده است. کاما و ویس (2012 و2010) با بررسی تأثیر اهداف سود و انگیزه‌های شخصی مدیریت بر چسبندگی هزینه‌ها نشان دادند وقتی مدیران با انگیزه‌هایی مانند جلوگیری از زیان، کاهش سود و یا رسیدن به سود پیش‌بینی تحلیل‌گران مالی مواجه هستند، به کاهش هزینه‌ها به هنگام کاهش فروش نسبت به نبود این انگیزه‌ها سرعت می‌بخشند. کریشنان[9] (2015) با بررسی رفتار نامتناسب هزینه‌ها به این نتیجه رسید که وجود انگیزه‌ها برای رسیدن به سود هدف، میزان چسبندگی هزینه‌ها را کاهش می‌دهد.کوهن و لیس[10] (2008) نشان دادند در نبود انگیزه‌های دستیابی به سود، محدودیت‌های تکنولوژی سنگین، موجب چسبندگی بیشتر هزینه‌ها می‌شود؛ اما انگیزه‌های دستیابی به سود، بر محدویت‌های تکنولوژی، غلبه می‌کند و موجب رفتار متناسب هزینه‌ها می‌شود؛ به عبارت دیگر، با توجه به به انگیزه‌های زیربنایی، برخی از تصمیم‌های مدیران، موجب چسبندگی هزینه‌ها و برخی دیگر، موجب کاهش چسبندگی هزینه‌ها می‌شود. دربارۀ تأثیر انگیزه‌های شخصی مدیران بر چسبندگی هزینه‌ها، پژوهشی که با استفاده از نمونه‌ای از شرکت‌های امریکایی، انگلیسی، فرانسوی و آلمانی انجام شد، نشان داد هزینه‌های عملیاتی این کشور‌ها نسبت به تغییرات فروش، چسبندگی دارد. به این ترتیب که بازای 1 درصد افزایش فروش، هزینه‌های عملیاتی به‌طور متوسط 97/0 درصد افزایش می‌یابد؛ اما بازای 1 درصد کاهش فروش، این هزینه‌ها 91/0 درصد کاهش می‌یابد. با وجود این، هزینه‌های شرکت‌های فرانسوی و آلمانی که سیستم‌های حاکمیت شرکتی جزءبه جزء دارند، نسبت به هزینه‌های شرکت‌های امریکایی و انگلیسی که سیستم‌های حاکمیت شرکتی عرفی دارند، چسبندگی بیشتری دارند. همچنین یافته‌های پژوهش، تأثیر ویژگی‌های شرکت و صنعت بر سطح چسبندگی هزینه‌ها را نیز تأیید کرد. چن و همکاران (1991) ارتباط میان انگیزه‌های مدیران و درجۀ عدم تقارن هزینه‌ها را برمبنای داده‌های 1500 شرکت در دورۀ زمانی 1996 تا 2005 بررسی کردند و دریافتند میان انگیزه‌های مدیران و درجۀ عدم تقارن هزینه‌ها، ارتباط مثبتی وجود دارد. مطابق نتایج همین پژوهش، قدرت حاکمیت شرکتی با درجۀ عدم تقارن هزینه‌ها، رابطۀ منفی دارد واین رابطۀ منفی در صورت وجود انگیزه‌های مدیریتی تشدید می‌شود.

از پژوهش‌هایی که نشان‌دهندۀ اهمیت چسبندگی هزینه‌ها در ایران است،  به پژوهشی می‌توان اشاره کرد که خالقی مقدم و همکاران (1999) انجام دادند و در آن  قدرت الگوی پیش‌بینی سود مبتنی بر تغییرپذیری و چسبندگی هزینه با دیگر الگو‌های پیش‌بینی سود مقایسه شد. این پژوهش که با استفاده از داده‌های 85  شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصلۀ زمانی سال‌های1372 تا 1382 انجام شد، نشان داد دقت پیش‌بینی الگوی مبتنی بر تغییرپذیری هزینه و چسبندگی هزینه به‌صورت معناداری بیشتر از الگوهای دیگر است. بولو و همکاران (2012) با بررسی تأثیر انگیزه‌های مدیریت بر چسبندگی هزینه‌ها و با آزمون مستقیم نظریۀ تصمیم‌گیری آگاهانه با استفاده از پیش‌بینی مدیریت از وضعیت فروش آینده، دریافتند زمانی که مدیران به فروش در آینده خوش‌بین هستند، شدت چسبندگی هزینه‌ها افزایش می‌یابد.کردستانی و مرتضوی (2012) با بررسی تأثیر تصمیم‌های سنجیدۀ مدیران بر چسبندگی هزینه‌ها دریافتند انتظار مدیریت برای افزایش فروش آینده موجب کاهش چسبندگی بهای تمام‌شدۀ فروش می‌شود و هرچه این خوش‌بینی بیشتر باشد، چسبندگی بهای تمام‌شد‌ فروش بیشتر کاهش می‌یابد؛ اما خوش‌بینی مدیریت، چسبندگی هزینه‌های فروش، عمومی و اداری را افزایش می‌دهد.

با توجه به پرسش پژوهش و مبانی نظری ارائه‌شده، فرضیه‌های پژوهش حاضر به‌صورت زیر بیان می‌شود:

فرضیۀ اول: تعدیل آگاهانۀ منابع برای دستیابی به سود برنامه­ریزی‌شده، چسبندگی هزینه‌ها را کاهش می‌دهد.

فرضیۀ دوم: به‌هنگام کاهش فروش، زمانی که انگیزه‌ برای دستیابی به سود برنامه­ریزی‌شده وجود دارد، در مقایسه با زمان نبود انگیزه‌، هزینه‌ها بیشتر کاهش می‌یابند.

 

روش پژوهش

این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، پژوهشی توصیفی با تأکید بر روابط همبستگی است و در حوزۀ مطالعات پس‌رویدادی (استفاده از اطلاعات گذشته) قرار می‌گیرد و مبتنی بر اطلاعات واقعی صورت‌های مالی شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای آزمون فرضیه‌ها از الگوی رگرسیون چندمتغیره با استفاده از روش داده‌های تابلویی استفاده شده است. داده‌های ضروری پژوهش از لوح‌های فشردۀ اطلاعات مالی شرکت‌ها به دست آمده است. این اطلاعات را سازمان بورس اوراق بهادار تهران منتشر می‌کند. برای مرتب‌کردن و طبقه‌بندی داده‌ها از نرم‌افزار Excel، و برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار Eviews و Stata استفاده شده است.

جامعۀ آماری بررسی‌شده در این پژوهش، شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران و دورۀ تحت پوشش این مطالعه، دوره‌ای 10 ساله از سال 1383 تا 1392 است. همچنین به‌علت ماهیت خاص فعالیت شرکت‌های سرمایه‌گذاری، بیمه، لیزینگ، بانک و مؤسسات مالی، شرکت‌های مذکور از جامعۀ آماری کنار گذاشته شدند و برای قابلیت مقایسه، شرکت‌هایی در نظر گرفته شده‌اند که سال مالی آن‌ها منتهی به پایان اسفندماه باشد.

با توجه به محدودیت‌های ذکرشده، از بین کل شرکت پذیرفته‌شده در بورس اوراق بهادار تهران، تعداد 135 شرکت انتخاب شد. شرکت‌های مزبور، نخست براساس الگوی اندرسون و همکاران (2007) و با توجه به پژوهش کاما و ویس (2012) به دو دسته گروه‌بندی شدند. در مرحلۀ بعد، برای آزمون دقیق‌تر فرضیه‌ها، متغیر تعدیل‌کنندۀ انگیزۀ مدیریت سود و متغیرهای کنترلی را در الگو لحاظ کردیم و آزمون‌ها برای این الگو نیز انجام شد. با توجه به مطالعات بورگستالر و دیچو[11] (1997)، رویچودهری [12](2006) و کوهن و همکاران (2008) مدیریت شرکت‌هایی که در آن‌ها نسبت سود خالص به ارزش بازار بین صفر و 01/0 باشد، برای پرهیز از کاهش سود (برای رسیدن به سود هدف) منابع را به‌طور آگاهانه تعدیل می‌کند. همچنین در شرکت‌هایی که لگاریتم تغییرات نسبت سود خالص به ارزش بازار بین 0 و 01/0 باشد، تعدیل آگاهانۀ منابع برای پرهیز از زیان صورت می‌گیرد. بر این ‌اساس گروه‌بندی شرکت‌ها به‌شرح جدول (1) است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


جدول (1) گروه‌بندی شرکت‌ها براساس انگیزه

شرکت‌های باانگیزه

شرکت‌های بدون انگیزه

گروه

26

109

گروه اول

51

84

گروه دوم

 


در پژوهش حاضر چگونگی تأثیر مدیریت واقعی سود با انگیزۀ پرهیز از زیان  و کاهش سود بر رفتار نامتناسب هزینه‌ها بررسی شده است.

 برای تجزیه و تحلیل رفتار هزینه‌ها، نخست با تقسیم‌بندی شرکت‌ها به شرکت‌های دارای ‌انگیزه و بدون‌انگیزه، از الگوی کالجا وهمکاران (2006) استفاده شده است. درنهایت برای تأیید نتایج حاصل از الگوی پژوهش، از الگوی کاما و ویس (2012) استفاده شده است.

 

الگوی (1):

                       

 

الگوی (2):

 

 

 

، لگاریتم طبیعی تغییرات هزینه‌های عمومی، اداری، توزیع و فروش و بهای تمام‌شدۀ کالای فروش‌رفته است. متغیرهای مستقل پژوهش نیز عبارتند از: ، لگاریتم طبیعی تغییرات درآمد فروش،  REVDECit متغیر مجازی است که اگر خالص درآمد فروش سال جاری شرکتی در همان سال کمتر از خالص درآمد فروش سال قبلی شرکت باشد، عدد یک و در غیر این صورت، عدد صفر می‌گیرد. برای اندازه‌گیری انگیزۀ مدیریت، از متغیر‌های مجازی TARGETit={LOSSit,,EDECit LOSSit EDECit} استفاده شده است که در آن LOSSit متغیر مجازی است که اگر نسبت سود خالص به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در ابتدای سال در فاصلۀ (01/0 و0) باشد، یک و در غیر این صورت مقدار صفر می‌گیرد.  EDECit نیز متغیر مجازی است که اگر تغییرات نسبت سود خالص به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام در ابتدای سال در فاصلۀ (01/0 و0) باشد، یک و در غیر این صورت صفر خواهد بود.

 LOSSit EDECit متغیر مجازی است که اگر 1=LOSSitیا 1=EDECit، یک و در غیر این صورت صفر خواهد بود. با توجه به پژوهش‌های کردستانی و مرتضوی (2012)، نمازی و دوانی پور (2009)، حیدری (2014) و کاما و ویس (2012)، در این پژوهش از متغیرهای کنترلی زیر استفاده شده است: SUC_DECitمتغیر مجازی است که اگر درآمد فروش سال t-1 کمتر از درآمد فروش سال t-2 باشد، یک و در غیر این صورت صفر می‌گیرد. ASINTit نیز لگاریتم نسبت کل دارایی‌ها به درآمد فروش سال است. در الگوی (1) متغیر مصنوعی کاهش فروش  زمانی مقدار صفر می‌گیرد که فروش نسبت به سال قبل افزایش یابد؛ بنابراین ضریب تأثیر ، درصد افزایش هزینه‌ها به‌اندازۀ 1% افزایش فروش نشان می‌دهد. از سوی دیگر در دوره‌های کاهش فروش، این متغیر مصنوعی، مقدار 1 می‌گیرد؛ بنابراین ضریب تأثیر ، نشان‌دهندۀ میزان چسبندگی هزینه‌ها بازای 1 درصد کاهش فروش و مجموع ضرایب تأثیر و  نشان‌دهندۀ میزان کاهش هزینه‌ها بازای 1 درصد کاهش فروش است.

چسبندگی هزینه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که ضریب تأثیر ، مثبت و ضریب تأثیر ، منفی باشد ( و0>  )؛ بنابراین برای تأیید فرضیۀ اول، لازم است میزان چسبندگی هزینه‌ها (ضریب تأثیر ) برای شرکت‌های دارای انگیزه نسبت به شرکت‌های بدون انگیزه کمتر (منفی‌تر) باشد. همچنین، برای تأیید فرضیۀ دوم، لازم است میزان کاهش هزینه‌ها (مجموع ضرایب تأثیر  و ) برای شرکت‌های دارای انگیزه نسبت به شرکت‌های بدون انگیزه بیشتر باشد. در الگوی (2) متغیر مصنوعی کاهش فروش  زمانی مقدار صفر می‌گیرد که فروش نسبت به سال قبل افزایش یابد و متغیر TARGET زمانی مقدار صفر می‌گیرد که انگیزه‌ای برای رسیدن به سود هدف وجود نداشته باشد؛ بنابراین حاصل‌جمع ضرایب تأثیر 1γو1β، میزان افزایش هزینه‌ها به‌هنگام افزایش فروش و+β221SUC_DEC+δ2ASINT1γ +1β میزان کاهش هزینه‌ها را به‌هنگام کاهش فروش در صورت وجود انگیزه نشان میدهند؛ بنابراین میزان چسبندگی هزینه‌ها در صورت وجود انگیزه برابر است با  β221SUC_DEC+δ2T، و میزان چسبندگی هزینه‌ها در صورت نبود انگیزه برابر است با β21SUC_DEC+δ2ASINT؛ بنابراین، فرضیه در صورتی پذیرفته می‌شود که 2γ>0 باشد. همچنین میزان کاهش هزینه‌ها به‌هنگام کاهش فروش در صورت وجود انگیزه برابر است با 221SUC_DEC+δ2ASINT1γ +1β و میزان کاهش هزینه‌ها به‌هنگام کاهش فروش در نبود انگیزه برابر است با  β121SUC_DEC+δ2ASIN؛ پس فرضیۀ دوم نیز در صورتی تأیید می‌شود که  2γ +1γ >0 باشد.

 

یافته‌ها

نتایج آزمون‌هایی که برای بررسی پایایی داده‌ها انجام گرفت، نشان داد داده‌ها در طول دورۀ زمانی بررسی پایا بودند. جدول (2) مقادیر میانگین، میانه و انحراف معیار تمامی متغیرهای استفاده‌شده را نشان می‌دهد.


 

جدول (2) تحلیل توصیفی متغیرهای پژوهش

متغیرها

میانگین

میانه

مینیمم

ماکزیمم

انحراف معیار

تعداد مشاهدات

∆lnOC

153454/0

152808/0

18305/1-

36217/2

23722/0

1350

lnREV∆

141250/0

148577/0

49000/1-

16124/2

26534/0

1350

ASINT

625299/1

306505/1

09612/0

8636/67

47952/2

1350

 

 

نتایج نشان می‌دهد میانگین درصد تغییر سالانۀ هزینه‌ها، 153/0 و میانگین درصد تغییر سالانه درآمد فروش، 141/0 است. بین متغیرهای پژوهش لگاریتم تغییر هزینه‌ها با انحراف معیار 23/0کمترین پراکند‌گی را داشته است؛ بنابراین متمرکز‌تر است و دقت بیشتری دارد و متغیر لگاریتم نسبت کل دارایی‌ها به فروش سال با انحراف معیار4 /2 نسبت به متغیرهای دیگر پراکنده‌تر است و دقت کمتری دارد. نتایج آزمون خودهمبستگی برای هر کدام از الگو‌ها حاکی از نبود مشکل خودهمبستگی برای الگوی (1) و وجود مشکل خودهمبستگی برای الگوی (2) است. برای حل مشکل خودهمبستگی از پارامتر (1) AR استفاده شده است.

برای تشخیص تابلویی یا تلفیقی‌بودن الگوهای مربوط به آزمون فرضیه‌های پژوهش از آزمون اف‌لیمر استفاده شد که نتایج این آزمون نشان‌دهندۀ تلفیقی‌بودن تمامی الگوهای مربوط به فرضیه‌های پژوهش است؛ بنابراین برای آزمون نهایی فرضیه‌ها از تخمین حداقل مربعات معمولی استفاده شده است.


 

جدول (3) نتایج آزمون فرضیه‌ها برای گروه یک

    

شرکت‌های دارای انگیزۀ   پرهیزاز کاهش سود

شرکت‌های بدون انگیزۀ پرهیز   از کاهش سود

متغیر

احتمال

آمارۀ t

ضرایب

احتمال

آمارۀ t

ضرایب

0000/0

42475/16

781943/0

0000/0

69580/19

723170/0

    

0015/0

20660/3-

343806/0-

0123/0

507025/2-

182799/0-

    

1893/0

316051/1

018733/0

0005/0

722730/3

037118/0

    

608666/0

383959/0

ضریب تعیین

605621/0

382825/0

ضریب تعیین تعدیل‌شده

935131/1

864/199

00000/0

1268/2

746/338

0000/0

آمارۀ دوربین واتسون

آمارۀ F

احتمال F

 

 

مطابق فرضیۀ اول، تعدیل آگاهانۀ منابع برای دستیابی به سود برنامه­ریزی‌شده، چسبندگی هزینه‌ها را کاهش می‌دهد. برای تأیید فرضیۀ اول، لازم است میزان چسبندگی هزینه‌ها (ضریب تأثیر ) برای شرکت‌های داری انگیزۀ کاهش سود نسبت به شرکت‌های بدون انگیزه کمتر باشد. مطابق جدول (3) از آن ‌جایی که میزان چسبندگی برای شرکت‌های دارای انگیزه، 34/0- و برای شرکت‌های بدون انگیزه، 18/0– است؛ بنابراین فرضیۀ اول برای گروه یک رد می‌شود.

مطابق فرضیۀ دوم، هنگام کاهش فروش، زمانی که مدیریت انگیزه‌ای مانند پرهیز از کاهش سود برای رسیدن به سود برنامه ریزی‌شده دارد، در مقایسه با زمان نبود این انگیزه‌، هزینه‌ها بیشتر کاهش می‌یابند؛ بنابراین برای تأیید فرضیۀ دوم، لازم است میزان کاهش هزینه‌ها (مجموع ضرایب تأثیر  و ) برای شرکت‌های داری انگیزۀ مدیریت سود نسبت به شرکت‌های بدون انگیزه بیشتر باشد. مطابق جدول (3) میزان کاهش هزینه‌ها برای شرکت‌های دارای انگیزه، 44/0 و برای شرکت‌های بدون انگیزه برای مدیریت سود، 54/0 است؛ بنابراین فرضیۀ دوم هم برای گروه یک رد می‌شود.


 

 

جدول (4) نتایج آزمون فرضیه‌ها برای گروه دو

    

شرکت‌های بدون انگیزۀ   پرهیز از زیان

شرکت‌های دارای انگیزۀ   پرهیزاز زیان

متغیر

احتمال

آمارۀ t

ضرایب

احتمال

آمارۀ  t

ضرایب

00000/0

57343/20

693443/0

0000/0

52373/13

827752/0

    

00007/0

393726/3-

231695/0-

0975/0

660166/1-

20696/0-

    

0001/0

925930/0

039743/0

2395/0

177652/1

019522/0

    

450635/0

383736/0

ضریب تعیین

449338/0

381305/0

ضریب تعیین تعدیل‌شده

795524/1

3906/347

00000/0

4034/2

8498/157

0000/0

آمارۀ دوربین واتسون

آمارۀ F

احتمالF

 

 

برای تأیید فرضیۀ اول درخصوص گروه دوم، یعنی شرکت‌های با انگیزۀ پرهیز از از زیان و بدون وجود این انگیزه، لازم است میزان چسبندگی هزینه‌ها (ضریب تأثیر ) برای شرکت‌های داری انگیزه در مقایسه با شرکت‌های بدون انگیزه کمتر باشد. مطابق نتایج جدول (4) میزان چسبندگی برای شرکت‌های دارای انگیزۀ پرهیز از زیان، 20/0- و برای شرکت‌های بدون انگیزۀ پرهیز از زیان، 23/0–  است؛ بنابراین فرضیۀ اول تأیید می‌شود.

مطابق فرضیۀ دوم، به‌هنگام کاهش فروش، زمانی که مدیریت انگیزه‌ای مانند پرهیز از زیان برای رسیدن به سود برنامه‌ریزی‌شده دارد، در مقایسه با زمان نبود این انگیزه‌، هزینه‌ها بیشتر کاهش می‌یابند؛ بنابراین برای تأیید فرضیۀ دوم، لازم است میزان کاهش هزینه‌ها (مجموع ضرایب تأثیر  و ) برای شرکت‌های داری انگیزه نسبت به شرکت‌های بدون انگیزه، بیشتر باشد. مطابق جدول (4) میزان کاهش هزینه‌ها برای شرکت‌های دارای انگیزۀ پرهیز از زیان، 62/0 و برای شرکت‌های بدون انگیزۀ پرهیز از زیان، 46/0 است؛ بنابراین فرضیۀ دوم برای گروه دوم تأیید می‌شود.

نتایج آزمون فرضیه‌های اول و دوم با استفاده از الگوی (2) در جدول (5) نشان داده شده‌اند.


 

 

 

 

 

 

 

جدول(5) آزمون نهایی فرضیه‌ها برای الگوی (2)

    

پرهیز   از زیان یا کاهش سود

TARGET=LOSS      EDEC

پرهیز   از کاهش سود

TARGET=EDEC

پرهیز   از زیان

TARGET=LOSS

ضرایب   و احتمال

683786/0

0000/0

633966/0

0000/0

688294/0

000/0

1β

139721/0

3368/0

381967/0

3334/0

095158/0-

5676/0

1γ

314119/0-

0012/0

275472/0-

0040/0

347747/0-

0002/0

2β

142723/0-

6340/0

919975/0-

1013/0

010001/1

0243/0

2γ

384151/0

0000/0

362545/0

0000/0

384446/0

000/0

1δ

075038/0-

0020/0

079234/0-

0011/0

069484/0-

0041/0

2δ

039695/0

0000/0

041325/0

0000/0

038046/0

0000/0

    

022834/0

5171/0

024213/0

4925/0

024687/0

000/0

(1)AR

4613/0

4629/0

4647/0

ضریب   تعیین

4573/0

4589/0

4607/0

ضریب   تعیین تعدیل‌شده

6937/1

6920/1

6968/1

آمارۀ   دوربین واتسون

5752/116

3341/117

1809/118

آمارۀF

0000/0

0000/0

0000/0

احتمال    F

14773/0-

925236/0-

9772/0

چسبندگی   هزینه‌ها در صورت وجود انگیزه

00501/0-

00753/0-

0327855/0-

چسبندگی   هزینه‌ها در صورت نبود انگیزه

675678/0

090691/0

57035/1

درصد   کاهش هزینه‌ها به‌هنگام کاهش فروش در صورت وجود انگیزه

677668/0

628699/0

6555/0

درصد   کاهش هزینه‌ها به‌هنگام کاهش فروش در نبود انگیزه

 

 

 

 

 

براساس نتایج مندرج در جدول (5) تنها در شرکت‌هایی که در آن‌ها تعدیل آگاهانۀ منابع با انگیزۀ پرهیز از زیان صورت می‌گیرد، فرضیۀ اول پژوهش تأیید می‌شود؛ زیرا ضریب 9772/0 حاصل‌شده برای شرکت‌های دارای انگیزۀ پرهیز از زیان نسبت به ضریب 03278/0- حاصل‌شده برای شرکت‌های بدون انگیزۀ پرهیز از زیان، نه‌تنها نشان‌دهندۀ کاهش بلکه نشان‌دهندۀ رفع مشکل رفتار نامتناسب هزینه‌ها است. همچنین درصد کاهش هزینه به‌هنگام کاهش فروش در این شرکت‌ها برابر 57/1 و درصد کاهش هزینه‌ها به‌هنگام کاهش فروش در نبود انگیزه، 6555/0 است که نشان‌دهندۀ تأیید فرضیۀ دوم است.

 

نتیجه‌گیری و پیشنهادها

در پژوهش حاضر تلاش شد با گسترش مبانی نظری پیشین که بیشتر در زمینۀ تصمیم‌های سنجیدۀ مدیریت در ارتباط با پیش‌بینی فروش آینده بر میزان چسبندگی هزینه‌ها بود، تأثیر تصمیم‌های سنجیدۀ مدیران بر میزان چسبندگی هزینه‌ها در اوضاعی بررسی شود که مدیران برای دستیابی به سود برنامه‌ریزی‌شده انگیزه‌هایی دارند. برای آزمون فرضیه‌ها با استفاده از الگوی کالجا و همکاران و الگوی توسعه‌یافته، تأثیر انگیزۀ مدیریت برای رسیدن به سود هدف بر میزان چسبندگی هزینه‌ها بررسی شد، به‌گونه‌ای که در الگوی اول، شرکت‌ها به شرکت‌های داری انگیزه و شرکت‌های بدون انگیزه گروه‌بندی شدند؛ سپس در الگوی دوم، با اضافه‌کردن شاخص‌های تعدیلی به الگو و استفاده از متغیر مجازی انگیزه‌های مدیریت به الگوی اولیه، تأثیر آن بر میزان چسبندگی هزینه‌ها بررسی شد. مطابق نتایج به‌دست‌آمده، به‌هنگام کاهش فروش، زمانی که مدیران دارای انگیزۀ پرهیز از زیان هستند، به کنار‌گذاری منابع بدون استفاده سرعت می‌بخشند و منابع را به‌طور آگاهانه تعدیل می‌کنند، به‌گونه‌ای که در الگوی اول، میزان کاهش هزینه‌ها برای شرکت‌های دارای انگیزۀ پرهیز از زیان به هنگام کاهش فروش، 62/0 و میزان کاهش هزینه‌ها برای شرکت‌های بدون انگیزۀ پرهیز از زیان به‌هنگام کاهش فروش،46/0 است. در الگوی دوم نیز میزان کاهش هزینه‌ها به‌هنگام کاهش فروش در صورت وجود انگیزۀ پرهیز از زیان، 5/1 و میزان کاهش هزینه‌ها به‌هنگام کاهش فروش در نبود انگیزه، 65/0 است. این موضوع نشان می‌دهد مدیریت واقعی سود با انگیزۀ پرهیز از زیان، موجب کاهش چسبندگی هزینه‌ها می‌شود. فرض اساسی تصمیم‌های سنجیده بر این بود که به‌هنگام کاهش فروش مدیران با تصمیمی آگاهانه مانع کنار‌گذاری منابع بدون استفاده می‌شوند که این باعث افزایش چسبندگی هزینه‌ها می‌شود، درحالی‌که مدیریت واقعی سود با انگیزۀ پرهیز از زیان به‌هنگام کاهش فروش، چسبندگی هزینه‌ها را کاهش می‌دهد؛ بنابراین هر تلاشی برای درک رفتار چسبندۀ هزینه‌ها باید با توجه به تصمیم‌های مدیریت و تأثیر آن بر ساختار هزینه‌های شرکت باشد.

نتایج پژوهش نشان‌دهندۀ وجود رابطۀ مثبت معنادار بین مدیریت واقعی سود با انگیزۀ پرهیز از زیان با چسبندگی هزینه‌ها است. نتایج این پژوهش با نتایج پژوهش کاما و ویس (2012) دربارۀ تأثیر مدیریت واقعی سود  با انگیزۀ پرهیز از زیان بر چسبندگی هزینه‌ها مطابقت دارد.

با انجام هر پژوهش، راه به سوی مسیری جدید باز می‌شود. با توجه به اینکه در زمینۀ تأثیر مدیریت واقعی سود و انگیز‌های مدیریت برساختار هزینه‌ها و به‌تبع آن بر رفتار نامتناسب هزینه‌ها، پژوهش‌های اندکی انجام شده است، پیشنهادهای زیر برای پژوهش‌های آینده مطرح می‌شود:

با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، پیشنهاد می‌شود با استفاده از متغیرهای کنترلی دیگر، مانند تعداد کارکنان، اندازۀ شرکت و جمع دارایی‌های ثابت، تأثیر مدیریت واقعی سود و انگیزه‌های مدیریت بر میزان چسبندگی هزینه‌ها بررسی شود.تأثیر اهداف سود و انگیزه‌های مدیریت بر میزان چسبندگی هزینه‌های عمومی، اداری، توزیع و فروش و بهای تمام‌شدۀ کالای فروش‌رفته به‌صورت جداگانه بررسی شود. تأثیر اهداف سود و انگیزۀ مدیریت برای رسیدن به سود پیش‌بینی‌شده بر میزان چسبندگی هزینه‌ها بررسی شود.

 

منابع

[1]   Anderson, M. C, Banker R. Huang, R. Janakirman, S. (2007). Cost behavior and fundamental analysis of SG&A costs, Journal of Accounting, Auditing & Finance. 22(1): 1-28.

[2]   Anderson, M. C.Banker, R. Janakiraman,  S. (2003). Are selling, general and administrative costs"sticky"?. Journal of Accounting Research. 41(1): 47-63.

[3]   Banker, R. and Chen, L. (2008). Predicting earnings sing a model based on cost variability and cost stickiness. The Accounting Review. 81(2): 285-307.

[4]   Banker, R. M. Ciftci, R. Masruwala. (2011). Managerial optimism and cost behavior. Working Paper, Temple University.

[5]   Banker, R. D. Byzalon, D. and. Plehn-Dujowich, J. M. (2011). Sticky cost behavior: Theory and evidence. Working paper, Temple University.

[6]   Bolou, G. Moazez, E. Khan-Hosseini, D. NikooNesbati, M. (2012). The relationship between managers’ standpoints and ‘sticky prices’ in tehran stock exchange. The Journal of Planning and Budgeting. 17(3): 79-95.

[7]   Burgstahler, D. and Dichen, I.(1997). Earnings management to avoid earnings decreases and losses. Journal of Accounting and Economics. 24(1): 99–136.

[8]   Calleja, K. Steliaros, M. and Thomas, D.C. (2006).  A note on cost stickiness: Some international comparisons. Management Accounting Research. 17(2): 127-140.

[9]   Chen,C. L, H. L,U and Sougiannis ,T. (2012). The agency problem, corporate governance and the asymmetrical behavior of selling, general, and administrative costs. Contemporary Accounting Research. 29(1): 252- 82.

[10]         Cohen, D. Dey, A. and Lys, T. Z.(2008). Real and accrual-based earnings management in the pre and post-sarbanes-oxley periods. The Accounting Review. 83(3): 757–87.

[11]         Dechow, P. and Sloan, R. G. (1991).  Executive incentives and the horizon problem: An empirical investigation. Journal of Accounting and Economics. 14(1): 51–89.

[12]         Ghaemi, M .H. Nematolahi, M. (2006). To study the behavior of selling, general, and administrative (S G&A) cost and cost of goods sold in manufacturing firms accepted Tehran security exchange. Accounting Studies. 18(4): 71-89.

[13]         Ghaemi M .H. Nematolahi M.(2007). Further evidence on the sticky behaviour of operating costs and financial expenses in manufacturing firms accepted tehran security exchange Committ. Auditing Knowledge. 22(4): 16-29.

[14]          Gunny, K. (2005). What are the consequences of real earnings management?. Retrivef from: http://ssrn.com/abstract=816025.

[15]         Heydari, M. (2014). Examining managerial overconfidence behavioral explanation effect on cost stickiness: Comparison with economic and agency theory based factors. Accounting Studies QuarterlyJournal. 21(2): 151-172.

[16]          Kama, I. Weiss, D. (2012). Do Earning targets and managerial incentives affect sticky costs?. Journal of Accounting Research. 51(1): 201-224

[17]         Kama, I. Weiss, D. (2010). Do managers’ deliberate decisions induce sticky costs?. Working paper, Tel Aviv University.

[18]         . Khaleghi Moghadam, H. Karami, F.(1999). Predicting earnings using a model based on cost variability and cost stickiness. Experimental Studies Financial Accounting. 23(3): 19-42.

[19]         Kordestani, G. Mortazavi S, M. (2012). The identification of determinant factors costs stickiness. Journal of Financial Accounting Research. 13(3): 13-32.

[20]         Kordestani, G. Mortazavi, S.M. (2012). The impact of managers deliberate decisions on costs stickiness. Journal of Accounting Studies Quarterly. 67(1): 73-90.

[21]         Mansourfar, Gh. Ziaei, R. (2013). Real and accounting earnings management and the level of conservatism in successful and unsuccessful firms. Journal of Financial Accounting Research. 5(3): 19-40.

[22]         Medeiros, O. R. Costa, P. S.(2004). Cost stickiness in Brazilian firms. Online: http://www.ssrn.com.

[23]         Namazi, M. (1998). The behavioral implications of “activity-based costing” (ABC) in managerial accounting. Journal of Accounting Studies Quarterly. 27(1): 71-106.

[24]         Namazi, M. Davanipor, E. (2009). Empirical evaluation of the sticky behavior of costs in the Tehran stock exchange market. Journal of Accounting Studies Quarterly. 6(4): 85-102.

[25]         Petersen, M. (2009). Estimating standard errors in finance panel data sets: Comparing approaches. The Review of Financial Studies. 22(1): 435–80.

[26]         Ranjani Krishnan. (2015) Management accountant—what ails thee?. Journal of Management Accounting Research. 27(1): 177-191.

[27]         Roychowdchury,S. (2006). Earning management through real activities manipulation. Journal of Accounting and Economics. 42(3): 335-70.

[28]         Sepasi, S. Fathi, Z. Sheibe, S. (2014). Empirical investigation of cost stickiness in Tehran stock exchange. Journal of Empirical Research in Accounting. 13(4):163-177.

[29]         Subramaniam, c. Weidenmier, M. L. (2003). Additional evidence on the sticky behavior of costs. Working Paper, texas Christian University.

[30]         Thomas, W. Guenther · Anja Riehl · Richard Rößler. (2014). Cost stickiness: state of the art of research and implications. Journal of Management Control. 24(4): 301–318.

[31]         Weiss, D. (2010). Cost behavior and analysts, earnings forecasts. The Accounting Review. 85 (4), 1441-1471.

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1]. Anderson, Banker, Jankeriaman

[2]. Cailleja

[3]. Stickiness of Cost

[4]. Kama, Weiss

[5]. Banker

[6]. Petersen, Soderstrom

[7]. Thomas, Guenther, Anja Riehl

[8]. Chen, Lu, Songiannis

[9]. Krishnan

[10]. Cohen, Lys

[11]. Burgstaher, Dichev

[12]. Roychowdhury

[1]   Anderson, M. C, Banker R. Huang, R. Janakirman, S. (2007). Cost behavior and fundamental analysis of SG&A costs, Journal of Accounting, Auditing & Finance. 22(1): 1-28.
[2]   Anderson, M. C.Banker, R. Janakiraman,  S. (2003). Are selling, general and administrative costs"sticky"?. Journal of Accounting Research. 41(1): 47-63.
[3]   Banker, R. and Chen, L. (2008). Predicting earnings sing a model based on cost variability and cost stickiness. The Accounting Review. 81(2): 285-307.
[4]   Banker, R. M. Ciftci, R. Masruwala. (2011). Managerial optimism and cost behavior. Working Paper, Temple University.
[5]   Banker, R. D. Byzalon, D. and. Plehn-Dujowich, J. M. (2011). Sticky cost behavior: Theory and evidence. Working paper, Temple University.
[6]   Bolou, G. Moazez, E. Khan-Hosseini, D. NikooNesbati, M. (2012). The relationship between managers’ standpoints and ‘sticky prices’ in tehran stock exchange. The Journal of Planning and Budgeting. 17(3): 79-95.
[7]   Burgstahler, D. and Dichen, I.(1997). Earnings management to avoid earnings decreases and losses. Journal of Accounting and Economics. 24(1): 99–136.
[8]   Calleja, K. Steliaros, M. and Thomas, D.C. (2006).  A note on cost stickiness: Some international comparisons. Management Accounting Research. 17(2): 127-140.
[9]   Chen,C. L, H. L,U and Sougiannis ,T. (2012). The agency problem, corporate governance and the asymmetrical behavior of selling, general, and administrative costs. Contemporary Accounting Research. 29(1): 252- 82.
[10]         Cohen, D. Dey, A. and Lys, T. Z.(2008). Real and accrual-based earnings management in the pre and post-sarbanes-oxley periods. The Accounting Review. 83(3): 757–87.
[11]         Dechow, P. and Sloan, R. G. (1991).  Executive incentives and the horizon problem: An empirical investigation. Journal of Accounting and Economics. 14(1): 51–89.
[12]         Ghaemi, M .H. Nematolahi, M. (2006). To study the behavior of selling, general, and administrative (S G&A) cost and cost of goods sold in manufacturing firms accepted Tehran security exchange. Accounting Studies. 18(4): 71-89.
[13]         Ghaemi M .H. Nematolahi M.(2007). Further evidence on the sticky behaviour of operating costs and financial expenses in manufacturing firms accepted tehran security exchange Committ. Auditing Knowledge. 22(4): 16-29.
[14]          Gunny, K. (2005). What are the consequences of real earnings management?. Retrivef from: http://ssrn.com/abstract=816025.
[15]         Heydari, M. (2014). Examining managerial overconfidence behavioral explanation effect on cost stickiness: Comparison with economic and agency theory based factors. Accounting Studies QuarterlyJournal. 21(2): 151-172.
[16]          Kama, I. Weiss, D. (2012). Do Earning targets and managerial incentives affect sticky costs?. Journal of Accounting Research. 51(1): 201-224
[17]         Kama, I. Weiss, D. (2010). Do managers’ deliberate decisions induce sticky costs?. Working paper, Tel Aviv University.
[18]         . Khaleghi Moghadam, H. Karami, F.(1999). Predicting earnings using a model based on cost variability and cost stickiness. Experimental Studies Financial Accounting. 23(3): 19-42.
[19]         Kordestani, G. Mortazavi S, M. (2012). The identification of determinant factors costs stickiness. Journal of Financial Accounting Research. 13(3): 13-32.
[20]         Kordestani, G. Mortazavi, S.M. (2012). The impact of managers deliberate decisions on costs stickiness. Journal of Accounting Studies Quarterly. 67(1): 73-90.
[21]         Mansourfar, Gh. Ziaei, R. (2013). Real and accounting earnings management and the level of conservatism in successful and unsuccessful firms. Journal of Financial Accounting Research. 5(3): 19-40.
[22]         Medeiros, O. R. Costa, P. S.(2004). Cost stickiness in Brazilian firms. Online: http://www.ssrn.com.
[23]         Namazi, M. (1998). The behavioral implications of “activity-based costing” (ABC) in managerial accounting. Journal of Accounting Studies Quarterly. 27(1): 71-106.
[24]         Namazi, M. Davanipor, E. (2009). Empirical evaluation of the sticky behavior of costs in the Tehran stock exchange market. Journal of Accounting Studies Quarterly. 6(4): 85-102.
[25]         Petersen, M. (2009). Estimating standard errors in finance panel data sets: Comparing approaches. The Review of Financial Studies. 22(1): 435–80.
[26]         Ranjani Krishnan. (2015) Management accountant—what ails thee?. Journal of Management Accounting Research. 27(1): 177-191.
[27]         Roychowdchury,S. (2006). Earning management through real activities manipulation. Journal of Accounting and Economics. 42(3): 335-70.
[28]         Sepasi, S. Fathi, Z. Sheibe, S. (2014). Empirical investigation of cost stickiness in Tehran stock exchange. Journal of Empirical Research in Accounting. 13(4):163-177.
[29]         Subramaniam, c. Weidenmier, M. L. (2003). Additional evidence on the sticky behavior of costs. Working Paper, texas Christian University.
[30]         Thomas, W. Guenther · Anja Riehl · Richard Rößler. (2014). Cost stickiness: state of the art of research and implications. Journal of Management Control. 24(4): 301–318.
[31]         Weiss, D. (2010). Cost behavior and analysts, earnings forecasts. The Accounting Review. 85 (4), 1441-1471.