عباس افلاطونی
چکیده
هدف: براساس نظریۀ سلسلهمراتبی[1]، در شرایط عدمتقارن اطلاعاتی[2]، تأمین مالی ازطریق بدهیها ممکن است هزینههای گزینش نامناسب را کاهش و ارزش شرکت را افزایش دهد و مانند ابزار انضباط مالی عمل کند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نقش انضباطی نسبت اهرمی بر رابطۀ بین عدمتقارن اطلاعاتی و ارزش شرکت است. روش: برای آزمون فرضیههای پژوهش، از ...
بیشتر
هدف: براساس نظریۀ سلسلهمراتبی[1]، در شرایط عدمتقارن اطلاعاتی[2]، تأمین مالی ازطریق بدهیها ممکن است هزینههای گزینش نامناسب را کاهش و ارزش شرکت را افزایش دهد و مانند ابزار انضباط مالی عمل کند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نقش انضباطی نسبت اهرمی بر رابطۀ بین عدمتقارن اطلاعاتی و ارزش شرکت است. روش: برای آزمون فرضیههای پژوهش، از دادههای 148 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران که با رویکرد حذف سیستماتیک گزینش شدهاند، در بازۀ زمانی 1396-1386 استفاده شده است. برای کنترل اثر درونزایی احتمالی نسبت اهرمی که ممکن است ناشی از وجود رابطۀ علی معکوس از ارزش شرکت به نسبت اهرمی باشد، الگوها با رویکرد گشتاورهای تعمیمیافتۀ دومرحلهای برآورد شدهاند. نتایج: نتایج پژوهش نشان میدهد عدمتقارن اطلاعاتی و نسبت اهرمی، تأثیر منفی و معناداری بر ارزش شرکت دارند و نسبت اهرمی، رابطۀ منفی بین عدمتقارن اطلاعاتی و ارزش شرکت را تضعیف میکند. افزون بر آن، در شرکتهایِ دارای فرصتهای رشد بالاتر (پایینتر)، تأثیر عدمتقارن اطلاعاتی بر ارزش شرکت، قویتر (ضعیفتر) است. یافتههای پژوهش با پیشبینیهای مطرح در نظریۀ سلسلهمراتبی سازگاری دارد. نوآوری: در پژوهشهای داخلی به تعامل بین عدمتقارن اطلاعاتی و نسبت اهرمی در اثرگذاری بر ارزش شرکت و مسئلۀ مهم تورش درونزایی حاصل از علیت معکوس از ارزش شرکت به نسبت اهرمی، توجه نشده است. در این پژوهش، علاوه بر لحاظکردن دو مسئلۀ ذکرشده، شدت رابطۀ بین عدمتقارن اطلاعاتی و ارزش شرکت در شرکتهای دارای فرصتهای رشد بالا و پایین با هم مقایسه شده است. [1]. Pecking order theory [2]. Information asymmetry
محسن اکبری؛ مهسا فرخنده؛ معصومه قاسمی شمس
چکیده
با توجه به گسترش رقابت و مواجهشدن مشتریان با انبوهی از کالاها و خدمات از سوی عرضهکنندگان مختلف، تبلیغات یکی از مهمترین ابزارهای رساندن صدای شرکتها به بازارها است. با توجه به اینکه تبلیغات برای بنگاهها، هزینههای زیادی در بردارد و سالانه میلیونها ریال صرف آن میشود، همواره مدیران بنگاههای اقتصادی انتظار دارند بازدهی ...
بیشتر
با توجه به گسترش رقابت و مواجهشدن مشتریان با انبوهی از کالاها و خدمات از سوی عرضهکنندگان مختلف، تبلیغات یکی از مهمترین ابزارهای رساندن صدای شرکتها به بازارها است. با توجه به اینکه تبلیغات برای بنگاهها، هزینههای زیادی در بردارد و سالانه میلیونها ریال صرف آن میشود، همواره مدیران بنگاههای اقتصادی انتظار دارند بازدهی متناسب با این میزان سرمایهگذاری به دست آورند. این مقاله با هدف پاسخگویی به این پرسش، تأثیر هزینۀ تبلیغات در عملکرد مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار را با میانجیگری ارزش برند بررسی کرده است. در این پژوهش، دادههای مربوط به 88 شرکت بهصورت ترکیبی و برای دورۀ زمانی 1389 تا 1394 با استفاده از رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شده است. در این پژوهش از معیار کیو توبین برای سنجش ارزش برند استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد ارزش برند، نقش میانجی در ارتباط بین هزینۀ تبلیغات و عملکرد مالی (نرخ بازده داراییها و نرخ بازده حقوق صاحبان سهام) بر عهده دارد.